*علما ، هیئتی ها ، بزرگان ، سادات غربتِ بقیع به چیه ؟ به چهار تا قبرِ بدون سنگ مزار و بدونِ سایبانِ ؟؟ نه .... میخوای غربتِ بقیع رو بفهمی خیلی این یه بیتُ دل بده ... اونی که ما را از درون می سوزونه اینه :
به غربتِ حرم و خانۀ خدا بنگر
که نام قاتلِ زهراست نقشِ دیوارش
حریم غریبُ تو مظلوم و شیعه ات تنها
سرشک توست که ریزد زِچشم خونبارش
*آقاجان فقط تو میتونی فقط تو میتونی حرم رو از غربت درآری ... دلتُ ببرم کنارِ این حرم کدوم حرم ... قربونِ حرمت برم یا رسوالله ... ان شالله باهم بریم از بابِ جبرئیل وارد بشیم ... ان شالله این آل سعود خبیث نابود بشن به حق گریه هایِ شما ... راحت بریم جلو قبرِ پیغمبر دستمونُ رو سینه بزاریم ... اونایی که مدینه رفتن می دونن از بابِ جبرئیل که وارد میشی قبل از اینکه بری کنارِ قبر پیغمبر یه در جلو چشمتِ ( دلتُ بسوزونم دل که بسوزه اشک جاری میشه ) ...
ایستادن مامورها و شورتِها جلو این در ، اونی که سالِ اولشِ میبینه یه دری یه قفلی بهش زدن ، نمیزارن کسی نماز بخونه کسی بایسته ، میگن اینجا کجاست ؟ آی مدینه نرفته ها ان شاالله قسمتتون بشه ... میگن اینجا درِ خانۀ فاطمه ست ...
اینجا پیغمبر هر روز می ایستاد : السَّلامُ عَلَیْكُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ ....
سیدا به من اجازه بدن یه جمله بگمُ ردشم ، چرا اسمش بابِ جبرئیلِ ؟ چون جبرئیل اجازۀ ورود را میگرفت اذن ورود اذنِ دخول و ..... نه فقط جبرییل ، میکائیلُ عزائیلُ ملائکۀ مقرب اذن ورود به خانۀ وحی میگرفتند ... اما یه روز یه عده بی اجازه آمدن ... مادرِ ما پشت در ....
شروع گریه ات باروضۀ مادر ........ یازهرا
┈┈••✾••✾••┈┈
#تخریب_بقیع
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#هشتم_شوال
#ائمه_بقیع
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
☑️✅روضه خوان کانال نشر روضه
╭┅─────────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅─
|⇦• #روضه و توسل به امام مجتبی(ع) ویژۀ ایام تخریب بقیع توسط وهابیت ملعون به نفس حاج سید محمد جوادی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
غبار صحنِ تو بر درد جان دواست بقیع!
*ان شالله یه شب با هم مدینه رو خاکا بشینیمُ برا بچه هایِ غریبِ فاطمه گریه کنیم ..*
خرابههایِ تو، باغ بهشت ماست، بقیع!
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبلۀ دل مایی ، خدا گواست ، بقیع!
*قربون اون چشمی که میتونه برا امام حسن گریه کنه .. (چرا )؟! چون سفرۀ ابی عبدالله یه سفرۀ عمومی همه میان .. اما این سفره اختصاصیِ همه نمیتونن سر سفره ی امام حسن باشن .. اگه براش خوب گریه کنی مادرش دست شکسته شو بالا میاره ، میگه اینا برا پسرِ غریبم دعا کردن ..*
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبلۀ دل مایی، خدا گواست، بقیع!
تو همچو فاطمه در شهر خویش تنهایی
غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع!
*نکنه اسم امام حسن بیاد ، فقط منتظر کوچه و سیلی باشی .. معلومه هرجا بگی یه بچه دستش تو دست مادرش بود صدا ناله بلند میشه ..*
به آن چهار امامی که در بغل داری
برای ما حرمت مثل کربلاست بقیع!
علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو
که قبر گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟
*میگه دیدم پشتِ پنجره هایِ بقیع بلند بلند گریه میکنه .. (قدیمیا میگفتن: مدینه گفتی و کردی کبابم ..) میگه زدم رو شونه ش گفتم حالت با همه فرق میکنه ؟ گفت من بچه سیدم ، مادرم زهراست .. گفتم خو اینجا این همه سید ، فقط تو سادات نیستی که .. گفت من با بقیه یه فرقی دارم ؟ فرقت چیه؟! گفت همه مدینه رو گشتم دنبال قبرِ مادرم اما اثری و نشانی از قبر مادرم زهرا نبود ..
بی بیِ بی حرم قبرت کجاست مادر
هنوز ناله ی زهراست از مدینه بلند
هنوز لرزه بر اندام مجتبی ست بقیع
*اجازه بدید برا امام حسن روضه بخوانم .. آقاییی که بعدِ کوچه دیگه آب خوش از گلوش پایین نرفت .. هر وقت از کوچه رد شد سر به دیوار گذاشت ..به قول آذریا : آی نَنَه .. آی نَنَه .. یارالی نَنَه .. خدا بهتون خیر بده اینجوری برا زهرا گریه میکنید .. راستی اگه تو کوچه بودید میدیدی چی جوری فاطمه رو سیلی زدن .. به خدا مادر ما رو بی هوا زدن ...
جوان نَنَه .. جوان نَنَه ..
با اینکه سن و سالی نداشت اما زود محاسنش سفید شد ، وقتی گفتن آقا چرا اتقدر زود محاسنت سفید شد ؟ گفت آخه من دیدم تو کوچه .. میگه رو پنجه هام بلند شدم .. دستامو بالا آوردم دیدم نمیتونم .. هی میگفتم نزن ...
نزن ، نزن تو سیلی به زن .. نزن ، نزن ..
یه چشمی بهم بزنی میبینی محرم اومده .. ان شالله زنده باشیم .. امام حسن ، اگه قرارِ بمیرم روزیم کن برا حسین بمیرم .. آقام .. آقام ..
روضه بخوانم .. بدنِ علی رو شب دفن کردن ، بدنِ فاطمه رم شب دفن کردن .. بدنِ پیغمبرم شب دفن کردن گفتن دیگه این بدنُ روز بلند کنیم با احترام ..اما اهل دل میگن کاشکی این بدنم شب دفن میکردن .. بدنُ تشییع کردن ، وصیت کرده گفته راضی نیستم زیر تابوتم قطره ی خونی ریخته بشه ..
فلانی اومد این بدنُ محاصره کرد .. گفتن چته؟! گفت من از این حسن بدم میاد .. بگم حقشو ادا میکنی؟ گفت از مادرشم بدم میومد .. اولین تیرُ خودش به چله ی کمان گذاشت .. گفت این بدنُ تیر باران کنید ..
قاسم سه ساله داره نگاه میکنه .. (زبان حال) با نگاهش داره به عمو عباسش میگه عمو داری نگاه میکنی بابامو تیر باران کردن .. آی غریب حسین ...
(چرا میگی غریب حسین ؟!) آره امام حسین امامِ میدونه داغ امامُ برادر چیه .. اما صبر کرد ، گفت حسن به من دستورِ صبر داده گفته راضی نیستم ، صبر صبر ..
تاریخ نوشته هفتاد تا تیر به این بدن زدن .. نشست یکی یکی این تیرها رو بیرون آورد گفت غارت زده به اون نمیگن که اموالش غارت بشه .. غارت زده به منِ حسین میگن که برادری مثله تو رو از دست دادم .. (بریم کربلا) هفتاد تا تیر به این بدن زدن زینب شنید ولی ندید ..
شنیدن کی بود مانند دیدن .. اما یه جا عمه جانِ ما اومد بالایِ بلندی .. دید شمشیر دار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با سرنیزه میزنه .. یه عده که سلاح ندارن لباسایِ عربی رو پر سنگ کردن .. با حوصله عزیزِ زهرا رو سنگ میزدن ..
حسین ....
_____________
#هشتم_شوال
#ائمه_بقیع
#سید_محمد_جوادی
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_شب_جمعه
•┄┅══༻○༺══┅┄
روضه خوان کانال نشر روضه
╭┅─────────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅─