یک سرچ کوچولو توی اینترنت کردم دیدم بله! در جویبار خاطر بعضی ها که شعرم را دهان به دهان (و البته به عبارت دقیق تر: فوروارد به فوروارد) در شبکه های اجتماعی چرخانده بودند، رفتن پاییز بسی دل انگیز تر از آمدن پاییز جلوه کرده بود و معنای شعر تر را در "پاییز می رود" یافته بودند نه در "پاییز می رسد"! خب ذهن ایرانی در زمانه کنونی، گویا رفتن پاییز را دارای دل انگیزی و تری بیشتری می داند و بهتر می پسندد! لذا آغاز شعرم از "پاییز می رسد" کم کم به "پاییز می رود" تغییر پیدا کرده بود! من یک نفر شاعر یک طرف و ملتی در آن طرف! زور آنها بیشتر است لابد! به هر حال، نسخه " تر" شعرم را که در آن "پاییز می رود"، تقدیم می کنم.شما هم "تر" شوید این شب یلدایی:
پاییز می رود به هوای جدا شدن
از هر چه غیر عشق و رضای خدا شدن
کار خداست فرصت تغییرهای نو
سر بر زمین نهادن و سر در هوا شدن
سرد است گرچه جان هوا باز گرم شد
بازار داغ بوسه و آغوش وا شدن
از یادگار گرمی فصل گذشته شد
برگ درخت خونی و خون ها به پا شدن
ای بوی مهر و نم نم باران آذری
آبان توست جاری در جاده ها شدن
پاییز فصل رونق اشک است کاش کاش
از اشتیاق باشد و نه از جدا شدن
✅ مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس)
#ارتباط_شناس #مسعودنوروزی #مسعودنوروزی_راهی #جامعه #جامعه_شناسی #شعر #حافظ #تحریف #آموزش #مسعود_نوروزی_راهی #میم_نون_راهی #م_ن_راهی #یادداشت #نوشته #تغییر #یلدا #شب_یلدا #قرآن #ارتباط_شناسی_معنوی_شعر (توجه:استفاده از این نوشته ها با ذکر نام نویسنده و منبع آن در رسانه های دیگر آزاد است) www.bf.blogfa.com @rooznegari