|⇦• #روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده روز پنجم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
السَّلَامُ عَلَى مَحَالِ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ
می نشینیم سر کوی اباعبدالله
به امیدِ رخ نیکوی اباعبدالله
از کریمیِ خودش بوده که ما هم شده ایم
همۀ عمر ثناگویِ اباعبدالله
صحنِ پیشانی ما بویِ حسینیه گرفت
از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله
اهلِ معراج نشد هیچ رسولی الا ..
با توسل به سرِ موی اباعبدالله
"وقتی جبرییل برا موسی ماجرای کربلا رو گفت ، موسی گریه کرد گفت منم میشه جزو این عاشورایی ها باشم؟!.. همه ی انبیاء آرزو داشتن ..*
نزد پیغمبر ما خوب تر از هر عملی است
زدنِ بوسه به بازوی اباعبدالله
دستگیر است اگر از همه ی خلق حسین
بوده چون فاطمه الگوی اباعبدالله
رحمت واسعه اش، جلوه و یاد حسن است
رفته بر خوی حسن ، خوی اباعبدالله
نیست انصاف نگوییم از ایمانِ رباب
ذوبِ مولا شده بانوی اباعبدالله
فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت
هرکه رفته قدمی سوی اباعبدالله
مُحرمِ کعبۀ بی دلبر زینب نشویم
قبلۀ ماست فقط روی اباعبدالله
زودتر خورد زمین خواهر مظلوم حسین
دید تا خم شده زانوی اباعبدالله
نوبتِ عشق است ، عشقم باحسن
سفره را وا کرده این شب ها حسن
صبر او رزم است گرچه بی صداست
صلحِ او روحِ قیام کربلاست
ساختن با سوختن یک جوهر است
خونِ این دل مثلِ خون حنجر است
هر که مجنون حسین و کربلاست
مطمئن زیر دین مجتبی است
با اجازه از علی آن صف شکن
مینویسم لا فتی الا حسن
غربت او سری از اسرار اوست
این شلوغیِ حرم ها کار اوست
نامه داد و شاه را امداد کرد
مذهب ما را حسن ، آباد کرد
امشب اما تا مدینه راهی ام
الله الله امشب عبداللهی ام
کیست عبدالله عشقِ پنج تن؟!
حضرت بابُ الحسین بابُ الحسن
یازده ساله ولی شیرِ نر است
این نواده مثلِ جدش حیدر است
عابد شب زنده دار هر شب است
از محافظ هایِ عمه زینب است
"دور خانم میگشت کسی جرات نکنه سمت بی بی بیاد فرمود زینب جان خیلی مواظب یاذگارِ برادرم باش ، حضرت با طناب دستِ عبدالله رو بست به دست خودش .. گریه میکرد میگفت همه رفتن من موندم ، عمه رو کشید تا بلندی یا به قولی آورد بالای تل زینبیه گفت عمه ببین ریختن سر عمو .. عمه جان ببین .. دید عمه خوب حالش بهم ریخت سریع دستشو باز کرد والله لا افارغ عمی ... عمه تو بدون من یه لحظه هم از عمو فارغ نمیشم "..*
عابد شب زنده دار هر شب است
از محافظ هایِ عمه زینب است
نوجوانیِ ابالفضل است این
یا به بدر آمد امیرالمومنین
در رگش خون حسن جاری شده
جان به قربانش چه کراری شده
هست این شاخه نبات پنج تن
نذر عاشورایی بابا حسن
ظهر شد دلهای عالم در تب است
دست عبدالله دستِ زینب است
یارب عاشوراست یا که محشر است
یا حسن دستش به دستِ مادر است
*اجازه بدبد اینطور بگم .. حتما عبدالله میدونه دستش تو دست زینب بود زینب گریه میکرد عبدالله یه روز دست مادرم تو دست بابات بود ولی طوری زدن دست جدا شد ... حالا این بچه اومده انتقام مادرش و بگیره ،وقتی دستشو جدا کردن صدا زد والله لا افارغ عمی ... *
دو نفر بالایِ تل با حال زار
بی کسی تشنه میانِ کارزار
*ریختند سر عمو یهو داد زد یابن خبیثه .. عموی منو میخوای بکشی؟.. تا من زنده ام نمیزارم ..*
دید از بالا که بلوا ساختند
با سر آقا را زمین انداختند
گرگ ها خونِ عمو را میخورند
نیزه ها دائم به یک جا میخورند
نیزه بر کتفِ عمو میخورد و بعد
زخم هایِ تو به تو میخورد و بعد
آیه میخوانند و سنگش میزنند
به دلش با خنده آتش میزنند
*دیگه جون نداشت به خدا هر کی می آمد از این ور به اون ور میبردنش ،غریب گیر اوردنت با نیزه ها میزدنت جلوی چشم خواهرت ،حسین .....تو به خیالت یهودی ها ریختن تو مقتل مگه ندیدی داشت میخوند همه مسلمان بودن ...."
آیه میخوانند و سنگش میزنند
به دلش با خنده آتش میزنند
هر چه را دارند به یغما میبرند
دزدها پیراهنش را میبرند
من ابن الکریمم حافظ حریمم
بابایم حسین است پس کجا یتیمم
خون حسن در من شده جاری
دیگر نمانده در حرم یاری
بهر عمو باید کنم کاری
عموی خوبم ای حسین جانم
از عشق تو مستم قربان تو هستم
میدوم به سویت تا بگیری دستم
صورت کشیدم بر روی خاکت
سرم شده نذر سر پاکت
تنم فدای جسم صد چاکت
عموی خوبم ای حسین جانم
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
•┄┅══༻○༺
|⇦• #روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
دیدم که زمین خورده ای و ترسیدم
تنهایی و غربت تو را فهمیدم
از تل که به گودال سرازیر شدم
دعوا به سرِ عمامه ات را دیدم
دیدم که عمو عرصه به تو تنگ شده
مویِ سرت از خون سرت رنگ شده
یک عده می آمدند و می دیدم که
دامانِ لباسشان پر از سنگ شده
دیدم که چطور پشت پا میخوردی
تیغ از چپ و راست بی هوا میخوردی
چیزی که عمو دلِ مرا میسوزاند
این بود که ضربه با عصا میخوردی
در طولِ مسیر ای عمو غوغا بود
انگار سرِ کشتن تو دعوا بود
یک لحظه به پشت سر نگاهم افتاد
ای وای که عمه زینبم تنها بود
*من اینجور میگم شاید شنیده بود از بقیه ماجرای باباش امام حسنُ .. شاید بهش گفته بودن بابات امام حسن هم ، هم سن تو بود می خواست از مادرش دفاع کنه نشد ..
امشب شبِ گودالِ .. گفت دیدم عمو دور گودال محاصره رو تنگ کردن .. تورو غریب پیدا کردن .. تو رو تنها پیدا کردن .. عمه هر کاری میکردم دستمو رها نمیکرد ..
امان از اون ساعتی که گودال شلوغ شد .. عمه سادات دستشو رو سرش گذاشته بود یک مرتبه عبدالله دست عمه رو رها کرد .. رفت به سمت گودال .. قبل از اینکه اون نامرد بیاد رو سینه اش بشینه خودشُ رو سینه ی عمو انداخت ..
گفت حرامزاده میخوای عموی منو بزنی.. دستش رو حائل کرد .. ضربه شمشیر به دست خورد .. دست به پوست آویزان .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین ...
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
•┄┅══༻○༺
جایِ پا ، چند نفر به یک نفر؟
به روی خاک ها سرش
شمر به دست خنجرش
یکی پیِ عمامه اش
یکی به دنبال عبا ،چند نفر به یک نفر؟
پیش نگاه مادرش
جدا شد از قفا سرش
اهل حرم به سر زنان
صدا زدند بچه ها چند نفر به یک نفر؟
ثارالله .. ثارالله .. ثارالله ..
تنت به رویِ خاک بیابون اباعبدالله
سرت به نی ها ، زخمی و پرخون
بیا نگار آشنا ، شبِ غمم سحر نما
مرا به نوکری خود ، شها تو مفتخر نما
ای گل وفا حسین
معدن سخا حسین
میکشی مرا حسین ..
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_پنجم_محرم
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه1_442320103.mp3
زمان:
حجم:
1.36M
|⇦•خدا کنه که عمه جون نبینه ..
#زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
خدا کنه که عمه جون نبینه
که صورت عمو رویِ زمینه
ببین که راه نفسش رو بستی
بی حیا پا تو بردار از رو سینه
تو معرکه هلهله بود و فریاد
تیره سه شعبه که به سمتت افتاد
اونی که عمامه رو از تو دزدید
برا چی وایساده ؛دیگه چی میخاد!؟
عجب قیامتی تو قتلگاهت جماعتی
هنوز تو زنده ای ولی شروع شده چه غارتی
هوا نمونده که نفس بگیرم
باید تنت رو رویِ دست بگیرم
عمو اجازه بده تا از اینا
عبایِ پیغمبرُ پس بگیرم
به سمت خیمه هاست هنوز نگاهت
کجا بره خواهر بی پناهت
گفتی که تشنه ای ولی یه نامرد
آبُ میریزه دوره قتلگاهت
*هی میگفت آبُ میزیزم رو زمین ولی نمیزارم یه قطرش به لبت برسه .. شما فکر میکنید فقط عبدالله رسید تو گودال؟!..*
رسیده مادرت نشسته بالاسرِ پیکرت
رسیده قاتلت میخوادچیکارکنه باحنجرت
آخ دعواشده برا بریدن سرت
حسین ..... حسین ....
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•