سوار تاکسی شدم.
کنارم روحانی پیری بود که لباس های مندرسش نماد زیبایی از روحانیت در ذهن یک جوان نمایش نمیداد و بدتر از آن کبریت و سیگاری بود که از لباسش افتاده بود روی صندلی و خودش هم متوجه آن نبود و با اشاره دستانم متوجه شد و درون قبایش گذاشت.
پیاده شد و با راننده تاکسی چند دعایی برای هم رد و بدل کردند.
جلوی تاکسی خانمی میانسال که چادری هم بود نشسته بود و بعد از آنی که راننده تاکسی صدای رادیو را بلند کرد، جمله ای رو گفت که آتش کوره انتقاد راننده به دولت و حکومت وزیدن گرفت و همه را فاسد و طاغوت و ظالم خواند.
رادیو خبری از مجلس پخش کرد که رئیس مجلس از طرح حمایت همه جانبه مجلس از خانواده ها و فرزندآوری سخن میگفت و زن مسافر این خبر را دروغ خواند و مدعی شد خبری در سفره و زندگی ما که نیست و پشت بندش راننده تاکسی از کتاب تاریخی سخن گفت که در آن رژیم آخوندی ایران را فاسد ترین رژیم ها معرفی کرده و مدعی شد هر وقت اینها از حمایت همه جانبه سخن گفته اند یک دزدی بزرگی در انتظار ما هست و با جدیت تمام مسئولین رو فاسد خوند.
من که خوب صحبت هاشون رو گوش دادم وسط بحثشون پریدم و گفتم اسم اون کتاب تاریخی که دیشب خوندی رو به من هم بگو تا منم مطالعه ای کنم.
گفت من که نگفتم دیشب! اشتباه شنیدی.
گفتم باشه شما درست میگید. حالا اسم کتاب رو بگید لطفا.
گفت اگر اهل تاریخ باشید خودتون کتاب رو میشناسید دیگه. تاریخ اینطور گفته.
گفتم فکر کنم کتاب تاریخی که خوندید زبان انگلیسی بوده و درست متوجه نشدید.
گفت نه زبانش فارسی بود.
گفتم پس اشتباه خوندی و اشتباه فهمیدی که همه فاسد و ظالمند.
گفت معلومه دیگه. اصلا هرکسی از اینها دفاع کنه خودش داره ازشون منفعتی بدست میاره و دستشون تو یه کاسه هست.
گفتم دو تا تهمت پشت سرهم زدی. چطور میخوای روز قیامت پاسخگوی این تهمت ها باشی.
گفت یه سری هستن دروغ میگن و دزدی میکنن. من خودم برای این کشور جنگیدم.
گفتم باریک الله. حالا شد. بعضیا هستند که خیانت میکنند. در ضمن من هم خودم هم پدرم هم مادرم هم دایی شهیدم برای این کشور هم جنگیدیم هم کتک خوردیم و هم فحش خوردیم ولی دلیل نمیشه تا یه سری افراد ظلم و خیانتی کردن همه رو خائن و ظالم بدونیم این خارج از عدل و انصاف هست. اینا رو گفتم از تاکسی پیاده شدم.
اما چه بگم از آدمایی که قیافه مذهبی دارند ولی زبونشون برای دفاع از انقلاب نمیچرخه. هم اون خانم چادری هم مسافر دیگه که لباس سفید براق یقه آخوندی پوشیده بود لام تا کام حرفی نزدند و ساکت بودند.
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
✍مجتبی میرزایی
@roozneveshthayeman