eitaa logo
خیمه عاشورایی "روز دهم"
640 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1هزار ویدیو
15 فایل
پرسش ها و یا نظرات خود را به نام کاربری زیر ارسال کنید : @Rooze10hom
مشاهده در ایتا
دانلود
💫 ☘ نیست دنیای دل من غیر دنیای رضا پر نخواهد کرد در قلبم کسی جای رضا ☘ چون جهانی که بدون کربلا تاریکی است بی تلألو می شود ایران منهای رضا 🕊 کربلا رفتن برایم سخت می باشد ولی می روم مشهد به عشق سر به پاهای رضا 🍀 کربلای من همین صحن و سرا و گنبد است کربلایی می شوم در صحن زیبای رضا ☘ اشک ریزان یا حسین گویان، سر و سینه زنان عشق دارد این چنین باشم هم آوای رضا 🕊 حضرت عباس من این جاست در شاه چراغ جای سقایش ببوسم صحن سقای رضا ☘ حضرت زینب برایم حضرت معصومه است می سپارم من همین جا دل به دریای رضا ☘ کربلائی های ایرانی همه فهمیده اند پای برگ کربلاشان هست امضای رضا ✍🏻 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
💫 🥀 آن طشت کــه خـــون عشـــق را می نوشید در فهـــم دلیـــل خون او می کــوشید آن روز شعـــور خـــیزران جـــالب بـــود انگـــار لبـــان وحـــی را می بــوسید 🥀 تـــا شعـــر صمیمیت انســان خوانـــدی بـــی حـــنجره از لبـــان بـــاران خـــوانـــدی تـــاریخ قـــیام انـــبیا کـــــامل شــــــد وقـــتی کـــه بـــه روی نـــیزه قـــرآن خواندی ✍🏻 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
💫 🥀 همانا که شب‌ها قلم می‌زدند و تقدیرها را به هــــم مــی‌زدند 🥀 چه می‌شد اگر با قضا و قـــدر مرا خــاک پایت رقم می‌زدند؟ 🥀چه می‌شد که می‌شد دلم پرچمی که آن را فراز حرم می‌زدند؟ 🥀نـــبودم، ولی گوئیا تیغ‌هـــا زمین و زمان را به هـم می‌زدند 🥀نبودم، ولی تاول و زخــم‌ها ز طعم لبان تو دم مـــی‌زدند 🥀دو دستی که بر خاک افتاده بود به چشمان دریاچه غم می‌زدند 🥀 «چه ناساز و چپ کوک آن کوفیان به هنگامه‌ی زیر، بم می‌زدند» 🥀چه می‌شد اگر ابر احساس ها به لب‌های خشکیده نم می‌زدند؟ 🥀 به جای همان خیمه‌هایی که سوخت چه می‌شد اگر آتشم می‌زدند؟ ✍🏻 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
💫 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 🥀شمر آمد لب گودال و سرم تیر کشید دست بر حنجره‌ات زد...، جگرم تیر کشید 🖤روی تل بود که دیدم نفسم می‌گیرد روی تل بود که ناگه کمرم تیر کشید 🥀اولین ضربه که زد...، قلب من افتاد به خاک دومین ضربه، دودست قمرم تیر کشید 🖤در همان لحظه که او شاهرگت را می‌زد حنجر و شاهرگ و شاهپرم تیر کشید 🥀ناگهان از دل گودال سرت بالا رفت ناگهان‌تر همه‌ی دوروبرم تیر کشید 🖤ذوالجناح تو که برگشت چه غوغایی شد خیمه‌ها سوخت، دل اهل حرم تیر کشید 🥀دور هر خیمه که می‌سوخت دویدم اما نیزه‌ها خوردم و از نو کمرم تیر کشید 🖤خوب شد بچه‌ی شش‌ماهه‌ی خود را بردی پای گهواره ی او چشم ترم تیر کشید 🥀دختر کوچک تو سیلی سختی خورد و صورت نیلی‌اش از درد و ورم، تیر کشید 🖤مثل آن روز که مادر به روی خاک افتاد_ مقنعه، چادر و سنجاق سرم تیر کشید 🥀پهلوی مادرمان باز هم انگار شکست باز انگار که فرق پدرم تیر کشید 🖤اسب تا سینه‌ی آقا پسرت را له کرد آن طرف سینه‌ی آقا پسرم تیر کشید 🥀شش برادر همه بر روی زمین افتادند اینچنین سینه‌ی خیرالبشرم تیر کشید 🖤خوب شد همسفرم بودی و دیدی که چقدر نیزه‌ها خوردم و پای سفرم تیر کشید 🥀چه بگویم که کجای جگرم می سوزد‌ چه بگویم که کجای جگرم تیر کشید ✍🏻 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10