رویان نیوز
خط مقابل ما , دست داعش بود و ما نیروی پشتیبانی بودیم. شبی نیروهای فاطمیون عملّیات کردند تا منطقه ی
هم زمان در فاصله یک تا دو متری ،
می دیدیم که خمپاره ها بر زمین می خورد و منفجر می شد.در آن حال هیچ دفاعی نداشتیم. همینقدر می دیدیم که تک تیرانداز پشت هم ما را به رگبار بسته و یکریز تیراندازی می کند و تیرها به لبه خاکریز میخورد.
در همان حین یکی از رفقا صدایم زد و گفت: برادر بداقی!!! بیا که تیراندازی از این سمت است.
بلافاصله تفنگم را گرفتم تا ببینم آن که یکسره شلیک می کند دقیقاً کجاست و کیست.!
در آن حال یکی دیگر از رفقا به من گفت: شلیک از داخل آن شیار است تیرها از آنجاست!!
جالب اینجا بود . ما فقط شلیک گلوله را میدیدیم و اصلاً داعشی مقابل دیده نمی شد
و او با خیال راحت ما را هدف گرفته بود.
به بچه ها گفتم : بچه ها دقّت کنید تا خودش را پیدا کنیم .
نیروهای ما نیز متمرکز شدند تا ببینند که او کیست و این تیر ها از چه کسی به سمت ما می بارد .
انگار آن تک تیرانداز یک دیدهبان هم برای خودش داشت و فهمیده بود که ما روی او متمرکز شده ایم. در همین حین برای این که ما را سرگرم کنند پنج یا شش تا از افرادش آمدند و شروع به تیراندازی کردند و این تیرها به لبه خاکریز ها برخورد می کرد و ما می دیدیم که لبه خاکریز مدام کوتاه و کوتاه تر می شود.
ناگاه بچه ها صدا زدند ,بداقی بیا این طرف را بزن آنجا را ول کن
آنها (داعش) در فاصله« ۱۵۰» متریِ ما موضع گرفته بودند.
ما نزدیک رودخانه بودیم آنجا هیچ آبی
نمی آمد روی رودخانه هم سنگ های بزرگی بود
درواقع داعش پشت این سنگ ها، سنگر گرفته بود جالب این بود :
زمانی که شلیک میکردیم , اگر کمی پایین تر را نشانه گیری می کردیم این تیر به سنگ
می خورد. برعکس اگر کمی بالاتر را نشانه میگرفتیم تیر از بالای سرشان رد می شد.
آن ها جوری سنگر گرفته بودند که در زاویه تیرهای ما نبودند.
خودشان تا حدودی دیده می شدند ولی
نمی شد به آن ها شلیک کرد .
در همین فاصلهٔ نسبتا کور, چشم در چشم نشانه گیری کردیم
تا اینکه بلاخره موفق شدم به حمد خدا یکی از آن ها را با شلیک تفنگ بزنیم .
خوشبختانه یکی از نیروهای تیرانداز, که اصالتا از افغان بود موفق شد, یکی
دیگر شان را هم او بزند.
به محض آنکه (داعش)متوجه شدند دو نفر از نیروهایشان تیر خوردند بلافاصله در رفتند و نماندند...
ادامه ی این روایت را از زبان برادر قاسمی (مدافع)
در روزهای آتی به صورت (اپیزود ، داستانک)برای شما همراهان گرامی ارسال خواهم کرد.
« #مدافعان حرم بی بی زینب س»
رزمنده !
با ما که مرثیه خوانِ
در قفس ماندن خویشیم
از جهاد و فداکاری بگو .....
ما دعاگوی شما هستیم🤲
https://eitaa.com/joinchat/107544686C09f06efc6d
«بیت الشهدا»