داشتم قصه ی اُسرا رو برای زهرا میگفتم.
رسیدم به اونجا که عصر عاشورا، آب رو بر اُسرا باز کردند؛
من: دشمنا عصر عاشورا به حضرت رقیه آب دادن، ولی دیگه آب از گلوش پایین نمیرفت،
چون باباشو تشنه شهید کرده بودن...
زهرا: مامان! به کسی که مُرده، نمیشه دیگه آب داد...؟
کاش میشد💔😭
#شعر_و_کودکی
@roozikenemidanam
زینب ظاهری
۵ساله
فقط غم چهره ی ذوالجناح...
#شعر_و_کودکی
@roozikenemidanam