eitaa logo
روز نوشت‌های من
45 دنبال‌کننده
419 عکس
158 ویدیو
37 فایل
زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. @Azizollahey
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از خاطرات اربعین گرفتگی صدا خستگی و کوفتگی و بی حالی یک طرف شوق و اشتیاق و ذوق زدگی برای دیدن ضریح منورش یک طرف و از همه بالاتر کربلایی کردن ثمره زندگیم پسر نازنین و زیبا و باوقارم بود. پسرم را بر دوشم گذاشتم سنگینیش زیاد بود ولی مهر پدرانه مانع توجهم به آن میشد. قدم قدم به سمت حرم پیش میرفتیم. من به زیر پا و جلوی پایم دقت داشتم که در شلوغی و فشار اطراف حرم به زمین نیفتم اما پسرم از بالا از ارتفاعی فراتر از دیگران در حال مشاهده روضه منوره بود. او در این زمانه دیگر نبود. حالش بسیار مسرور و در پوست خود نمیگنجید. روحش شاد از حضور در معیت حضرت عشق. ارتباط روحیمان قوی بود. من بعد از فراقی دو ساله با مشاهده روضه منوره همچو فرزندم از خود بیخود شدم. اگر او بر شانه هایم نبود حتما از شدت شوق دیدار به زمین خورده بودم ولی حس پدرانه مرا مقاوم قرار داد و تمام شوق و احساسم را در فریادهای عاشقانه سراسر از ابراز محبت و دوستی به حضرت عشق بود. فریاد یا حسین همراه با اشک که ثانیه های روضه ها مکشوف شده در جلوی چشمانم و روضه مکشوف در روضه منوره مرا در خودم ناآرام کرد و فریاد زدم فریاد زدم فریاد زدم که از این فریادها صدایم گرفت. پسرم که انگار اکنون از من عاقل تر بود از آن آسمان بالایی که از روی دوشان من برای خود ساخته بود به من نگاه میکرد و خطاب کرد بابا بریم. گویا تذکر داد که در این بارگاه شایسته آهسته سخن گفتن و مودبانه رفتار کردن است. پدر مگر امام را نمیبینید. پس آداب شرف حضور را رعایت کنید. آرام گرفتم. مؤدبانه در کناری ایستادم و زیر قبه دعا کردم و شکر این حضور را بجای آوردم‌. ✍مجتبی میرزایی @roozneveshthayeman