eitaa logo
رویان نیوز
2.2هزار دنبال‌کننده
43.6هزار عکس
9.2هزار ویدیو
118 فایل
💠اخبارمهم وتحــــولات رویـــــــان [رسانه فرهیختگان شهر رویان] ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ در کــــــــــــانــــــــال 🔶 رویــــان نیـــــوز ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ◼️انتقاد،پیشنهادوارسال مطلب به تیم مدیریت @modiran_rooyannews
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️برگزاری مراسم اربعین سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی همراه با سخنرانی برادر خالقیان و مداحی برادر بسیجی حاج محمدخانی 🇮🇷 همراه با صرف شام در مسجدجامع شهر رویان برگزار گردید. 🇮🇷کانال پایگاه مقاومت ثارالله شهر رویان @p_sarallah
.. ﷽ . |يادواره شهداي عمليات والفجر ٨ و گراميداشت چهلمين روز شهادت سردار دلها حاج قاسم سليماني و هم رزمانش . ســـــــردار حسيـــــن معروفــــــــي (فرمانده محترم سپاه نينوا گلستان) با حضور قاري بين المللي عليرضا رضايي كربلايــــي محمدرضــا اسلامـــي . . سه شنبه ٢٢ بهمن ماه ١٣٩٨ بعد از نمـــــــاز مغــــب عشاء . مسجـــــــــــــــــــد غربـــــــــــــــــــــــــــا هيأت جــان نثاران اباعبدالله الحسيـن(ع) . کانال خبری شهر رویان در ایتا @rooyannews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رویان نیوز
قسمت پانزدهم 🚫این داستان واقعی است🚫 ❤️ . #من_شوهرش_هستم ساعت نه و ده شب وسط ساعت حکومت #نظامی یهو س
🔻قسمت شانزدهم: ایمان علی سکوت عمیقی کرد ... - هنوز در اون مورد تصمیم نگرفتیم ... باید با هم در موردش صحبت کنیم ... اگر به نتیجه رسیدیم شما رو هم در جریان قرار میدیم ... دیگه از شدت خشم، تمام صورت پدرم می پرید ... و جمله ها بریده بریده از دهانش خارج می شد ... - اون وقت ... تو می خوای اون دنیا ... جواب دین و ایمان دختر من رو پس بدی؟ ... تا اون لحظه، صورت علی آروم بود ... حالت صورتش بدجور جدی شد ... - ایمان از سر فکر و انتخابه ... مگه دختر شما قبل از اینکه بیاد توی خونه من حجاب داشت؟ ... من همون شب خواستگاری فهمیدم چون من طلبه ام ... چادر سرش کرده... ایمانی که با چوب من و شما بیاد، ایمان نیست ... آدم با ایمان کسیه که در بدترین شرایط ... ایمانش رو مثل ذغال گداخته ... کف دستش نگه می داره و حفظش می کنه ... ایمانی که با چوب بیاد با باد میره ... این رو گفت و از جاش بلند شد ... شما هر وقت تشریف بیارید منزل ما ... قدم تون روی چشم ماست ... عین پدر خودم براتون احترام قائلم ... اما با کمال احترام ... من اجازه نمیدم احدی توی حریم خصوصی خانوادگی من وارد بشه ... پدرم از شدت خشم، نفس نفس می زد ... در حالی که می لرزید از جاش بلند شد و رفت سمت در ... - می دونستم نباید دخترم رو بدم به تو ... تو آخوند درباری ... در رو محکم بهم کوبید و رفت ... پ.ن: راوی داستان در این بخش اشاره کردند که در آن زمان، ما چیزی به نام مانتو یا مقنعه نداشتیم ... خانم ها یا چادری بودند که پوشش زیر چادر هم براساس فرهنگ و مذهبی بودن خانواده درجه داشت ... یا گروه بسیار کمی با بلوز و شلوار، یا بلوز و دامن، روسری سر می کردند ... و اکثرا نیز بدون حجاب بودند ... بیشتر مدارس هم، دختران محجبه را پذیرش نمی کردند ... علی برای پذیرش من با حجاب در دبیرستان، خیلی اذیت شد و سختی کشید ... ادامه دارد.... قسمت های قبل رو ازدست ندید❤️ _____________________________ قسمت هفدهم: شاهرگ مثل ماست کنار اتاق وا رفته بودم ... نمی تونستم با چیزهایی که شنیده بودم کنار بیام ... نمی دونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت ... تنها حسم شرمندگی بود ... از شدت وحشت و اضطراب، خیس عرق شده بودم ... چند لحظه بعد ... علی اومد توی اتاق ... با دیدن من توی اون حالت حسابی جا خورد ... سریع نشست رو به روم و دستش رو گذاشت روی پیشونیم ... - تب که نداری ... ترسیدی این همه عرق کردی ... یا حالت بد شده؟ ... بغضم ترکید ... نمی تونستم حرف بزنم ... خیلی نگران شده بود ... - هانیه جان ... می خوای برات آب قند بیارم؟ ... در حالی که اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... سرم رو به علامت نه، تکان دادم ... - علی ... - جان علی؟ ... - می دونستی چادر روز خواستگاری الکی بود؟ ... لبخند ملیحی زد ... چرخید کنارم و تکیه داد به دیوار ... - پس چرا باهام ازدواج کردی و این همه سال به روم نیاوردی؟ ... - یه استادی داشتیم ... می گفت زن و شوهر باید جفت هم و کف هم باشن تا خوشبخت بشن ... من، چهل شب توی نماز شب از خدا خواستم ... خدا کف من و جفت من رو نصیبم کنه و چشم و دلم رو به روی بقیه ببنده ... سکوت عمیقی کرد ... - همون جلسه اول فهمیدم، به خاطر عناد و بی قیدی نیست ... تو دل پاکی داشتی و داری ... مهم الانه ... کی هستی ... چی هستی ... و روی این انتخاب چقدر محکمی... و الا فردای هیچ آدمی مشخص نیست ... خیلی حزب بادن ... با هر بادی به هر جهت ... مهم برای من، تویی که چنین آدمی نبودی ... راست می گفت ... من حزب باد و ... بادی به هر جهت نبودم ... اکثر دخترها بی حجاب بودن ... منم یکی عین اونها... اما یه چیزی رو می دونستم ... از اون روز ... علی بود و چادر و شاهرگم ... ادامه دارد......✨ قسمت های قبلی رو از دست ندین✨ کانال خبری شهر رویان💟 @rooyannews
هدایت شده از قرارگاه سایبری عمار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢روایتی از پاسخ جالب رهبر انقلاب به درخواست حاج قاسم سلیمانی از ایشان درباره دعا برای شهادتش 🆔 @amarha
✔️اطلاعیه.✔️ با سلام و احترام به استحضار مي رساند جلسه گزارش عملكرد چهار ساله نماينده در مجلس و حوزه انتخابیه با حضور دكتر حسيني نماينده محترم مردم فهيم شهرستان های شاهرود و ميامي در شهر شهید پرور رويان مکان: خيابان شهيد رجايي (خيابان جنب شركت تعاوني) انتهاي خيابان منزل مرحوم علي ديانتي خواه برگزار ميگردد. 🚩چهار شنبه ٢٣بهمن ماه ساعت جلسه ١٨ الي ٢٠ ✔️کانال خبری شهر رویان در ایتا @rooyannews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا