eitaa logo
خیمه عاشورایی "روز دهم"
640 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1هزار ویدیو
15 فایل
پرسش ها و یا نظرات خود را به نام کاربری زیر ارسال کنید : @Rooze10hom
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️دیروز يازدهم محرم ، روز امامت سيدالساجدين(ع) بود و امروز روز شهادتش. ▪️او كه سی و چهار سال پس از كربلا زندگی كرد ولی‌در طول اين سال‌ها همراه هميشگی‌اش خاطرات عاشورا و اسارت بود. در تمام اين سال‌ها به ياد می‌آورد آن لحظه را كه در خيمه نشسته بود با تنی زخمی و تبدار و صدای"هل من ناصر ينصرنی" پدر را شنيد، خود را كشان‌كشان تا آستانه‌ی خيمه رساند. حسين(ع) تنها بود و بی‌همراه و تنها صدايی كه به ياري‌اش برخاست صدای گريه‌ی سرباز كوجكش اصغر بود. ▪️هميشه به ياد می‌آورد حسين(ع) را در گودال، هنگامه‌ی افتادن و برخاستن، آن‌گاه كه نماز عصرش را می‌خواند و هستی گِرد گودالش طواف می‌كرد. سجاد(ع) مرثيه‌خوان هميشه‌ی عاشورا بود. با ديدن هر صحنه‌ای به ياد كربلا می‌افتاد و مرثيه‌ای ‌بلند در سوگ عاشورا می‌سرود. ◾️سلام بر سجاد، سید الساجدین، زینت عبادت کنندگان؛ ▪️سلامش باد كه پس از سی و چهار سال راوی بزرگ کربلا بود و هر لحظه و هر صحنه او را به کربلا می‌برد و پیام‌رسان درس‌های عاشورایش می‌نمود. ▪️سلامش باد که اگر او نبود، اگر او و عمه‌اش زینب(س) نبودند هیچ تصویر روشنی از کربلا و عاشورا برای تمام نسل‌ها، پس از قرن‌ها باقی نمی‌ماند. ▪️سلامش باد که پس از سی و چهار سال هنوز جای زخم زنجيرها بر بدنش پيدا بود و زخم‌هايش پس از عاشورا هرگز التيام نيافت. تازه این زخم‌های پیدا بود، خدا می‌داند قلب سجاد(ع) چه قدر زخمی بود. 🏴 سالروز شهادت چهارمين اختر تابناك امامت و ولايت حضرت سيدالسّاجدين امام سجاد(ع) را به پيشگاه فرزند منتقمش امام زمان و مقام عظمای ولايت تسليت می‌گوييم. ✍🏼عبدالكريم http://eitaa.com/joinchat/1790640141C1372ba36fc
🏴 به مناسبت آشنای دردهای بی نشان داغدار کربلا در هر زمان ای که دادی هستی ات را ناگهان در میان غسل با اشک روان مثل زهرا زخم هایت شد عیان .... السلام ای آفتاب چهارمین ای امام و مقتدای اهل دین راوی روز دهم تا اربعین سیدالسجاد زین العابدین السلام ای مقتدای کاروان ... ای صبور سرفراز کربلا کاروان را در اسارت رهنما زخمی صد باره این ماجرا تشنه و تب دار و با غم آشنا قهرمان با وقار و خطبه خوان .... قصه ی سر را تو از آغاز گو از عمو از دست و از پرواز گو قصه ی حلقوم و تیرانداز گو از خرابه از رقیه بازگو لعنت و نفرین حق بر ظالمان .... سجده گاهت بوی تربت می دهد بوی تنهایی و غربت می دهد بوی خون بوی شهادت می دهد شرح غم های اسارت می دهد سجده گاهت شاهد فصل خزان ... دست هایت در اسارت بسته بود جانت اما از اسارت رسته بود جسم تب دار شریفت خسته بود روی قلبت آتشی بنشسته بود ای که دستت تکیه گاه آسمان ... از پدر تنها سری بر نیزه ماند موی پر خاکستری بر نیزه ماند چشم خونین و تری بر نیزه ماند سایه ی بالا سری بر نیزه ماند گریه می کردی به حال سایه بان .... دیدن صحرا و امواج سراب دیدن مشک و صدای سرد آب دیدن آرامش طفلی بخواب می کشانَد خاطراتت تا رباب یاد تیر و یاد اصغر الامان ... آمدی از کوفه ی نیرنگ و رنگ از میان بارش یک ریز سنگ خطبه خواندی بی مهابا بی درنگ کوفه را خواندی دیار مکر و ننگ شاهد دندان و چوب خیزران ..... شام، عید و خنده و آوازه بود چشم های هرزه بر دروازه بود زخم نیش و سنگ بی اندازه بود چشم بابا پر ز اشک تازه بود سوختی هر لحظه تا اعماق جان .... کربلا فصل بهارت را گرفت کربلا دارو و ندارت را گرفت کوفه و کاخش قرارت را گرفت آب چشم اشکبارت را گرفت شام پیرت کرده ای تازه جوان ✍ عبدالکریم خاضعی نیا محرم ۱۴۰۳ 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10