«هو»
عاشقانه ای از مجموعهٔ «روزی که نمیدانم»
حالا که تنهایی در این دنیای خالی
قایق دلت میخواهد ای دریای خالی؟
گاهی خیالت ابری ام کرده است اما
باران نمی آید به این صحرای خالی
امروزهایم از دهن افتاده بی تو
امروزهای تلخ من... این چای خالی
دیروزِ من پر بود از حال و هوایت
حالا چه خواهم کرد با فردای خالی؟!
وقتی به دست آوردمت، از دست رفتی
آه ای حباب کوچکم! رویای خالی!
از بس به شوق دیدنت پر باز کردم
پرواز کردم از پریدن های خالی
هرچند رفتی، خاطراتت مانده با من
امشب در آغوشم بگیر ای جای خالی!
#راضیه_مظفری
@roozikenemidanam
https://eitaa.com/tahere_sadat_maleki
کانال دوست طنزپرداز و شاعرم،
خانم دکتر طاهره سادات ملکی
مشاور خانواده و فعال حقوق زنان
رگباری فالو شه😂
لستَ امام عيني
لكنّك كل ما أرَى
پیش چشمانم نیستی
ولی هرچه میبینم تویی!
#عربیات
#لاأدری
@roozikenemidanam
هدایت شده از روزی که نمیدانم(راضیه مظفری)
نفس بکش شمیم پرده ی دم ضریح را
نفس بکش، نفس بکش، خیال کن عبای اوست...
راضیه مظفری
@roozikenemidanam
حافظه ی خوبی ندارم اما یادم می آید که قبل تر ها، دلتنگی ها دسته جمعی به دیدنم می آمدند،
در می زدند و من از چشمی در نگاهشان میکردم و از شما چه پنهان، در را به رویشان باز نمیکردم...
بیشتر غروب جمعه سراغم را می گرفتند و من که از آمدنشان شستم باخبر بود، کفش هایم را از پشت در برمیداشتم که گمان کنند خانه نیستم،
کمی پشت در می ماندند، در میزدند، زنگ میزدند،
و وقتی ناامید میشدند، روی در مینوشتند:(آمدیم، نبودید...)، سپس یکی یکی سوار آسانسور میشدند و میرفتند...
مدتی ست دلتنگی هایم خروس بی محل شده اند،
وقت و بی وقت می آیند و میمانند و نمیروند...
آنقدر میمانند که ساعت ها از وقت خوابم میگذرد.
یادم می آید قدیم ترها دلتنگی هایم لااقل در میزدند.
اما مدت هاست خودشان کلید دارند...
#راضیهنوشت
پ.ن: عکس بی ربط،
شاید هم باربط...
قرارداد مجموعه دلتنگی های شاعرانه ام
با نام: (روزی که نمیدانم)
همین.
@roozikenemidanam
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قربون محبت پدرانه ات یا امیرالمومنین...
@roozikenemidanam
تو ایران رسمه که عید غدیر،
سادات عیدی میدن...
#گل_نرگس
@roozikenemidanam