eitaa logo
روز نوشت‌های من
55 دنبال‌کننده
318 عکس
107 ویدیو
13 فایل
زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. @Azizollahey
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از منم عمار
کسی که در بزرگراه چادر زد ! 🔹شخصی بود که از زندگی در شهر بدش می‌آمد و زندگی در کوه و دشت را بیشتر می‌پسندید. از بد روزگار مجبور شد به شهر بیاید و کنار یک بزرگراه چادر زد. لکن بعد از مدتی از بوق و رفت و آمد ماشین‌ها کلافه شد و چادر خود را در بزرگراه برپا کرد. 🔸مسئول دلسوز منطقه، بخاطر دلسوزی و اینکه نمی‌خواست او اذیت شود، گفت: جمع کردن چادر این بنده خدا از وسط بزرگراه باید باشد نه اجباری! 🔹شخص چادر نشین هم با استقبال از این صحبتها گفت خیلی خوب است ولی من که اقناع نمی‌شوم😁 و شما حتما باید بزرگراه را ببندید ! ولی در هر صورت شما باید مرا اقناع کنید نه اجبار! 🔸خلاصه همینطور چند روز وسط بزرگراه بود و در جایی که ممنوعه چادر زده بود و می‌گفت الا و لابد باید بزرگراه را کنید !!! 🔹آخرش بعد از اینکه اقناع نشد و صدای مردم و اهالی هم درآمده بود، پلیس اومد چادرش رو جمع کنه که شروع کرد به فحاشی و ناسزا که شما ظالمید و ایادی صهیونیست هستید و به مامورین حمله کرد (بعدا خودش می‌گفت که با کتک جمعش کردن ولی هیچ فیلمی از این کتک زدن جز چند کلیپ زیر کاپشن و در تاریکی نبود و میگفت خب نذاشتن من فیلم بگیرم!) 🔸آخرشم رفت مدام اینجا و آنجا گفت: وا مصیبتاااا چقدر ظلم شده به من و حکومت باید از من عذرخواهی کند ! و حتی خودش را با امام حسین علیه السلام مقایسه می کرد که من اینجا مثل امام حسین یکه و تنها بودم! سازمان جهانی شهرسازی نمی‌گذارد ما طبیعی و سالم زندگی کنیم! لعنت به بزرگراه و پلیس و حاکمیت که منو قانع نکردن! 😄