1_68402387.mp3
24.93M
◼️قرآن بسر
شب 19 ماه رمضان سال 1398
استاد میرباقری
🔖حسینیه آیت الله حق شناس
#شب_قدر
#شب_نوزدهم
#قرآن_بسر
#استاد_میرباقری
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅─────────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan◀️
╰┅─────────┅╯
1_67862070.mp3
8.74M
◼️قرآن بسر توسط رهبر معظم انقلاب
🔖شب بیست و سوم رمضان 1353
💠مسجد امام حسن مجتبی علیهالسلام مشهد
#شب_قدر
#قرآن_بسر
#ماه_مبارک_رمضان
#مقام_معظم_رهبری
╭┅─────────┅╮
▶️ http://eitaa.com/rovzekhan◀️
╰┅─────────┅╯
مدح و روضه بسیار جانسوز _ امیرالمومنین علی علیه السلام _ روضه شب جمعه سید الشهدا علیه السلام _ حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
3.13M
مدح و روضه_امام علی علیه السلام و سید الشهدا علیه السلام_حجت الاسلام میرزامحمدی
دل شکسته ی من انس با علی دارد
*امشب دلاتون خوب شکسته ها “انا عند قلوب منکسره” خود خدا فرموده*
دل شکسته ی من انس با علی دارد
*از روزی که خانومت رو بین در و دیوار گذاشتن،پهلوشو شکستن، اما دل مارم شکستند ، تا قیامت دل ما شکسته ی غم فاطمه و بچه هاشه*
دل شکسته ی من انس با علی دارد
دل از همه بگسسته ، تا علی دارد…..
منم زشهر ولایت ،زکوی سوختگان
شناسنامه ی من مهر یا علی دارد….
خدا مدال علی دوستی به ما دادست
به غیر کشور شیعه کجا علی دارد…..
به روز حشر برای ،شفاعت امت
علی حسین و رسول خدا علی دارد….
*پیغمبر فرمود: قیامت کلیدهای بهشت و جهنم و میدم دست علی ، امیرالمومنین میان کنار آتش جهنم می ایستند ، اینو سنی ها نقل کردن ، فَرائدُ السِمطَین جوینی مینویسه” شراره های آتش رو میکنند به مولای من و تو ، میگن آقاجان کنار برو نور تو باعث میشه شعله های من خاموش بشه….. بعد حضرت اشاره می کنند آرام بگیر” اشاره میکنند فلانی دشمن منه ، “فخزی” او رو تو آتش بینداز ، فلانی از دوستان منه رهاش کن ،خدایا یعنی میشه ما جزو آزاد شدگان از آتش باشیم؟ آره که میشه” دهه ی آخر مگه نفرمود : “اتقن من النار” دلم هوای دعای مجیر کرد،بزار بگم زمزمه کن “سُبْحَانَکَ یَا اللهُ تَعَالَیْتَ یَا رحمان أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ” آگه امشب نام مارو ننویسی کجا برم ؟!! اصلا امشب اینجوری باهات حرف میزنم ” تا نبخشی ازین خیمه بیرون نمیرم…. بدن بابا رو دفن کردن،امام مجتبی، متصدی دفنه” اولین ضربه رو که زد دید یه قبر آماده ای ، یه لوحی روش هست
اولین ضربه رو که زد دید یه قبر آماده ای ، یه لوحی روش هست نوشته شده “هذا قبر اخی علی ابن ابیطالب” این قبریه که نوح نبی برا علی کنار گذاشته ، لذا تو زیارت نامه ش میگی “السلام علی ضجیعیک آدمک و نوح” تمام اینها رو امیرالمومنین به امام مجتبی گفته بود، بالای لحد و خواستند کنار بزنن، بالای این لوح دیدن انبیاء اولوالعظم نشستن ، همه دارن به پیغمبر تسلیت میگن پایین لوح که پایین پای قبر بود ابی عبدالله کنار زد،اصلا این سرش چیه نمیدونم؟!! دید چهار زن بهشتی دور مادرش فاطمه رو گرفتن ، اونا دارن به مادرش تسلیت میگن، نیمه شبه دیگه کجا بریم؟نمی دونم چه سریه، اون شب دفن مادرم ابی عبدالله نیمه شب اومد پایین پای مادر،شروع کرد پاهای مادر رو بوسه زد، اینجا هم نیمه شب حسین اومد پایین پای علی،بازم مادرش رو زیارت کرد… آخ هر دیدی یه بازدیدی داره…. نیمه شب هودج هایی از آسمان اومدن کنار گودال…. این مادر اومده زیارت شبانه ی پسرش رو پس بده،حسین جان نیمه شب اومدی،نیمه شب اومدم دیدنت…. از بالای سر…. (سر که نداشت،سر بالای نیزه بودا…)از بالای بدن که رگ های بریده نمایان بود پیغمبر آمد با انبیاء اولوالعظم …. از پایین گودال هم فاطمه آمده بود با چهار زن بهشتی ،هر چه گشت دید نعلینشو پیدا نمی کنه،عمامه ش رو به غارت بردن… لباسی که فاطمه تهیه کرده بود به تنش نیست… واویلا … واویلا …. هر چی گشت یه جای سالم تو بدن پیدا کنه ،نکرد… آخ یه لحظه تصور کن این زیارت زهرا بعد از لگد مالی سم اسب هاست…. آخ ازین بدن دیگه چیزی باقی نمانده بود…. نیمه شب مادر اومد ،غروب فرداش هم خواهرش اومد گفت داداش:
ته گودال فقط پیکر تو مانده و من
همه رفتند فقط مادر تو مانده و من ….
حسین …..
*شب زیارتی مخصوصه ارباب هستا” یه بیت دیگه ازین شعر بخونم و التماس دعا*
داداش…
ته گودال فقط پیکر تو مانده و من
همه رفتند فقط مادر تو مانده و من ….
تو و عباس که رفتید از آن روز به بعد
زخم های بدن دختر تو مانده و من….
حسین …..
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
1_67853270.mp3
5.69M
🌴 قرآن بسر شب قدر توسط استاد هاشمی نژاد
#قرآن_بسر
#شب_قدر
#استاد_هاشمی_نژاد
╭┅─────────┅╮
🌺http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅─────────┅╯
1_67875687.pdf
730.4K
🌴 فیش قرآن بسر شب قدر توسط استاد هاشمی نژاد
#قرآن_بسر
#شب_قدر
#استاد_هاشمی_نژاد
#فیش_قرآن_بسر
╭┅─────────┅╮
🌺http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅─────────┅
4_5897792388708960302.mp3
4.67M
|⇦• مناجات ویژۀ شبهایِ قدر با نوایِ حاج محمود کریمی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
سرشکسته اومدم یارب!
به تو باز رو زدم یا رب!
شبِ قدره باز پیدام شد
من خودم میگم بَدَم یارب!
راهِ کهکشونِ تو بازه
دَرِ آسمونِ تو بازه
چشامون ستاره بارونه
دستِ مهربونِ تو بازه
اومدم قدم قدم یارب!
چند شبِ ضجه زدم یارب!
دلهره به جونم افتاده
تنهایی نیومدم یارب!
می بینی چشام چه می باره
مثه یه یتیمِ آواره
ترس از تو بِم میگفت بس کن
نرو رات نمیده بیچاره
تو حریم تو ادب عشقِ
ماهِ عشقه، شب به شب عشقِ
عشقِ با تو سر به سر نورِ
ترسِ از تو لب به لب عشقِ
هم می ترسم هم دوست دارم
هم رها و هم گرفتارم
هم به شوقِ عفو می خندم
هم به داغِ دل عزادارم
ما همه اسیر و سرگردون
تویِ دنیا بی سر و سامون
شبِ قدره و نمی دونیم
کجا اَحیا داره آقامون
اونکه عالمی تو دستاشِ
آسمون تو عمقِ چشماشِ
کی میدونه شاید الان هم
بین ما و این شهیداشِ
کی میدونه با کیاس امشب
کجا سرگرم دعاس امشب
شاید امشب تو یمن باشه
یا نجف یا کربلاس امشب
یه دلم میگه عزادارِ
با علی تو کوفه بیدارِ
درِ خونه ی گرفتارا
داره نون و خرما میگذارِ
یه دلم میگه که تو مسجد
به امامش اقتدا کرده
علی ناله میزنه "فُزتُ "
مهدی مادر و صدا کرده
تا که تیغ تشنه بالا رفت
علی تشنه سمت دریا رفت
آخرین سجودش و مولا
به امید روی زهرا رفت
گُلا بعد از اون نخندیدن
همه اهل آسمون دیدن
حسنش نماز و کامل کرد
تو عبا علی رو پیچیدن
علی داره روضه میخونه
تو عبایی که پُر از خونه
روضه-و-توسل-بسیار-جانسوز-_ویژۀ-ایامِ-شهادتِ-امیرالمومنین-علی-علیه-السلام_حاج-محمود-کریمی.mp3
1.89M
روضه و توسل بسیار جانسوز _ویژۀ ایامِ شهادتِ امیرالمومنین علی علیه السلام_حاج محمود کریمی
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#حاج_محمود_کریمی
میسوزد اما لیک خاکستر ندارد
حالا زمین گیرست و بال و پر ندارد
👇👇
میسوزد اما لیک خاکستر ندارد
حالا زمین گیرست و بال و پر ندارد
افتادن عرش را هیچکس باور ندارد
جز پر زدن فکری دگر در سر ندارد
بابای شهر کوفه روی بسترش بود
چادر نماز فاطمه زیر سرش بود
باران می بارید تنها مرد کوفه
خیلی مصیبت دید تنها مرد کوفه
دستش چه می لرزید ، تنها مرد کوفه
با چشم تر می دید تنها مرد کوفه
رد طناب مانده روی دستها را
آه از نهاد سینه اش می رفت بالا
میرفت چشمان علی رو به سیاهی
میرفت کوفه بی علی رو به تباهی
میگفت زینب در دلش با سوز و آهی
ای ابن ملجم بشکند دستت الهی …
سر بند زرد و صورتش همرنگ میشد
خیلی برای فاطمه دلتنگ می شد …
او روی بستر بود چشمش رنگ باران
چون موی حیدر قلب زینب شد پریشان
در پشت خانه شیر در دست یتیمان
اشکش بروی گونه بغضش بود پنهان
ای کاش می شد خون فرقش بند آید
یا بار دیگر بر لبش لبخند آید …
علی … علی … علی …
غم از دل بابای مظلومان جدا نیست
دیگر گدایی با حبیبش هم غذا نیست
خرمای حیدر سهم شام بچه ها نیست
کوچه دگر با مرد شبها پا به پا نیست
او درد را با قلب خود دمساز کرده
زخم دلش از فرق او سرباز کرده
وقت وصیت ها شد و میسوخت زینب
*چون تو خونه امیرالمومنین آروم همه حرف میزدنند امشب من دارم آروم میخونم …*
وقت وصیتها شد و میسوخت زینب
چشم علی دریا شد و میسوخت زینب
حرف غم دنیا شد و میسوخت زینب
زخم به سینه جا شد و میسوخت زینب
چشم علی خیره به چشمان ابالفضل
دست حسینش بود و دستان اباالفضل
زینب همان جا سوخت مادر را صدا کرد
کربُبلا را دید راهش را رها کرد
می دید کهنه خنجری را که چه ها کرد
چه وحشیانه از قفا سر را جدا کرد
حسین …….
صدا زد علی … که بیرون برن …
بمونن کنارم بنی فاطمه …
فقط این میون کسی که باید
با اینها بمونه علمدارمه …
اباالفضل من … علمدار من …
توان سپاه حسین و حسن …
بیا مه جبین ، کنارم بشین
بده جان بابا یه قولی به من ….
بزار دستاتو ، تو دست حسین
همه هستی توست هست حسین
تو تنهایی اش … تو اون تشنگی ش
امیدش به دست تو بسته حسین …
ابالفضل من … علمدار من …
امیدم به دست تو پهلوون ….
یادت باشه کار به هرجا رسید
تا آخر کنار حسینم بمون …
ابالفضل من … علمدار من …
نذاری به عشقت جسارت کنند
نذاری یه وقت تا تو زنده ای
همین کوفیا خیمه غارت کنند
ابالفضل من … علمدارمن …
یادت باشه آب آبروی توه
یادت باشه که خود فاطمه
تو اون لحظه ها روبروی توه
*ام البنین داشت می شنید این حرفا رو می زد علی …*
حسینم بدون تو اون خاک و خون
تو آتیش به قلب خدا می زنی …
یه روزی میاد غریب غریب
توی خاک و خون دست و پا میزنی …
بگو دخترات ، محیا بشن …
که کعبه نی از دشمنا میخورن
تو اون ازدحام میاد خواهرت
سرت رو جلوش از قفا می برن ….
بحق الحسین الهی العفو …..
1_68571459.mp3
6.93M
🍁🍂 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان 1397🍁🍂
•┈┈••✾••✾••┈┈•
امشب بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین،ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم،خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه....{امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}....
امام حسن فرمود:مردم! "یقول لکم أمیر المؤمنین انصرفوا إلى منازلکم فانصرفوا رحمکم الله"امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم
"و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد
•┈┈••✾••✾••┈┈•
" لَمّا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ و أظلَمَ اللَّيلُ وهِيَ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ مِنَ الكائِنَةِ جَمَعَ أبي أولادَهُ و أهلَ بَيتِهِ ووَدَّعَهُم "مثل امشب،شب بیست و یکم،وقتی هوا تاریک شد،امام حسن میگه:بابام همه بچه هاشو جمع کرد،دونه دونه صداشون کرد،باهاشون خداحافظی کرد،براش طعام آوردیم،ولی چیزی نخورد،به دو لب امیرالمؤمنین خیره شدیم،یه وقت این پیشانیِ نورانی شروع کرد به عرق کردن،آقا با دست خودش عرق هارو پاک کرد..گفتم:باباجونم! چرا پریشونی؟فرمود:از رسول اکرم شنیدم،یکی از نشونه های مرگ،عرق کردنِ پیشانیِ...امام حسن عرضه داشت،بابا! این چه حرفیِ؟چرا حرف رفتن میزنید؟ مولا فرمود: "يا بُنَيَّ إنّي رَأَيتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَنامي قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَيلَةٍ" پسرم! یک شب قبل از این اتفاق پیغمبر رو در خواب دیدم" فَشَكَوتُ إلَيهِ ما أنَا فيهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الامَّةِ "از اینکه این جماعت که خون به جگرم کردند شکایت کردم.پسرم! پیغمبر فرمود:اینهارو نفرین کن" فَقالَ لي: ادعُ عَلَيهِم، فَقُلتُ: اللّهُمَّ أبدِلهُم بي شَرّاً مِنّي و أبدِلني بِهِم خَيراً مِنهُم" گفتم:خدایا! بدتر از من رو بر اینها مسلط کن،من رو به بهتر از اینها برسان...بعد اینجا پیغمبر فرمود: "قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ" علی دعات مستجاب شد... "سَيَنقُلُكَ إلَينا بَعدَ ثَلاثٍ" پیغمبر فرمود: سه روز دیگه به ما ملحق میشی..." وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ" حسنم! سه روز گذشته،دیگه چیزی نمونده،دیگه دارم میرم کنار پیغمبر،کنار فاطمه،راحت میشم از این مردم...محمد حنفیه میگه: مولا اینجا یه نگاهی کرد به حسن و حسین فرود:" يا أبا مُحَمَّدٍ ويا أبا عَبدِ اللّهِ كَأَنّي بِكُما وقَد خَرَجَت عَلَيكُما مِن بَعدي الفِتَنُ مِن ههُنا، فَاصبِرا حَتّى يَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ" حسنم!حسینم! انگار شمارو می بینم؛بعد از من بلاها بر سر شما میاد،ولی صبر کنید،خدا احکم الحاکمینِ...اینجا به امام حسن و حسین نگاه کرد...اما یه وقت روش رو کرد سمت یک نفر...روش رو کرد سمت امام حسین،فرمود:" يا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهيدُ هذِهِ الامَّةِ" حسین تو شهید این امت هستی...{زبان حالِ: حسینم این مردمی که بیرون دارن برا من گریه می کنند،تو رو میکشن،همین بچه هایی که هر شب براشون نون و خرما بردم،همین هایی که با ظرف شیر اومدم پشت در خونه،بزرگ میشن..میان کربلا... خوبی هام رو جبران میکنن...}
" فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ" حسینم! بر بلا و مصیبت صبر کن،خیلی سختِ ولی صبر کن،خیلی داغ می بینی ولی صبر کن...زینب تا این حرف هارو شنید دلش لرزید...*
____________
#حاج_میثم_مطیعی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
1_337079072.mp3
12M
🔊أستَغفِرُ الله الّذي لا إله إلا هو ... الحَيُّ القَيّوم...
ز چشمم خواب را بردي به جايش اشك بنشاندي
نبود اين قابليت در من و بر من عطا كردی...
مناجات با خدا بسيار زيبا و شنيدني با نوای حجت الاسلام میرزامحمدی
#شب_قدر
#مناجات_دعا
#استاد_میرزامحمدی
#پیشنهاد_دانلود
#_ماه_مبارک_رمضان
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈
╭┅─────────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan◀️
╰┅─────────┅╯