1_1597624757.mp3
8.29M
🎙ز داغ حضرتش سوزد دل هر سنگ سخت...
🔻روضه #شهادت_امام_صادق(علیه السلام)
🎤حاج مهدی سماواتی
#شهادت_امام_صادق
صدا زدم سر سجاده ی دعا، زهرا
چرا که هست به ما حجتِ خدا زهرا
همینکه ناله زدم یاد روضهها، زهرا
میان شعله، درِ خانه سوخت، یا زهرا
به روی آتشِ برخاسته میان حریم
قدم زدم که بدانند أنا ابنُ ابراهیم
گرفتهاند دم سجدهام، مجالم را
به ناسزا چه بهم ریختند حالم را
کسی نکرد مراعات سن و سالم را
گرفتهاند به سخره، قد هلالم را؟!
به من مجال ندادند قدر یک نفسی
میان نافله، سجاده را کشید کسی
تمام شهر به ما ظلم بی عدد کردند
به یکدگر سر این ظلمها مدد کردند
چرا عبای مرا زیر پا لگد کردند؟!
چقدر با منِ شیخ الائمه بد کردند
رفیقهای پُر از ادعا کجا بودند؟!
زمان واقعه، شاگردها کجا بودند؟!
شدم زمان تهاجم عذاب، مثل علی
زمانه بر سر من شد خراب، مثل علی
غمم به سینه شده بی حساب، مثل علی
دو دستِ بسته میانِ طناب، مثل علی
چقدر مثل علی ماتمم شد اما نه
فقط زدند مرا با لگد، زنم را نه
به پشت اسب، شبانه دواندهاند مرا
به روی خاک به کینه کشاندهاند مرا
شبیه آینه بودم، شکاندهاند مرا
به یاد داغ رقیه رساندهاند مرا
مرا میان گذرگاه، کو به کو بردند
چقدر داد کشیدند و آبرو بردند
اگرچه سوختم از غصه، خون جگر نشدم
به آتش غم فرزند، شعلهور نشدم
عذاب، با غم جانکندنِ پسر نشدم
کنار کاظم خود، مثل محتضر نشدم
به یاد داغ و عزای حسین نوحه کنید
تمام عمر برای حسین نوحه کنید
خودم اسیر شدم، خواهرم اسیر نشد
کسی به نیت نیزهزدن اجیر نشد
چنان حسین کسی زیر دشنه، پیر نشد
نصیب پیکر من تکهای حصیر نشد
زدند بعد کشاکش برای پیرهنش
هزار و نهصد و پنجاه ضربه بر بدنش
✍ #محمدجواد_شیرازی
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
پیرمردم نکشیدم ندهید آزارم
بگذارید به همراه عصا بردارم
به زمین میخورم و طاقت ره رفتن نیست
در همین اول ره،کاش که جان بسپارم
مویم آشفته شد از بس که کشیدید مرا
کاش می شد که عمامه به سرم بگذارم
پا برهنه،وسط کوچه به دست بسته
به خدا هر قدمم فکر سر بازارم
عمه ام را سر هر کوچه تماشا کردند
مثل یک ابر بهار، از غم او می بارم
جگرم سوخت همان لحظه که خانه می سوخت
خانه ام سوخت ولی یاد درو دیوارم
خانه پر دود شد و شکر ،که در میخ نداشت
دائماً یاد تن فاطمه و مسمارم
صورت همسرم از شعله ی در گُر نگرفت
صورت مادر ما سوخت و من بیمارم
زن و اطفال من از ترس به خود لرزیدند
نزند هیچ کسی لطمه به روی یارم
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
1_4731738288.mp3
2.73M
دو تا اباعبدالله....
یکی رئیس مذهب یکی عزیز زینب...
🎙حاج امیر کرمانشاهی
▪️کانـال روضـه خـوان در ایـتا
@roovzekhan
1_4737926694.mp3
8.34M
🏴 السلام علیکم یا اهل بیت النبوة
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ
▪️ روضه جانسوز شهادت امام صادق علیه السلام
🎤 حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
▪️کانـال روضـه خـوان در ایـتا
@roovzekhan
1_4737986737.mp3
5.2M
*▪️متن شعر روضه شهادت امام صادق علیه السلام*
🎤حجت الاسلام شحیطاط
کاش ایران می آمدی آقا
نزد ما اهلبیت محترمند
پیر مظلوم بی حرم، اینجا
پسران تو صاحب حرمند
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش رأفت و حیاء دارند
ریسمان دست هم نمی بندند
همه دل های با صفا دارند
کاش ایران می آمدی آقا
در مدینه غریب افتادید
من بمیرم برایتان؛ گیرِ
عده ای نانجیب افتادید
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش از مغیره بیزارند
حرمت گیسوی سپیدت را
در مدینه نگه نمی دارند
▪️کانـال روضـه خـوان در ایـتا
@roovzekhan
4_6019378008006067846.mp3
6.26M
🔊 اهل دیار حضرت معصومه ایم ما
ایل و تبار حضرت معصومه ایم ما...
🌺 سرود ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🎤حاج محمود کریمی
4_5828008593307207393.mp3
6.52M
🔊 امشب پنجره بازه
هوای تازه،به دلامون خورده..
🌺 سرود ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🎤حاج محمدرضا طاهری
4_5859587628113857715.mp3
27.8M
🎧 خوشا به حال دلم که دلبرمه امام رضا |#شور (جشن)
🔹 میلاد امام رضا (علیه السلام)
🎤 کربلایی امیر برومند
🟡کانـال روضـه خـوان در ایـتا
@roovzekhan
1_5016660613.mp3
13.63M
هوای حرم
🎤کربلاییمهدی رعنایی
ویژه ولادت امام رضا علیه السلام
🟡کانـال روضـه خـوان در ایـتا
@roovzekhan
1_5191916864.mp3
2.64M
|⇦•کف زدنهای کنیزان.....
▪️روضه وتوسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام
🎤حاج میثم مطیعی
پشت در با جگری سوخته، تب میکردی
دست و پا میزدی و آب طلب میکردی
گوشه ی حجره، عَطش فاتحهات را میخواند
اشکهایت به نظر روضهی سقا میخواند
زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند
کف زدنهای کنیزان جگرت را سوزاند
*کنیزا هلهله می کردن صدات به گوش کسی نرسه. هلهله کردن مال زنهاست اما بمیرم برا جدّ غریبت مردا هلهله می کردن"يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ"..*
دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت
خونِ لبهای تو امروز مرا خواهد کشت
کهنه داغی به دلِ داغ نشین میریزند
آب را پیش نگاهت به زمین میریزند
*آقاجان !بمیرم برا جدّ غریبت، لحظه های آخر طلب آب کرد یکی برگشت گفت آب نمی خوری تا اینکه دقایقی بعد به جهنم وارد بشی...*
تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت
ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت
از لبت، خاکِ کف حجره تیمم میکرد
نالهات را وسط هلهلهها گم میکرد
بر سر بام عجب مرثیه جان فرسا بود
سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود
اُجرتِ کُشتن تان گندم مرغوب نشد
پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد
#شاعر:مرضیه عاطفی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』