🔰 روشنا
#روضه_های_مصور | شب اول
◾️همراهی نکردن خواص طرفدار حق با حضرت مسلم
▫️به امام حسین علیهالسّلام نامه نوشتند و آن حضرت در نخستین گام، مسلمبن عقیل را به کوفه اعزام کرد. با خود اندیشید مسلم را به آنجا میفرستم. اگر خبر داد که اوضاع مساعد است، خود نیز راهی کوفه میشوم. مسلم بن عقیل به محض ورود به کوفه، به منزل بزرگان شیعه وارد شد و نامهی حضرت را خواند. گروه گروه، مردم آمدند و همه، اظهار ارادت کردند.
در تاریخ آمده که گویی سی هزار نفر اطراف مسلم گرد آمده بودند. کاری که ابن زیاد کرد این بود که عدهای از خواص را وارد دستههای مردم کرد تا آنها را بترسانند. چنان مردم را ترساندند و از گرد مسلم پراکندند که آن حضرت به وقت نماز عشا هیچ کس را همراه نداشت؛ هیچکس!
آن گاه ابن زیاد به مسجد کوفه رفت و تاریخ مینویسد: مسجد کوفه مملو از جمعیتی شد که پشت سر ابن زیاد به نماز عشا ایستاده بودند. چرا چنین شد؟ بنده که نگاه میکنم، میبینم خواصِ طرفدارِ حق مقصرند و بعضیشان در نهایت بدی عمل کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی | ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
#ما_ملت_امام_حسینیم
✍️کانال شبکه رهام
@raham_net
🔰روشنا
#روضه_های_مصور | شب دوم
◾️چگونگی توقف در کربلا
▫️سپاه یزید به فرماندهی حر بن زیاد، راه را بر امام حسین(ع) سد کرده بود تا حضرت را نزد ابن زیاد بَرَد. حر که از جنگ با خاندان نبوت بیمناک بود، به امام(ع) پیشنهاد داد راهی جز کوفه و مدینه در پیش گیرند تا قائله ختم به خیر شود. امام(ع) موافقت کردند و هر دو گروه راهی مسیری دیگر شدند؛ تا آنکه پیک و جاسوس ابن زیاد نامهای آورد: "ایشان را در سرزمینی بی آب و علف و بدون پناهگاه فرود آر که پیک من با توست تا فرمان بری".
کاروان به کربلا رسید، جایی در نزدیکی فرات.. امامحسین(ع) فرمودند نام اینجا چیست؟ گفتند کربلا.
▫️امام(ع) فرمودند:«محلی که با رنج و بلا همراه است. پدرم هنگام رفتن به صفین ، از اینجا گذشت. ایستاد و از نام این سرزمین پرسید. نامش را گفتند. فرمود:"اینجا محل فرود آمدنشان، و مکان ریخته شدن خونشان است. پرسیدند: چه کسانی؟ فرمود: کاروانی از خاندان محمد(ص) اینجا فرود آیند." فرود آیید که به خدا قسم، اینجا جایگاه کاروان ما و محل ریخته شدن خون ماست. به خدا سوگند، این همان جایی است که اهل حرم ما به اسارت گرفته میشوند. جدم این خبر را به من داد.»
◾️بارها بر زمین گذاشته شد و اهل حرم فرود آمدند..
آن هنگام برای اهل حرم، مأمن و مأوایی بود... مردی بود، سروری بود، خردسال شیرینی بود... آه از روز دهم...
✍️کانال شبکه رهام سمنان
@@raham_net
🔰 روشنا
#روضه_های_مصور | شب سوم
▫️به خواب دیده ام؛ امشب قرار میآید
▫️خزان عُمر مرا هم بهار میآید
▫️شنیده ام به تلافیِ بوسه ی گودال
▫️برای دلخوشی ام، بی قرار میآید
احسان محسنیفر
🔴اندر احوال شهادت نازدانهی شام
◾️ محلّ اقامت حضرت رقيه(س) و ساير اسيران در شام خرابهاى بود كه یزید به قصد زير آوار ماندن و كشتن اهل بیت(ع) ، آنان را در آن، جاى داد. شیخ صدوق(ره) مىگويد: اين بازداشتگاه، زندانى بود كه اسيران، در آن، از نظر سرما و گرما آزار مىديدند. به طورى كه صورتهاى شان پوست انداخته بود.
▫️در كامل بهايى آمده است: «در ميان اسيران، دختركى بود چهار ساله. شبى از خواب بيدار شد و گفت: پدر من حسين (علیهالسلام) كجاست؟ در اين ساعت او را به خواب ديدم. سخت پريشان بود زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود. از خواب بيدار شد و تفحّص كرد. خبر بردند كه حال چنين است. آن لعين، گفت: "بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند." ملاعين، سر را بياوردند و در كنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسيد: اين چيست؟ ملاعين گفتند: سر پدر تو است. آن نازکدل بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حقّ تسليم كرد.»
✍️کانال شبکه رهام سمنان
@raham_net
#روضه_های_مصور | شب نهم
🔴اندر احوال شهادت حضرت عباس ابن علی(ع)
▫️در آن لحظات آخر، آنقدر بر این کودکان و اهل حرم تشنگى فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند. اباالفضل خودش را به لب آب مىرساند. او مشک آب را پر مىکند که براى خیمهها ببرد. در اینجا هر انسانى به خود حق مىدهد که یک مشت آب هم به لبهاى تشنهى خودش برساند؛ اما او در اینجا وفادارى خویش را نشان داد.
▫️اباالفضل العباس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهاى تشنهى امام حسین، شاید به یاد فریادهاى العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریهى عطشناک علىاصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روى آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ مىدهد و امام حسین علیهالسلام ناگهان صداى برادر را مىشنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک».
▫️عباس بن علی(ع) از شاخصترین و برجستهترین اصحاب امام حسین در روز عاشورا، پرچمدار لشگر امام حسین(ع) در واقعه کربلا بود. امام حسین(ع) در مورد حضرت عباس تعبیر «جانم به فدایت برادر» را به کار برده است.
▫️بر اساس روایتی امام سجاد(ع) وقتی عبیدالله فرزند عباس(ع) را دید، اشکهایش جاری شد و فرمود: خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش امام حسین(ع) کرد و در این راه دو دستش قطع شد که خداوند عوض دو دست قطع شده او دو بال در آخرت به او عطا خواهد کرد تا با آن دو بال پرواز کند. و فرمود عمویم عباس نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه میخورند.
✍️
@raham_net