eitaa logo
روضه خوان
413 دنبال‌کننده
0 عکس
7 ویدیو
100 فایل
روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه آدرس تلگرام: @roovzekhan آیدی مدیر: @s_m_a_m
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️شهادت امام باقر علیه السلام ◾️ دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر كه گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا كسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده سلاطین جهان یكسر گداى حضرت باقر زبان از وصف او الكن، قلم از مدح او عاجز كه جز حق كس نمى ‏داند بهاى حضرت باقر نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر به ذرات جهان یكسر بود او هادى و رهبر كه جان عالمى گردد فداى حضرت باقر برو كسب فضیلت كن چو مردان خدا اى دل ز بحر دانش بى منتهاى حضرت باقر اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یكتا بهر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر
1_1105087709.mp3
5.81M
متن شعر روضه حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام - حجت الاسلام میرزامحمدی: نامه ای را که نوشتم جگرم را سوزاند دست من بشکند این بال و پرم راسوزاند یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد غیر از این طوعه کسی نیست که راهم بدهد نگرانم, نگرانم ,که پریشان بشوی با زن و بچه ات آواره و حیران بشوی کارو بار همه ی نیزه فروشان گرم است طفل شش ماهه نیاور که بیابان گرم است دختران تو عزیز اند نیایی یک وقت کوفیان فکر کنیز اند نیایی یک وقت جگرم سوخت به قربان اباعبدالله بفدای لب و دندان اباعبدالله به روی خاک کشیدند تنم را بخدا میکشیدند ز مویم بدنم را بخدا بر سربامم و گودال تو را میبینم لحظه ی غارت اموال تو را میبینم تا قیامت به تن بی کفنت مدیونم نیزه ای گر برود در بدنت،مدیونم ترسم این است لباس تو به غارت برود ترسم این است که زینب به اسارت برود کوفه را شرم و حیا نیست اباعبدالله جای تو طشت طلا نیست اباعبدالله
هدایت شده از روضه خوان
1_1105087709.mp3
5.81M
متن شعر روضه حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام - حجت الاسلام میرزامحمدی: نامه ای را که نوشتم جگرم را سوزاند دست من بشکند این بال و پرم راسوزاند یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد غیر از این طوعه کسی نیست که راهم بدهد نگرانم, نگرانم ,که پریشان بشوی با زن و بچه ات آواره و حیران بشوی کارو بار همه ی نیزه فروشان گرم است طفل شش ماهه نیاور که بیابان گرم است دختران تو عزیز اند نیایی یک وقت کوفیان فکر کنیز اند نیایی یک وقت جگرم سوخت به قربان اباعبدالله بفدای لب و دندان اباعبدالله به روی خاک کشیدند تنم را بخدا میکشیدند ز مویم بدنم را بخدا بر سربامم و گودال تو را میبینم لحظه ی غارت اموال تو را میبینم تا قیامت به تن بی کفنت مدیونم نیزه ای گر برود در بدنت،مدیونم ترسم این است لباس تو به غارت برود ترسم این است که زینب به اسارت برود کوفه را شرم و حیا نیست اباعبدالله جای تو طشت طلا نیست اباعبدالله
1_1108154845.mp3
7.89M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله (ذکر توسل شب جمعه) 🔊 روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد 🎤حجت الاسلام میرزامحمدی ─┅═ೋ❅🌼❅ೋ═┅─ @rovzekhan
1_1106545619.mp3
4.19M
🎧به افتخار حیدرُ و به برکت غدیر خم سرود ویژۀ عیدالله الاکبر عید غدیر خم 🎤کربلایی حسین سیب سرخی ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ @rovzekhan
1_1186481936.mp3
8.46M
🎙نیمه جان برگشته ای آرام جانم خواهرت ... 🔻 روضه اربعین 🎤استاد میرزامحمدی
1_1186832179.mp3
8.86M
🎙زندگی بعد تو عذابه... 🔻روضه اربعین 🎤حاج سید مهدی میرداماد
متن روضه ورود کاروان به مدینه ☑️رسیدن کاروان اسرا به مدینه نفس در سینه هاحبس است که اینک یار مى آید         ز راه شام و کوفه عابد بیمار مى آید غبار راه بس بنشسته بر رخسار چون ماهش              به چشم آیینه ایزد نمایى تار مى آید الا اى دردمندان مدینه با دو صد حسرت                  طبیب دردمندان با دل تبدار مى آید الا اى بانوان اهل یثرب پیشواز آیید                    که زینب بى برادر بادل غمخوار مى آید بیا ام البنین با دیده گریان تماشا کن                   که اردوى حسینى بى سپهسالار مى آید کاروان اسیران آرام آرام به شهر مقدّس مدینه نزدیک مى شد. همه اهل بیت رسول الله ناله و زارى مى کردند. خاطراتى که برایشان بود در مدینه به نظرشان مى آمد، به زندگى شان لبخند مى زدند، لبخند تلخ ‌تر از گریه ، شاعر چه زیبا گفته : خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است     کارم از گریه گذشته است بر آن مى خندم آسایش خاندان وحى را غارتگران آرامش و وحشیان دستگاه حکومتى یزید بن معاویه به یغما بردند، به مدینه مى رسیدند، به کانون آرامش که در آن دین خدا را ترویج مى کردند. آنان از خبر وحشتبار واقعه کربلا اطلاع چندانى نداشتند و جنایت ها و کشتارهاى عمال کثیف دستگاه حکومتى که نسبت به پاک ترین مردان اسلام انجام شده بود از نظر آنها پوشیده بود. هم اکنون که کاروان اسیران به مدینه باز مى گردد مردم باید مصیبت جانسوز کربلا را از زبان صاحبان آن شنیده و انزجارى شدید از یزید و عمال حکومتش در دل بپرورانند. کاروان نزدیک مى شد که امام سجّاد علیه السّلام به منظور آن که در شهر مدینه یک جنبش و انقلاب فکرى تولید کند تا از نهضت امام حسین بن على علیه السّلام بهره بردارى شود، بشیر بن جذلم را به حضور طلبید و فرمود: اى بشیر، خدا پدرت را رحمت کند، او مردى شاعر بود، آیا تو هم مى توانى شعر بگویى ؟ عرضه داشت : بلى یابن رسول الله ، من هم چون پدرم شاعرم . فرمود: به شهر برو و مردم را از شهادت پدرم امام حسین علیه السّلام آگاه گردان . بشیر مى گوید: بر اسب خود سوار شدم ، به سوى مدینه رفتم تا مردم را از قتل امام حسین علیه السّلام آگا کنم . بشیر ندا کرد: یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها          قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعی مِدْرارُ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ             وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناهِ یُدارُ اى اهل مدینه ! دیگر در مدینه نمانید، زیرا حسین شهید شد. به این سبب سیلاب اشک از دیدگان من جاری است . بدن شریفش در کربلا در میان خاک و خون افتاده و سر مقدّسش بر سر نیزه ها در شهرها مى گردانند. و آن وقت فریاد مى زند: اینک على بن الحسین با عمه ها و خواهرانش کنار شهر مدینه هستند من فرستاده او هستم که خبر آمدن مسافران را به شما بگویم .  
🎧 روضه شهادت حضرت محسن علیه السلام 🎤 مرحوم آیت الله سیبویه 📃متن👇 گریه ای کن ای دیده براحوال زار فاطمه بر دل خونین وچشم اشک بار فاطمه برای شما گریه کنیم یا برای فرزند شما، محسن شش ماهه، کار بی بی به اونجا رسید، صدا زد یا فضه «الیکی فخذینی »؛ مادر که ندارد، مادر را صدا کند؛ فضه بیا به دادم برس، مرا بلند کن به خدا قسم بچه ام را کشتند .شب شهادت هست ناله کنیم … یا زهرا فضه آمد بی بی را بلند کرد طرف حجره، نمی دانم بی بی به حجره رسید یا نه که بچه سقط شد …« وا محسنا » یا ابن الحسن دو شش ماهه ازشما کشته شد یکی مدینه میان در ودیوار، یکی هم کربلا روز عاشورا در دست حضرت سید الشهداء. زبعد تیر چنان دست وپای خود گم کرد که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد علما نقل کردند : «فرجع الحسینُ بالطفل مذبوحا و یقدموا یجری علی صدر الحسین » خود آقا بچه را سمت خیمه بردند در حالیکه خون گلو بر سینه آقا جاری بوده … بیا بستان که برد ازدرد به روی دست من خوابش بیا بستان که غیر از من نکرده این چو پیغمبر به یک ساعت دو قربانی یکی اکبر یکی اصغر بیا بستان که افتادست نوا مرغ خوش از دهانش بیا بستان نخواهد زد دگر ناخن به پستانت اینجا امام حسین با خدا مناجات کرده یا رب بلا تدرکنی وحیدا قد اکثروا العصیان والجحودا … خدایا من تنها شدم ،عباسم رفت ،بچه هایم رفتند ، جوانهایم رفتند . چونکه تو خواسته ای باد فدای ره تو سر من ،پیکر من ، اکبر من ، اصغر من