🔎هشتگ سازی، واکاوی راهبردی و آسیب شناسی
👤 علیرضا محمدلو
1️⃣روانشناسی هشتگ سازی و تولیدخشم: محور کنترل افکارعمومی در عصر امپراطوری رسانه، #اقتصاد_توجه است. هشتگ سازی نیز بعنوان ابتکار سایبری، در خدمت جلب توجه و تمرکز به یک موضوع و #حواس_پرتی از مسائل هم عرض یا موازی به کار میرود. سوای از اقتصاد توجه و حواس پرتی، طبق اذعان مطالعات ارتباطی و فرهنگی، معماری و طراحی توییتر بر مبنای #تولید_خشم صورت گرفته و اینستاگرام برمبنای خودنمایی و شهوت است. هرچقدر کاراکترها کوتاه میشود، فرکانس استدلال پایین میآید و هیجان افزایش مییابد.
2️⃣جامعه شناسی هشتگ سازی: از آنجایی که هشتگ به یک زبان نو در عصر اطلاعات و جامعه شبکه ای تبدیل شده، این فقره اگر در خدمت نظام حاکم باشد، زبان انسجام و تولید #نظم_اجتماعی و تخلیه انتقادات و پیشنهادات است، اما اگر علیه نظام حاکم باشد، #زبان_اعتراض و تولید گسل و تهدید با ایجاد کمپین های اپوزیسیونی به شمار خواهد رفت. فارغ از این ماجرا، هشتگ سازی توان فرقه سازی و #قطبی_سازی جامعه را هم فراهم میکند.
3️⃣هشتگ سازی، سیاست و دمکراسی کنترل شده: ادعای دولت های مدرن امروزی، سیاست ورزی دمکراتیک است. نقش و مشارکت مردم در پیشبرد ارزان و سریع اهداف دولتی و حاکمیتی پررنگ شده است. فضای سایبر را هم بدلیل حضور پررنگ مردمیاش، ذیل توسعه دمکراسی تعریف میکنند. اما نکته اینجاست که هشتگ سازی با ژست دمکراتیک، معادلات بازی را تغییر میدهد و یک #دمکراسی_کنترل_شده را رقم میزند. وقتی بیش از یک سوم اکانت های توییتر جعلی باشد بطوری که صدای CNN و دویچه وله آلمانی و...هم درمیآید، یعنی هشتگ سازی با لشگر رباتیک، صرفا یک #نمایش_دمکراسی و صدای مردم است نه یک #مردمسالاری_اورجینال!
4️⃣هشتگ سازی و مارپیچ سکوت: وقتی با اکانت های جعلی به یک موضوع ضریب داده و #برجسته_سازی صورت میگیرد، اتفاق پیچیده ای بنام #مارپیچ_سکوت(وحشت از مخالفت با فضای مجازی) رقم می خورد. دلیل این رویداد رسانهای آنجاست که بصورت کاملا رباتیک، ۵۰۰ میلیون هشتگ با نام مهسا امینی در راستای اکثریت سازی و #اکثریت_پنداری ساخته میشود که حتی شبکه سعودینشنال هم مسئولیت ساختگی آن را متوجه توییتر میکند.
#مکانیزم_اکثریتپنداری در صدد تحقق مارپیچ سکوت، تحمیل عقیده و سرکوب هرگونه مخالفت با گفتمان هشتگی است.
5️⃣هشتگ سازی و فلسفه: موضوع و مساله مرکزی فلسفه از ارسطو تا به امروز، واقعیت و هستی شناسی است. ژان بودریار اندیشمند فرانسوی، تکنولوژی را عاملی برای تغییر مناسبات هستی شناختی تعریف میکند. فراواقعیتی که بودریار از آن سخن گفت، مصداق امروزی اش را در همین هشتگ سازی میتوان یافت. موقعیتی که واقعیت، نه بازنمایی که #خلق میشود. او وقتی واقعیت جنگ خلیج فارس را دستپخت CNN بدون شلیک حتی یک گلوله میداند، در قبال حادواقعیتی که توییتر با مدد #سنتکام و #لشگر_رباتها محقق میکند، چه خواهد گفت!؟
6️⃣هشتگ سازی و خطای استراتژیک: فراموش نکنیم که راهبردها در پی حل مسائل و واقعیت های میدانی با نگاه به آینده نوشته میشوند. وقتی که واقعیت توسط هشتگ سازی، #بازآفرینی و خلق شد، طبیعتا برای اتاق های فکر و تصمیم سازان و دولتمردان کشورها، #خطای_شناختی و اختلال راهبردی رخ خواهد داد. تصویرسازی و دادهکاوی وقتی مهندسی میشود، پردازش و عقلانیت استراتژیک را هم دچار خطا و گمراهی خواهد کرد. تصمیمات غلط برای آینده مطلوب به دلیل داده ها و تصاویر غلطی است که از وضعیت موجود، رصد میشود.
7️⃣ژئوپلیتیک هشتگ سازی: وقتی رسانه با توسل به هشتگ سازی، تصویری فیک و ناامن از وضعیت جامعه به صحنه ملی و بینالمللی منعکس میکند، ریسک سرمایهگذاری را بالابرده و #فرار_سرمایه را از بازارهای کشور به دنبال خواهد داشت. از طرفی همراهی و اجماع جامعه جهانی برای #تحریم و تهدید علیه کشور را نیز میتواند در پی داشته باشد. شرکای استراتژیک منطقه ای و جهانی هم چه بسا همکاریهای سیاسی و اقتصادی و نظامی را به حالت تعلیق درآورند و برخی محورهای ایدئولوژیک نیز دچار #بحران_مقاومت و ناامیدی خواهند شد.
8️⃣هشتگ سازی و ابتذال فرهنگ: نبض جامعه دیروز ما، فرهنگ بود و فرهنگ هم مقوله ای معرفت پایه به شمار میرفت. مکانیزم رشد و تعالی اش، کتاب و منبر و دیالوگ و انتقال معرفت و تثبیت عقلانیت بود. نبض جامعه شبکه ای و پلتفرمی امروز، #افکارعمومی است. افکار عمومی یک پله نازل از فرهنگ است و شاید فرهنگ در موقعیت و #فرهنگ_در_لحظه، تعریف نامناسبی نباشد. افکار عمومی هم برخلاف فرهنگ که معرفت پایه بود، #خبرپایه است. هشتگها بصورت ویروسی، افکارعمومی را مسموم میکنند و با افزایش هیجانات، عقلانیت را کاهش داده و فرهنگ را به #ابتذال و سرگردانی نزدیکتر میکنند.
@roshana_farhangi_ag
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔎الگوی قصاص و اجرای عدالت با پیوست رسانهای
▫️روایت جنایت و #اقناع_افکارعمومی برای تبیین و توجیه عدالت و قضاوت دادگاه در عصر ارتباطات و رسانه، بسیار حیاتی است. در موقعیتی هستیم که بدلیل فشار رسانههای معاند و ضعف حافظه تاریخی ما ممکن است جای جلاد و شهید بتدریج یا دفعتا حتی عوض شود. شرایطی که دوسه سال پیش برای نویدافکاری رقم خورد را یادمان نرفته که چگونه وصف و عنوان قاتل از پسوند و پیشانی او #سانسور شد و وجه کمرنگ کشتی گیر بودنش #برجسته_سازی گردید.
▫️اما در جریان دو قصاص اخیر که صورت گرفت، الگویی در رسانههای ما عملیاتی شد که #پیشرفت_کنشگری را در سپهر رسانه ای کشور، تا حدودی نشان میداد. هرچند که تکثر سکوهای انتشار و تنوع بسترهای کنشگری و #ارتقای_محتوای_پدافندی و توجیه و تمرکز سکوهای مرجع(همچون اقلیتی نخبگان و علما که بافهم نادقیق میدان، به رسانه های معاند پاس گل میدهند)هنوز هم جای کار و پیشرفت دارد.
1️⃣ استدلال و اعتبار شناختی: مناظره ای برای پاسخ به شبهات مطرح در فضای مجازی ترتیب داده شد تا مشروعیت بخشی توییتری و فانتزی در پوشش فقه و حقوق و اخلاق خنثی شود.(هرچند کم و لاغر بود)
2️⃣ اقناع و القای فراگیری: نمونه های مشابه قصاص و عملکرد پلیس در خارج کشور و خصوصا کشورهای مدعی و معاند، منعکس شد.
3️⃣ اسکات و مچ گیری: موارد مشابه قصاص، بنفع سلبریتی های مدعی و مخالف، بازنشر شد. افرادی که از قصاص سارق گردنبند خود نگذشتند و پای #احترام_قانون و #امنیت_مردم را وسط کشیدند!
4️⃣ بیان عمق فاجعه از زبان سوژه(جدال اعتراف): عمق فاجعه از زبان خود قاتل در دادگاه و مراحل بازپرسی اش پخش گردید و شبهه مظلومیت و احتمال اسطورگی اش را مرتفع کرد.
5️⃣ همذات پنداری و تمرکز بر ابعادعاطفی: مظلومیت مقتول و خانواده داغدارش به تصویر کشیده شد و تایید عاطفی قانون را ارتقا داد یا حداقل غلیان های مجازی معکوس را خنثی کرد.
6️⃣ همراه سازی و اعتبار اجتماعی: روایت و شرح ماوقع از زبان شاهدان ماجرا تدوین و منعکس شد و همراهی افکارعمومی با اجرای قانون قصاص را تصویرسازی کرد.
🔻هرچند که شبهه و #جنگ_روانی در سطح خبری و عمق شناختی، تمام نشدنی است اما این سبک از #تبیین و روایت اگر با ارتقای ۱.کثرت و ۲.کیفیت و ۳.سرعت و ۴.هماهنگی مواجه شود، میتواند الگوی مناسبی برای عملیات های رسانه ای و #خنثیسازی_جنگهای_روانی جاری و آتی تلقی شود. خداقوت
🔎علیرضامحمدلو، کارشناس و تحلیگر رسانه
@roshana_farhangi_ag
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•