eitaa logo
رویان نیوز
2.6هزار دنبال‌کننده
51هزار عکس
12هزار ویدیو
139 فایل
💠اخبارمهم وتحــــولات رویـــــــان [رسانه فرهیختگان شهر رویان] ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ در کــــــــــــانــــــــال 🔶 رویــــان نیـــــوز ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ◼️انتقاد،پیشنهادوارسال مطلب به تیم مدیریت @modiran_rooyannews
مشاهده در ایتا
دانلود
#اطلاعیه 💠جشن بزرگ میلاد #حضرت_زینب_کبری_سلام_الله_علیها به همراه گرامیداشت روز #پرستار و بزرگداشت حماسه #نه دی👆👆👆👆 #زمان: سه شنبه 10دی ماه 98 #مکان: حرم مطهر شهدای گمنام شهرستان شاهرود 🌺منتظرحضورتان هستیم 🆔 @gomnam_shahrood5 #نشرحداکثری #لطفا_اطلاع_رسان_باشید🙏
قسمت سیزدهم🚫این داستان واقعی است🚫 . بعد از زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود همه رو بیرون کرد حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه حتی اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت خودش توی ایستاد تک تک کارها رو به انجام می داد مثل و گاهی کارگر دمِ دستم بود تا تکان می خوردم از خواب می پرید اونقدر که از خودم می کشیدم اونقدر روش فشار بود که نشسته پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش می برد بعد از اینکه حالم خوب شد با اون حجم و کار بازم دست بردار نبود اون روز همون جا توی در ایستادم فقط نگاهش می کردم با اون دست های و پوست کن شده داشت کهنه های رو می شست دیگه طاقت نیاورد همین طور که سر تشت نشسته بود با های پر اشک رفتم نشستم کنارش چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد _چی شده؟چرا گریه می کنی؟ تا اینو گفت خم شدم و های خیسش رو خودش رو کشید کنار _چی کار می کنی ؟دست هام نجسه نمی تونستم جلوی هام رو بگیرم مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... _تو عین علی ، عین هر چی بهت بخوره میشه هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه ... من می کردم متحیر، سعی در کردن من داشت اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد... . . . قسمت چهاردهم 🚫این داستان واقعی است🚫 . ، شش هفت ماهه بود علی رفته بود بیرون ، داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش :( حالش که بهتر شد با خنده گفت: عجب غرقی شده بودی،نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم ! منم که همه داستان رو براش تعریف کردم ،چهره اش رفت توی هم همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد یه نیم نگاهی بهم انداخت _چرا زودتر نگفتی؟من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی یهو حالتش جدی شد عمیقی کرد _می خوای بازم درس بخونی؟! از ام گرفته بود ... باورم نمی شد یه لحظه به خودم اومدم - اما من بچه دارم زینب رو چی کارش کنم؟ _نگران زینب نباش بخوای کمکت می کنم ایستاده توی در ، ماتم برد چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم گریه ام گرفته بود برگشتم توی آشپزخونه که اشکم رو نبینه علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود خودش پیگر کارهای من شد بعد از 3 سال ... پرونده ها رو هم که سوزونده بود کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد اما باد، ها رو به گوش پدرم رسوند داره برمی گرده مدرسه ... . ــــــــــــــــــــــــــــــ به این میگن مَرد! . @rooyannews
2.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببينيد | رهبر انقلاب: امروز بانوان در كشور ما برای مراجعه به طبيب در هيچ بيماری نياز ندارند به طبيب غير زن مراجعه كنند 👈 شايد شما جوانان كه پيش از انقلاب را نديديد، ندانيد اين قضيه چقدر مهم است 🌷 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏‏💠 پزشک، عنصر مسئولی است و حقیقتاً خدمت پزشکی یک خدمت بسیار باارزش و بی‌بدیلی است، لکن آن مقداری که یک بیمار زیر فشار روحی و عصبی قرار میگیرد، پزشک اصلاً آن مقدار زیر فشار قرار نمیگیرد. ۱۳۹۱/۱/۲۸ ☀️(مدظله‌العالی) 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏‏💠 در دوره‌ی پیش از انقلاب، زنان فرزانه، فهمیده، دانشمند، تحصیل‌کرده، اهل تحقیق و صاحب پژوهش در زمینه‌های مختلف، انگشت‌شمار بودند؛ این‌‌همه استاد دانشگاه زن، این‌‌همه پزشک متخصّص و فوق تخصّص زن، این‌همه دانشمند محقّق در بخشهای مختلف ــ اینکه میگویم بخشهای مختلف واقعاً جاهایی است که خودم رفته‌ام، دیده‌ام، بازدید کرده‌ام ــ دانشهای پیشرفته، فنّاوری‌های پیشرفته، زنان دانشمند، زنان فرهیخته آنجا مشغول کار هستند. این در پیش از انقلاب سابقه نداشت؛ این کاری است که انقلاب کرد.‌ ۱۴۰۱/۱۰/۱۴‌ ☀️(مدظله‌العالی)
پوستر خام ولادت حضرت زینب (س) ـــــــــــــــــــــــ 🇵🇸رویان نیوز[رسانه فرهیختگان شهر رویان] 🇵🇸همراه ما باشید با اخبار جامع شهر رویان 🆔 @rooyannews