1_434215601.pdf
522.4K
🏴 فیش روضه شب ششم
روضه قاسم بن حسن(ع)
#فیش_روضه
#شب_ششم_محرم
#روضه_قاسم_بن_حسن(ع)
#قاسم
#روز_ششم
#استاد_سمیعی
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه
🌴🌴
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
•┄┅══༻○༺══┅┄•
1_98112886.mp3
3.94M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 حجت الاسلام استاد هاشمی نژاد
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#استاد_هاشمی_نژاد
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
1_26617687.mp3
1.72M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 حجت الاسلام استاد میرباقری
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#استاد_میرباقری
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
1_26569072.mp3
1.6M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#استاد_میرزامحمدی
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
1_95975319.mp3
873.4K
|⇦• زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام (شبِ ششم محرم ) به نفسِ حاج محمد طاهری✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
خیلی سخته ..
برا من که جوشن ندارم عمو
خیلی سخته ..
جلو سنگا طاقت بیارم عمو
خیلی سخته ..
نمی خواد بیای تا کنارم عمو
خیلی تا اینجا راهِ ، عمرم قد یه آهِ
رویِ آیینۀ تو ، جایِ سنگ سپاهِ
عمو حسین .. عموجان ...
خیلی سخته برا تو ، کاش می بستی چشاتو
تو هر زخمم می بینی ، تابوتِ مجتبی رو
عمو حسین .. عموجان ...
#حاج_محمد_طاهری
#روضه__حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
1_26565176.mp3
2.03M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 استاد میرباقری
#روضه__حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#استاد_میرباقری
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
روضه و توسل جانسوز _ شبِ ششم محرم 95 _روضۀ قاسم ابن الحسن علیه السلام _ حاج مهدی سماواتی.mp3
4.91M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 حاج مهدی سماواتی
#روضه__حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#حاج_مهدی_سماواتی
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده دل دودمان آدم را
غم تو موهبتِ کبریاست در دلِ من
نمیدم به سرور بهشت این غم را
حسین جان .. حسین جان ..
غبار ماتم تو به من آبرو بخشید (2)
به عالمی ندهم این غبار ماتم را
حسین جان .. حسین جان ..
زمان به یاد عزایت محرم است حسین
اگر چه شور دگر داده این محرم را
حسین جان .. حسین جان ..
چی میخوام بگم آقای من؟
به نیم قطرۀ اشکِ محبتت ندهم
اگر دهم به دستم تمام عالم را
حسین جان .. حسین جان ..
*حرف آخر و بزنم*
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمر من حسین
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را ....
اگر که بند بندِ من جدا کند عدوی تو
مرا زتو،تو را زمن نمی کند جدا حسین
حسین من .. حسین من ..
خدا نکرده دستِ رد اگر زنی به سینه ام
منِ شکسته دل بگو که رو کنم کجا حسین
حسین من .. حسین من ..
هر جوری بود از عمو اجازه گرفت عمو رو راضی کرد وارد میدان شد این سرباز سیزده ساله رجز میخونه " إنْ تنْکرونی فأنا ابْنُ الحسن سبطُ النبی المصطفی .... فداش بشم قریب به 35 نفر رو به درک واصل کرد،نانجیبی گفت به خدا من این پسرُ می کشم کاری کرد دیگه از اسب رو زمین افتاد ناله اش بلند شد صدا زد : اغثنی یا عمّاه ...
عمو ، به فریادم برس ...
مثلِ بازِ شکاری عمو اومد ، دید قاتل بالاسرِ قاسمِ،جنگ مغلوبه شد ... یه وقت صدایِ نالۀ قاسم بلند شد،ای عمو :
ای عمو یک دم بدار از جنگ دست
زیر سم مرکب اعضایم شکست ...
حسین .. حسین ..
اگر این مطلب صحیح بوده باشه تنها بدنی که کربلا دوبار زیر سم اسب رفت همین نازنین بدن بود ..
گر چه لعل تو آب و تن تو تاب ندارد
دلت هوایِ دگر غیر روی باب ندارد
تو آن نه ای که جواب عموی خویش نگویی
لبان تشنه ی تو نیرویِ جواب ندارد
حسین .. حسین ..
نمی رسید اگر پات بر رکاب مخور غم
(یه سرباز سیزده ساله مگر چقدر قد و قامت داره)
نمی رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت
که چشم قابل پای تو را رکاب ندارد
حسین .. حسین ..
ذبیح،پا به زمین سود و آب یافت ولیکن
مَسای پا که عمو دسترس به آب ندارد
زمن بگوی به گلچین تلاش بیهُده کردی
گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد ..
حسین .. حسین ..
* همین که گرد و غبارِ معرکه فرو نشست دیدن قاسم رو زمین اُفتاده،عمو بالاسرشِ ... قاسم پاها رو جمع می کنه باز می کنه ... یعنی جلو چشمِ عمو داره جان میده ...
عمو صبر کرد تا روح از بدنش مفارقت کرد،صدا می زد قاسمم،برا عموت سخته او رابه یاری بطلبی نتواند اگر بتواند برات سودی نداشته باشد .... حسین .. یه جمله بیشتر عرض ادب ندارم ، برداشت سینه قاسم رو به سینه چسبانید،کنایه فهما اهلِ روضه دلسوخته ها ، گریه کنا،یه بیت گفتم،شنیدید :*
نمی رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت
که چشم قابل پای تو را رکاب ندارد
*حالا راوی میگه یادم نمیره دیدم سینه قاسم رو به سینه چسبانیده ، اما پاهایِ قاسم رو زمین کشیده میشه .. حسین .. حسین .. بمیرم ، بمیرم ...*
خسته جان پیکرش از لطف در آغوش کشید
رو به سویِ حرم آورد و به فریاد آمد
کای عروس حسن از بخت شکایت منما
حجلۀ حسن بیارای که دماد آمد ....
اونم با چه قد و بالایی ... حسین .. حسین ..
عمو ، یتیم حسنم ....
#روضه__حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#حاج_مهدی_سماواتی
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
روضه بسیار جانسوز_توسل حضرت قاسم علیه السلام_شب ششم محرم93 قسمت پایانی_استاد حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
1.94M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#استاد_میرزامحمدی
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
هر دو همدیگر و بغل گرفتن انقدر گریه کردند که نوشتند هر دو از حال رفتن این آقازاده دوسالش بوده که امام حسن را و از دست داده لذا تا آوند تو بغل عمو یاد بغل بابا افتاد؛ بچه یتیمه،یازده ساله که آغوش باباشو ندیده،گرمی بغل بابا رو حس نکرده ..." از یه طرفم وقتی عمو رو بغل گرفت،تمام وجودش آتیش گرفت،آخ این بدن از شدت عطش گر گرفته،الله اکبر عمو دستات چرا انقدر داغه لبات چرا ترک ترکه؟!! عمو هم که این یتیم برادرو که بغل گرفت،شاید یادش افتاد اون شبی که دو تا داداش همدیگر و بغل کرده بودند،بابا گفته بود آستین به دندان بگیرید مادرتون رو که غسل میدم جوری گریه نکنید علی دشمن شاد بشه،نمیدونی آخ چقدر بوی امام حسن میدی؛یادش افتاد،شبایی که بابا اینارو میخوابوند، آروم آروم میومد کنار قبر مادر،حسنین باهم تا صبح زجه میزدند ..." یا خواهر و ساکت میکرد اول، الله اکبر "فغشی علیهما"هر دو از حال رفتند، بازم اجازه نداد بعضی ها گفتند رفت تو خیمه یه دست خط بیرون آورد دست خط باباش حسن، تا ابی عبدالله دست خط برادر و دید بازم گریه کرد،یادش بخیر دوتایی باهم خط مینوشتیم مادرم زهرا داوری میکرد. این یتیم امام حسن میدونه که عمو اجازه خواهد داد؛چون شب عاشورا وقتی پرسید عمو منم میکشن؟ فرمود آره،مرگ نزد تو چگونه است گفت: "احلی من العسل"حضرت فرمود میکشنت الله اکبر،این تعبیر فقط مال قاسم بن الحسن، اینو ذبح عظیم داره میگه حتی برات بگم شیر خواره ام میکشند،حالا میخواد آماده رزم بشه زره ای،لباس جنگی پیدا نمیشه"حسین،عمامه شو لباس جنگی کرد، یه جوری براش"تحت الحنک"بست که وقتی اومد وسط میدان همه گفتند:
برگ گل سرخ را باد کجا میبرد ...
الله اکبر،هر جوری بود راهی میدان شد، فقط یه مبارزه شو بگم"ازرق شامی" هفت تا پسرشو کربلا آورده،تا نگاه به قد و بالای این نوجوان کرد؛گفت کوچکترین بچه مو بفرستم کارشو یکسره میکنه"از کوچیکترین و ضعیف ترین بچه اش فرستاد به رزم قاسم بن الحسن،با یه ضربه زمین گیرش کرد،بچه دوم،سوم هفتم"هفت تا اولاد نحسش جلوی چشمش به درک واصل شدند"خون همه چشم این ازرق شامی رو گرفت"پا تو رکاب زد سوار شد چنان با سرعت آمد که ابی عبدالله تکون خورد دیدند حسینم از خیمه فاصله گرفت،دستشو بالا برد،خدایا به یتیم برادرم رحم کن؛ الله اکبر، همه متحیر این کیه اینجوری داره میجنگه، خودش رو تا معرفی کرد فهمیدند آقا زاده سردار جمل"
إن تُنكـرونی فأنـا ابـن الحـسن
سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن
آیینه ی مرد جمل آمد به میدان
یک شیردل مانند یل آمد به میدان
با سیزده جام عسل آمد به میدان
ای لشگر کوفه اجل آمد به میدان
باید که قبر خویش را آماده سازید
در دل جگر دارید اگر بر او بتازید
رفته به بابایش که اینگونه شریف است
او که ز نسل صاحب دین حنیف است
قاسم اگرچه قد و بالایش ظریف است
اما خدایی او سپاهی را حریف است
گوید به او عمه به بد خواه تو لعنت
مهپاره ی نجمه به بد خواه تو لعنت
)شاگرد رزم حضرت عباس قاسم) 2
آمد ولی در هیبت عباس قاسم
در بازوانش قدرت عباس قاسم
به به که دارد غیرت عباس قاسم
عمامه ی اورا عمویش با نمک بست
مانند بابایش حسن تحت الحنک بست
قاسم حریف تن به تن دارد ندارد
این نوجوان جوشن به تن دارد ندارد
چیزی کم از بابا حسن دارد ندارد
اصلا مگر ازرق زدن دارد ندارد
ازرق کجا و شیر میدان خطرها
قاسم بود رزمنده ی نسل قمرها
*با یه ترفند جنگی ازرق شامی رو به درک واصل کرد،یه وقت دیدن لشگر بهم ریخت عمر بن سعد ازدی،گفت گناه تمام عرب به گردن من باشه اگر داغ این بچه رو به دل مادرش نزارم ..."الله اکبر ..."
وقت پریدن ناگهان بال و پرش ریخت
محاصره اش کردند اول سنگ اندازها اومدن،زره به تن نداره ..." کلاه خود به سر نداره ،اونقده با سنگ زدنش که ضربه هایی که از اطراف میومد را نتونست هدایت کنه..."
وقت پریدن ناگهان بال و پرش ریخت
یک لشگری را ریخت آخر پیکرش ریخت
از "میمنه تا میسره"روی تنش ریخت
از روی زین افتاد قلب مادرش ریخت
*سنگ بارونش کردند یه وقت دیدند یه ظالمی چنان با شمشیر به فرقش زد دیگه نتونست رو اسب دوام بیاره،اسب سوارها دورش و گرفتن،دیگه نگم چی شد یه وقت دیدند حسین داره با سرعت میاد یکی هم زیر دست و پا میگه عمو به دادم برس*
حسین...........
🔊 حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#استاد_میرزامحمدی
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯