eitaa logo
روشنا آذربایجان غربی
514 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
1هزار فایل
روشنا، پنجره ای به سوی امید، معرفت و بصیرت فعالین فرهنگی هنری استان آذربایجان غربی ارتباط با ادمین👇 🆔 @S_nikandish
مشاهده در ایتا
دانلود
🔎هشتگ سازی، واکاوی راهبردی و آسیب شناسی 👤 علیرضا محمدلو 1️⃣روانشناسی هشتگ سازی و تولیدخشم: محور کنترل افکارعمومی در عصر امپراطوری رسانه، است. هشتگ سازی نیز بعنوان ابتکار سایبری، در خدمت جلب توجه و تمرکز به یک موضوع و از مسائل هم عرض یا موازی به کار می‌رود. سوای از اقتصاد توجه و حواس پرتی، طبق اذعان مطالعات ارتباطی و فرهنگی، معماری و طراحی توییتر بر مبنای صورت گرفته و اینستاگرام برمبنای خودنمایی و شهوت است. هرچقدر کاراکترها کوتاه می‌شود، فرکانس استدلال پایین می‌آید و هیجان افزایش می‌یابد. 2️⃣جامعه شناسی هشتگ سازی: از آنجایی که هشتگ به یک زبان نو در عصر اطلاعات و جامعه شبکه ای تبدیل شده، این فقره اگر در خدمت نظام حاکم باشد، زبان انسجام و تولید و تخلیه انتقادات و پیشنهادات است، اما اگر علیه نظام حاکم باشد، و تولید گسل و تهدید با ایجاد کمپین های اپوزیسیونی به شمار خواهد رفت. فارغ از این ماجرا، هشتگ سازی توان فرقه سازی و جامعه را هم فراهم می‌کند. 3️⃣هشتگ سازی، سیاست و دمکراسی کنترل شده: ادعای دولت های مدرن امروزی، سیاست ورزی دمکراتیک است. نقش و مشارکت مردم در پیشبرد ارزان و سریع اهداف دولتی و حاکمیتی پررنگ شده است. فضای سایبر را هم بدلیل حضور پررنگ مردمی‌اش، ذیل توسعه دمکراسی تعریف می‌کنند. اما نکته اینجاست که هشتگ سازی با ژست دمکراتیک، معادلات بازی را تغییر می‌دهد و یک را رقم ‌می‌زند. وقتی بیش از یک سوم اکانت های توییتر جعلی باشد بطوری که صدای CNN و دویچه وله آلمانی و...هم درمی‌آید، یعنی هشتگ سازی با لشگر رباتیک، صرفا یک و صدای مردم است نه یک ! 4️⃣هشتگ سازی و مارپیچ سکوت: وقتی با اکانت های جعلی به یک موضوع ضریب داده و صورت می‌گیرد، اتفاق پیچیده ای بنام (وحشت از مخالفت با فضای مجازی) رقم می خورد. دلیل این رویداد رسانه‌ای آنجاست که بصورت کاملا رباتیک، ۵۰۰ میلیون هشتگ با نام مهسا امینی در راستای اکثریت سازی و ساخته می‌شود که حتی شبکه سعودی‌نشنال هم مسئولیت ساختگی آن را متوجه توییتر می‌کند. در صدد تحقق مارپیچ سکوت، تحمیل عقیده و سرکوب هرگونه مخالفت با گفتمان هشتگی است. 5️⃣هشتگ سازی و فلسفه: موضوع و مساله مرکزی فلسفه از ارسطو تا به امروز، واقعیت و هستی شناسی است. ژان بودریار اندیشمند فرانسوی، تکنولوژی را عاملی برای تغییر مناسبات هستی شناختی تعریف می‌کند. فراواقعیتی که بودریار از آن سخن گفت، مصداق امروزی اش را در همین هشتگ سازی می‌توان‌ یافت. موقعیتی که واقعیت، نه بازنمایی که می‌شود. او وقتی واقعیت جنگ خلیج فارس را دستپخت CNN بدون شلیک حتی یک گلوله می‌داند، در قبال حادواقعیتی که توییتر با مدد و محقق می‌کند، چه خواهد گفت!؟ 6️⃣هشتگ سازی و خطای استراتژیک: فراموش نکنیم که راهبردها در پی حل مسائل و واقعیت های میدانی با نگاه به آینده نوشته می‌شوند. وقتی که واقعیت توسط هشتگ سازی، و خلق شد، طبیعتا برای اتاق های فکر و تصمیم سازان و دولتمردان کشورها، و اختلال راهبردی رخ خواهد داد. تصویرسازی و داده‌کاوی وقتی مهندسی می‌شود، پردازش و عقلانیت استراتژیک را هم دچار خطا و گمراهی خواهد کرد. تصمیمات غلط برای آینده‌ مطلوب به دلیل داده ها و تصاویر غلطی است که از وضعیت موجود، رصد می‌شود. 7️⃣ژئوپلیتیک هشتگ سازی: وقتی رسانه با توسل به هشتگ سازی، تصویری فیک و ناامن از وضعیت جامعه به صحنه ملی و بین‌المللی منعکس می‌کند، ریسک سرمایه‌گذاری را بالابرده و را از بازارهای کشور به دنبال خواهد داشت. از طرفی همراهی و اجماع جامعه جهانی برای و تهدید علیه کشور را نیز می‌تواند در پی داشته باشد. شرکای استراتژیک منطقه ای و جهانی هم چه بسا همکاری‌های سیاسی و اقتصادی و نظامی را به حالت تعلیق درآورند و برخی محورهای ایدئولوژیک نیز دچار و ناامیدی خواهند شد. 8️⃣هشتگ سازی و ابتذال فرهنگ: نبض جامعه دیروز ما، فرهنگ بود و فرهنگ هم مقوله ای معرفت پایه به شمار می‌رفت. مکانیزم رشد و تعالی اش، کتاب و منبر و دیالوگ و انتقال معرفت و تثبیت عقلانیت بود. نبض جامعه شبکه ای و پلتفرمی امروز، است. افکار عمومی یک پله نازل از فرهنگ است و شاید فرهنگ در موقعیت و ، تعریف نامناسبی نباشد. افکار عمومی هم برخلاف فرهنگ که معرفت پایه بود، است. هشتگ‌ها بصورت ویروسی، افکارعمومی را مسموم می‌کنند و با افزایش هیجانات، عقلانیت را کاهش داده و فرهنگ را به و سرگردانی نزدیک‌تر می‌کنند. @roshana_farhangi_ag •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔎الگوی قصاص و اجرای عدالت با پیوست رسانه‌ای ▫️روایت جنایت و برای تبیین و توجیه عدالت و قضاوت دادگاه در عصر ارتباطات و رسانه، بسیار حیاتی است. در موقعیتی هستیم که بدلیل فشار رسانه‌های معاند و ضعف حافظه تاریخی ما ممکن است جای جلاد و شهید بتدریج یا دفعتا حتی عوض شود. شرایطی که دوسه سال پیش برای نویدافکاری رقم خورد را یادمان نرفته که چگونه وصف و عنوان قاتل از پسوند و پیشانی او شد و وجه کمرنگ کشتی گیر بودنش گردید. ▫️اما در جریان دو قصاص اخیر که صورت گرفت، الگویی در رسانه‌های ما عملیاتی شد که را در سپهر رسانه ای کشور، تا حدودی نشان میداد. هرچند که تکثر سکوهای انتشار و تنوع بسترهای کنشگری و و توجیه و تمرکز سکوهای مرجع(همچون اقلیتی نخبگان و علما که بافهم نادقیق میدان، به رسانه های معاند پاس گل می‌دهند)هنوز هم جای کار و پیشرفت دارد. 1️⃣ استدلال و اعتبار شناختی: مناظره ای برای پاسخ به شبهات مطرح در فضای مجازی ترتیب داده شد تا مشروعیت بخشی‌ توییتری و فانتزی در پوشش فقه و حقوق و اخلاق خنثی شود.(هرچند کم و لاغر بود) 2️⃣ اقناع و القای فراگیری: نمونه های مشابه قصاص و عملکرد پلیس در خارج کشور و خصوصا کشورهای مدعی و معاند، منعکس شد. 3️⃣ اسکات و مچ گیری: موارد مشابه قصاص، بنفع سلبریتی های مدعی و مخالف، بازنشر شد. افرادی که از قصاص سارق گردنبند خود نگذشتند و پای و را وسط کشیدند! 4️⃣ بیان عمق فاجعه از زبان سوژه(جدال اعتراف): عمق فاجعه از زبان خود قاتل در دادگاه و مراحل بازپرسی اش پخش گردید و شبهه مظلومیت و احتمال اسطورگی اش را مرتفع کرد. 5️⃣ همذات پنداری و تمرکز بر ابعادعاطفی: مظلومیت مقتول و خانواده داغدارش به تصویر کشیده شد و تایید عاطفی قانون را ارتقا داد یا حداقل غلیان های مجازی معکوس را خنثی کرد. 6️⃣ همراه سازی و اعتبار اجتماعی: روایت و شرح ماوقع از زبان شاهدان ماجرا تدوین و منعکس شد و همراهی افکارعمومی با اجرای قانون قصاص را تصویرسازی کرد. 🔻هرچند که شبهه و در سطح خبری و عمق شناختی، تمام نشدنی است اما این سبک از و روایت اگر با ارتقای ۱.کثرت و ۲.کیفیت و ۳.سرعت و ۴.هماهنگی مواجه شود، می‌تواند الگوی مناسبی برای عملیات های رسانه ای و جاری و آتی تلقی شود. خداقوت 🔎علیرضامحمدلو، کارشناس و تحلیگر رسانه @roshana_farhangi_ag •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•