eitaa logo
خیمه عاشورایی "روز دهم"
619 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
15 فایل
پرسش ها و یا نظرات خود را به نام کاربری زیر ارسال کنید : @Rooze10hom
مشاهده در ایتا
دانلود
💫 🥀 هنوز بیداری کوچک غمگین من. 🍂شب به نیمه رسیده است. دشت آرام است؛ نه شیهه‌ی اسبی، نه همهمه‌ی سپاهی، نه نعره‌ی دلهره‌آور سواری. 🖤 چرا نمی‌خوابی عزیز خسته‌ی من؟ 🍂اگر امشب نخوابی سفر فردا را تاب نخواهی آورد. اگر نخوابی توان رفتن نمی‌یابی. 🥀می‌گویی بابا؟ بابا خوابیده است همین نزدیکی... آرام‌ترین خواب. 🖤نه نه دخترم تشنه نیستم. چه جام گوارایی بود که نوشیدم. دستی مهربان، لب‌های عطش‌زده را به خنکای آبی زلال سپرد. 🥀چه دستی! هنوز کبودی دیروز با خود داشت. 🍂بازویت را نشانم می‌دهی؟ نشمار زخم‌های کبود و دردناکت را. اولین بار نیست که بازوی کبود می‌بینم. پیش از این تازیانه دیده‌ام؛ خطّ کبود بازوان مادر را پیش‌تر از بازوان کوچک تو مرور کرده‌ام. بخواب دخترم! 🖤بی زانوان بابا نمی‌خوابی؟ بی دست‌هایی که در لای گیسوانت بلغزد چشم بر هم نمی‌گذاری؟ 🥀از تو دور نیستم. نفس‌های من در خلوت تو جاری است، مهربان‌تر از من، عمّه در کنار توست. من همین‌جا، در نزدیکی تو خوابیده‌ام، آرام‌ترین خواب؛ زیر آسمانی که تمام ستاره‌هایش مرا نشان می‌دهند. 🥀خوابیده‌ام به آرامش روزگاری که سر بر زانوی مادر می‌گذاشتم یا سر بر دوش پدر، یا در گرمای بهشتی آغوش پیامبر می‌خوابیدم. 🍂دخترم حالا همه هستند مادر، پدر، پیامبر و کدام شب خوب‌تر و زیباتر و آرام‌تر از امشب می‌توان یافت؟ 🖤بخواب دخترم! ✍🏻 🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
💫 🖤 خوش آمدی دخترم. 🥀 ببخش که نه پای ایستادن دارم، نه دست نوازش و نه لب‌هایی که گونه‌های رنگ پریده‌ات را به بوسه‌ای بنوازد. 🍂 گریه نکن، انگشتی نیست تا گلبرگ‌های اشک بچیند، این سیلاب مرا خواهد برد. این آب‌ها شعله‌ورترم می‌کند. 🖤 دخترم گریه نکن. 🥀 چقدر پریشانی گیسوانت، پریشانم می‌کند! مگر صبح سرانگشتان پدر، تار تار مویت را مثل همیشه سامان نداد؟ 🍂 چرا پریشانی؟ می‌دانم، می‌دانم. قصّه‌ی پس از من و غروب را بازگو نکن. به موهایت چنگ زدند؟ دست‌های قساوت، پریشانت کردند؟ 🥀 نبودم دخترم وگرنه کدام پاییز را گستاخی آن بود که بهار دخترکم را به پریشانی بسپارد. صورتت را نشانم نده، تاب دیدن دوباره‌ی صورتی سیلی خورده نیست. کاش سری که در خلوت تنور آرمیده است، سیلی می‌خورد. 🍂 شقاوت کدام دست، دست بزرگ‌تر از گلبرگ ظریف صورتت، به کبودایی چنین خشنود شده است؟ کدام دست از باغچه‌ی کوچک چهره‌‌ی تو طراوت دزدیده است؟ 🖤 دخترم گریه نکن، اشک‌هایت را تاب نمی‌آورم. این آتش مذاب را تاب آوردن، از شرار خیمه‌ها دشوارتر است. 🥀 مگر چند بار دل را تاب سوختن است، تاب گداختن. ✍🏻 🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
💫 🖤 دخترم 🥀 گوش هایت را نشانم نده، عرش لرزان‌تر از گوشواره‌های توست؛ گوشواره‌هایی که نیست، گوشواره‌هایی که دست محبت بابا، روزگاری بر نرمای گوش‌هایت نشانده بود. 🍂 گوشواره‌های تو می‌لرزید و دلم قرار می‌گرفت. دست به گوشواره‌ها می‌زدی، می‌خندیدی و همه‌ی وجود بابا شکفته می‌شد، شادی شگفتی در شریان‌هایش می‌دوید و لذتی غریب در آوندهایش می‌نشست. 🥀 گوشواره‌هایت نیست؟ یادگار دیروز بابا به غارت رفت؟ گریه نکن دخترم. بابا کم از تو نیست، خوب است که سنگ‌ها و نیزه‌ها و چوب‌ها مجال تماشایت نمی‌دهد وگرنه می‌دیدی. 🍂 نه،نه نباید بگویم می‌دانم تاب نمی‌آوری، قلب کوچک تو را تاب شنیدن نیست. خوب می‌دانم که در آیینه‌ی قلب تو، تنها تصویر روشن، تصویر همیشه‌ی باباست. 🥀 شاید تو بابا را بیشتر دوست داری که بابا تو را. از وداع غروب تا کنون دمی و نفسی، «بابا» از زمزمه‌های گریه آلودت جدا نبوده است. با هر آه، بابا گفته‌ای و با هر قطره اشکت نام مرا شورآمیز و سوزانگیز صدا زده‌ای. 🖤 می‌گویی بگویم... می‌گویی حرف بزنم تا رنج‌هایت در وسعت غم‌های بابا گم شود؟ 🥀 می‌گویی قصه‌ی غروب را بگویم تا غصه‌های کوچکت تبخیر شود. 🍂 دخترم هیچ کس را تاب شنیدن نیست. مگذار دیگربار آسمان بلرزد. بهشت سوگوار شود و شیون مادرم، دشت را پر کند. ✍🏻 🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
💫 🖤 دخترم خوش آمدی... 🥀 می‌شنوی؟ صدای پای زینب است؛ عمه نماز را تمام کرده است، به جست و جوی تو آمده است. 🖤 می‌داند که جز کنار بابا، تو را آرام و پناهی نیست. 🥀 برخیز دخترم، مگذار عمّه، بار دیگر، غروب را تداعی کند. 🍂 برخیز، من همسفر غربت تو خواهم شد. فردا در کوچه و بازار، چشم در چشم تو خواهم بود. 🖤 امشب به میهمانی من آمدی، به پاس محبت تو شبی به میهمانی تو خواهم آمد. 🥀 برخیز دخترم، نگاه گریان عمّه را دیگر بار تاب نمی‌آورم. 🍂 برخیز دخترم. ✍🏻 🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10