10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✖️تهران با 204 کیلومتر خط مترو بالا تر از بسیاری از شهرهای صنعتی دنیا میباشد:
لسآنجلس 28کیلومتر خط مترو
توکیو 195کیلومتر
برلین(پایتخت آلمان) 151کیلومتر مترو
هنگ کنک 174کیلومتر خط مترو
▪️متروی تهران نوزدهیم مترو بزگ جهان از نظر طول خط و درعین حال ارازنترین متروی جهان میباشد!
🔺بیش از هزار واگن در خط متروی تهران با ظرفیت روزانه بیش از 3میلیون جابه جایی مسافر وجود دارد.
👌تعداد شهرهای دارای مترو در ایران، بیشتر از کشورهای آلمان، کانادا، اسپانیا و انگلیس است!
#دستاوردهای_انقلاب
#گام_دوم_انقلاب
💎کانال خبری شهر رویان
@rooyannews
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رهبرمعظم انقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم: چه کسی را انتخاب کنیم؟
این خصوصیات به نظرمن در منتخب وجود داشته باشد:
1️⃣ مومن باشد
2️⃣ به معنای واقعی کلمه انقلابی باشند
3️⃣ شجاع باشند
4️⃣ دارای روحیه جهادی باشند
5️⃣ کارآمد باشند
6️⃣ به معنای واقعی طرفدار عدالت باشند
🔺اگر افراد اینچنینی را شناختید که هیچ اما اگر نشناختید از افراد بصیر و مورد اعتماد استفاده کنید.
🍃 @rooyannews
.
لطفا#قسمتهای_قبل رو از دست ندید☝️
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠.
قسمت نهم🚫این داستان واقعی است🚫
.
#غذای_مشترک
اولین روز #زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم
من همیشه از #ازدواج کردن می ترسیدم و فراری بودم برای همین هر وقت اسم آموزش #آشپزی وسط میومد از زیرش در می رفتم
بالاخره یکی از معیارهای سنج #دخترها در اون زمان، یاد داشتن آشپزی و هنر بود
هر چند، روزهای آخر، چند نوع غذا از مادرم یاد گرفته بودم
از هر انگشتم، انگیزه و اعتماد به نفس می ریخت!
#غذا تفریبا آماده شده بود که #علی از #مسجد برگشت
بوی غذا کل خونه رو برداشته بود
از در که اومد تو، یه نفس عمیق کشید
_به به، دستت درد نکنه
عجب بویی راه انداختی...
با شنیدن این جمله، ژست هنرمندانه ای به خودم گرفتم انگار فتح الفتوح کرده بودم رفتم سر #خورشت
درش رو برداشتم ،آبش خوب جوشیده بود و جا افتاده بود
قاشق رو کردم توش بچشم که #نفسم بند اومد ... نه به اون ژست گرفتن هام نه به این مزه
اولش نمکش اندازه بود اما حالا که جوشیده بود و جا افتاده بود
#گریه ام گرفت
#خاک_بر_سرت هانیه
مامان صد دفعه گ
فت بیا غذا پختن یاد بگیر
و بعد #ترس شدیدی به دلم افتاد #خدایا! حالا جواب علی رو چی بدم؟پدرم هر دفعه طعم غذا حتی یه کم ایراد داشت ...
_کمک می خوای #هانیه #خانم ؟
با شنیدن صداش رشته افکارم پاره شد و بدجور ترسیدم
قاشق توی یه دست ، در قابلمه توی دست دیگه
همون طور غرق فکر و خیال خشکم زده بود ... با بغض گفتم:
نه #علی_آقا برو بشین الان سفره رو می اندازم
یه کم چپ چپ و با تعجب بهم نگاه کرد
منم با #چشم های لرزان #منتظر بودم از آشپزخونه بره بیرون - کاری داری علی جان؟چیزی می خوای برات بیارم؟
با خودم گفتم نرم و مهربون برخورد کن ، شاید بهت سخت کمتر سخت گرفت
- حالت خوبه؟
- آره، چطور مگه؟
- شبیه آدمی هستی که می خواد گریه کنه!
به زحمت خودم رو کنترل می کردم و با همون اعتماد به #نفس فوق معرکه گفتم :
_نه اصلا من و #گریه ؟
تازه متوجه حالت من شد هنوز فاشق و در قابلمه توی دستم بود ، اومد سمت گاز و یه نگاه به خورشت کرد
_چیزی شده؟
به زحمت بغضم رو قورت دادم
قاشق رو از دستم گرفت خورشت رو که چشید، رنگ صورتم پرید
مردی هانیه ، کارت تمومه ...
.
#ادامه_دارد
برگرفته از زندگیه همسر#شهید
.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
.
لطفا#قسمتهای_قبل رو از دست ندید❤️
.
ارسال متن بدون لینڪ🚫
ڪانال:
شهدای رویان
@shohadarooyan
قسمت دهم🚫این داستان واقعـےاست🚫
#دستپختت_مَعرِکَســــت
.
چند لحظه#مکث کرد
زل زد توی چشم هام و گفت : واسه این ناراحتی می خوای #گریه کنی؟
دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه:'(
_آرها فتضاح شده
با صدای بلند زد زیر #خنده
با صورت خیس، مات و مبهوت خنده هاش شده بودم رفت وسایل سفره رو برداشت و سفره رو انداخت
#غذا کشید و مشغول خوردن شد
یه طوری غذا می خورد که اگر یکی می دید فکر می کرد غذای #بهشتیه
یه کم چپ چپ
زیرچشمی بهش نگاه کردم
- می تونی بخوریش؟خیلی شوره ، چطوری داری قورتش میدی؟
از هیجان پرسیدن من، دوباره خنده اش گرفت _خیلی عادی همین طور که می بینی ، تازه خیلی هم عالی شده دستت درد نکنه
- مسخرَم می کنی؟
- نه به خدا
#چشم هام رو ریز کردم و به چپ چپ نگاه کردن ادامه دادم
جدی جدی داشت می خورد ،کم کم شجاعتم رو جمع کردم و یه کم برای خودم کشیدم
گفتم شاید برنجم خیلی بی نمک شده، با هم بخوریم خوب میشه
قاشق اول رو که توی دهنم گذاشتم ، غذا از دهنم پاشید بیرون
سریع خودم رو کنترل کردم و دوباره همون ژست #معرکه ام رو گرفتم
نه تنها برنجش بی نمک نبود بلکه اصلا درست دَم نکشیده بود
مغزش خام بود ، دوباره چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش حتی سرش رو بالا نیاورد
_#مادر جان گفته بود بلد نیستی حتی#املت درست کنی!
سرش رو آورد بالا با #محبت بهم نگاه می کرد
_برای بار اول، کارت #عالی بود
اول از دستم مادرم #ناراحت شدم که اینطوری لوم داده بود
اما بعد خیلی خجالت کشیدم
شاید بشه گفت برای اولین بار، اون دختر جسور و سرسخت، داشت معنای خجالت کشیدن رو درک می کرد ...
.
#راوی_همسرشهید
#ادامه_دارد
.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#قسمتهای_قبل_روازدست_ندید
#پشیمون_میشید
.___________@rooyannews
🌺 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌺
♥️لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ الْـمَلِكُ الْـحَقُّ المُبِينُ،♥️
🗓 امروز پنجشنبه:
17 بهمن 1398
11 جمادی الثانی 1441
06 فوریه 2020
❤️
👈 دیروزها را گشتیم به دنبال امروزها
امروزها را می گردیم به دنبال فرداها
ولی همه آنچه را که باید ببینیم ، امروز است!
همین ساعت ها
همین دقیقه ها
همین ثانیه ها !
❣❄️
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
🏅کانال خبری شهر رویان در ایتا
@rooyannews
https://eitaa.com/rooyannews