eitaa logo
روشنا تهران
588 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
294 فایل
♦️شبکه روشنگری استان تهران 🔹شبکه سازی 🔹محتوای مناسب 🔹عملیات تبیینی 🔸ارتباط با ادمین : @K_nasr
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹️ و سلام بر او که می گفت : «خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است که اگر تکه‌ تکه‌ام کنند و یا زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گیرم او را تنها نخواهم گذاشت» التماس دعا ✅ اخبار فوری و مهم غرب استان تهران در ایتا👇 👉https://eitaa.com/bsjnegin3
‌ابراهیم روحیات جالب و عجیبی داشت. بارها دیده بودم که در مسابقات، اجازه می داد که حریف او را خاک کند! به او اعتراض می کردم که چرا فلان فن را نزدی؟ می گفت: "خب این بنده "خدا" هم تمرین کرده و سختی کشیده. او هم آرزو داره که حریفش را خاک کند." من واقعا نمی فهمیدم که ابراهیم چی میگه؟! مگه میشه آدم این همه تمرین کنه و توی مسابقه برای حریفش دلسوزی کنه؟! 🕯روشنا مرجع روشنگری استان تهران https://eitaa.com/roshana_tehran
با یکـے از دوستان قدیم در مورد کار هاے ابراهیم صحبت مـےکردیم. ایشان گفت: قبل از انقلاب. یک روز ظهر آقا ابراهیم آمد دنبال ما. من و برادرم و دو نفر دیگر را برد چلو کبابـے، بهترین غذا و سالاد و نوشابه را سفارش داد. خیلے خوشمزه بود. تا آن موقع چنین غذایـے نخورده بودم. بعد از غذا آقا ابراهیم گفت: چطور بود؟ گفتم: خیلے عالے بود. دستت درد نکنه، گفت: امروز صبح تا حالا توی بازار باربرے کردم. خوشمزگـے این غذا به خاطر زحمتیه که برای پولش کشیدم!! 🕯 مرجع روشنگری استان تهران https://eitaa.com/roshana_tehran •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ابࢪاهیم بھ اطعـام دادن نیز خیلی اهمـٰیت مےداد... همیشھ دوستـان را به خانھ دعوت می کرد و غذا مےداد، در دوران مجروحیت که درخـانه بستری بود ، هر روز غذا تھیه می کرد و ڪسـٰانی ڪه به ملاقـاتش می آمدند را سر سفره دعوت می کرد و پذیرائی می نمود و از این کار هم بی نھایت لذت می بُرد... به دوستان میگفت : ما وسیلـه‌ایم ، این رزق شمـاست، رزق مؤمنين با برڪت است و... در هیئت و جلسات مذهبی هم به همین گونه بود...! 🕯 مرجع روشنگری استان تهران https://eitaa.com/roshana_tehran •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ابراهیم هیچوقت از کلمه «من» استفاده نمیکرد. حتی برای شکستن نَفْس خودش کارهایی رو میکرد. مثلا زمانی که قهرمان کشتی بود توی بازار، کارتون روی دوش خودش میذاشت و جا به جا میکرد.. حتی یکبار که برای وضو به دستشویی های مسجد رفت و وقتی دید چاه دستشویی گرفته، رفت داخل زیرزمین و چاه رو باز کرد. سپس دستشویی رو کامل تمیز کرد؛ شست و آماده کرد. ابراهیم از این کارها خیلی انجام میداد. همیشه خودش رو در مقابل خدا کوچیک میدید. میگفت: این کارهارو انجام میدم تا بفهمم من هیچی نیستم.. 🕯 مرجع روشنگری استان تهران https://eitaa.com/roshana_tehran •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•