eitaa logo
روشنایی_مومنی
456 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
9هزار ویدیو
1.6هزار فایل
روشنایی مسایل مهم و مطالب آموزنده به سوالات شرعی پاسخ داده میشود ارتباط با مدیر کانال ۰۹۳۵۹۴۵۶۲۳۳ تبلیغ و تبادل ۰۹۳۵۹۴۵۶۲۳۳ @fb_girll هرگونه کپی برداری جایز است لینک کانال عمومی @roshanaie_momenie
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱امام علی (علیه السلام): روزگاری خواهد آمد که‌مردم به گناه افتخار و از پاکدامنی‌تعجب می کنند.!! @roshanaie_momenie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دختر در این سن بیشتر از خود من میفهمه؛ از این سن باید با دین بزرگ بشن نه اینکه بگی بچه ای برو بازیتو بکن. اونم میره بازیشو میکنه بعد بزرگ شد میگه الان تو برو بازیتو بکن من نمیخوام مسجد برم... از همین جا باید شروع کرد . پیامبر (ص) فرمودند امام على عليه السلام : إنَّما قَلبُ الحَدَثِ كَالأرضِ الخالِيَةِ ، ما اُلقِىَ فِيها مِن شَى ءٍ قَبِلَتهُ ؛ امام على عليه السلام : قلب نوجوان ، همچون زمين آماده کشت است كه هر چه در آن افكنده شود مى پذيرد . . نهج البلاغه ، نامه 31 .💚🌿 ˹➜¦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@roshanaie_momenie
💠داستانی از نهج البلاغه 💠ناله عقیل از آهن گداخته👇 🔹🔹فاطمه بنت اَسَد مادر حضرت علی (علیه السلام) چهار پسر داشت، که بین هر یک با دیگری، ده سال فاصله بود، به این ترتیب: طالب، عقیل، جعفر و علی (علیه السلام) . عقیل دومین پسر ابوطالب، مردی خوش فکر و حاضر جواب و شجاع بود و در جنگ صفین از رزمندگان سپاه علی (علیه السلام) به شمار می آمد، فرزندان و نوادگان عقیل، و در میان آنها به خصوص حضرت مسلم فرزند عقیل، همه از حامیان دین بودند و گروهی از آنها در کربلا در رکاب حسین بن علی (علیه السلام) به شهادت رسیدند.[1] امام علی (علیه السلام) در خطبه ای می فرماید: «سوگند به خدا برادرم عقیل را دیدم که در زیر چنگال فقر و تهی دستی، دست و پا می زد تا آن جا که از من خواست از گندمی که از حقوق شما است به او ببخشم، در حالی که فرزندان او از شدت فقر، پریشان و غبارآلود دیدم، گویا صورت شان با نیل، سیاه شده بود، عقیل چند بار رفت و آمد کرد و مکرر در هر بار با حالت جانسوزی، خواسته اش را بازگو کرد من حرف های او را گوش می دادم، او گمان کرد که من دینم را می فروشم و از خواسته او اطاعت می کنم و از شیوه خود دست بر می دارم، در این موقع آهنی را داغ کردم و آن را به بدن عقیل نزدیک نمودم تا از آن درسی بگیرد، او پس از آن که حرارت آتش را احساس کرد، ناله ای همانند ناله بیماران کشید و نزدیک بود از حرارت آهن تفتیده بسوزد، به او گفتم: زنان در سوگ تو بنشینند ای عقیل! آیا از آتشی که انسان برای بازی خود، آن را گداخته است ناله می کنی، ولی مرا به سوی آتش می کشی که خداوند جبّار، آن را از خشم خود افروخته است، اتئنّ من الاذی ولا ائنّ من لظی؛ آیا تو از آزاری که مدت کوتاه است ناله می کنی و من از آتش افروخته و جاودانه دوزخ ناله نکشم؟.[2] پی نوشت: [1]. سیره ابن هشام، ج1، ص263؛ قاموس الرجال، ج6، ص311 به بعد. [2]. نگاه کنید به خطبه 224 . ˹➜@roshanaie_momenie