eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.3هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
13.4هزار ویدیو
70 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 های و را بشناسید مفتخور دوزاری که یه عمر با پول و امکانات جمهوری اسلامی، حال کرده، الان مجری و شبکه رو لیس میزنه.. علیه خودش.. ننگ به تو اگر و دولت و به تو و امثال تو بخاطر رفتارهای کثیفتون علیه برخورد میکردند، امروز هم از توبره نمیخوردی هم از آخور.. 👉 @roshangarii 🚩
🔶 طرز ها توسط مجری با سواستفاده از شخصی شان برای و.. یکی رو با اداهای و یکی رو با و یکی رو با زدن و نزدن و.. 👆شما صرفا با یه ساده مواجه نیستید؛ با یکی از هسته های اصلی شبکه مواجهید که در ، آموزشهای روانشناسی و برای ، تخریب، جذب، و.. دیده. یارکشی میکند و جبهه تشکیل میدهد البته که بعضی از های خودشون نزده میرقصن! 👉 @roshangarii 🚩
🔴 من یه هستم! هم توی ی ، نون درمیارم و اسم و رسم بهم زدم! هم برای شبکه دم تکون میدم! بلکه این عوض شد، پشتم خالی نمونه! اما کور خوندم! این نظام وقتی عوض میشه که ظهور کنه! و همه این براندازای ، زبالدونی ریخته بشن☠️! الکی شکمتونو صابون نزنین.. چهل ساله هر روز گفتن این نظام عوض میشه. همشون مردن ما موندیم و خواهیم ماند 👉 @roshangarii 🚩
🔴 من یه #سلبریتی_بیشرف هستم! هم توی #صداوسیما ی #جمهوری_اسلامی، نون درمیارم و اسم و رسم بهم زدم! هم برای #مجری #هرزه شبکه #عنوتو دم تکون میدم! بلکه این نظام عوض شد، پشتم خالی نمونه! اما کور خوندم! این نظام وقتی عوض میشه که #امام_زمان ظهور کنه! و همه این براندازای #مزدور #اسرائیل، زبالدونی ریخته بشن☠️! الکی شکمتونو صابون نزنین.. چهل ساله هر روز گفتن این نظام عوض میشه. همشون مردن ما موندیم و خواهیم ماند #سلبریتیهای_مفتخور #منوتو #سالومه #بازیگر #بازیگران #هنرپیشه #هنرمندان #سینما #سالومه_لیسی #سلبریتی_کثیف #پرویز_پرستویی #برزو_ارجمند #مهراب_قاسمخانی #قوه_قضائیه #مهنازافشار #شهره_سلطانی #ارژنگ_امیرفضلی #شهره_لرستانی #سلبریتی #سروش_جمشیدی #خائن 👉 @roshangarii 🚩
امثال و ها که کار خودشون رو دارن میکنن و جای تعجب نیست اما باید تعجب کرد از بی غیرتی مدیران وزارت ارشاد، از بی غیرتی مدیران شبکه های ، از بی غیرتی قوه قضاییه، که واقعا نشون دادن خواب نیستن و خودشون رو زدن به خواب، و هر وقت این جماعت علیه اقدام کردند، هیچ کاری نکردند و بدتر بهشون کار و جایزه دادن.. ولله که شما شریک جرم این ها هستید 👉 @roshangarii 🚩
🌸💚قالَ امام الجواد علیه السلام : لَوْسَكَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ. امام حواد علیه السلام فرمود: چنانچه افراد جاهل و بى تجربه ساكت باشند مردم دچار اختلافات و تشنّجات نمى شوند. میلاد امام جواد علیه السلام گرامی باد.🌸💚 👉 @roshangarii 🚩
🔶 خبر خوب کرونایی امروز: محمد بن زاید، جنایتکار که دستش به خون هزاران تن از مردم بیگناه یمن و سوریه و عراق و لیبی آلوده است، گرفته. دعا کنید خبر مرگش را زودتر بشنویم 👉 @roshangarii 🚩
✍️ 💠 و صدای عباس به‌قدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس می‌کردم فکرش به‌هم ریخته و دیگر نمی‌داند چه کند که برای چند لحظه فقط صدای نفس‌هایش را می‌شنیدم. انگار سقوط یک روزه و و جاده‌هایی که یکی پس از دیگری بسته می‌شد، حساب کار را دستش داده بود که به‌جای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلماتش برای من تپید :«نرجس! یادت نره بهم چه قولی دادی!» 💠 و من از همین جمله، فهمیدم فاتحه رسیدن به را خوانده که نفسم گرفت، ولی نیت کرده بودم دیگر بی‌تابی نکنم که با همه احساسم خیالش را راحت کردم :«منتظرت می‌مونم تا بیای!» و هیچکس نفهمید چطور قلبم از هم پاشید! این انتظار به حرف راحت بود اما وقتی غروب رسید و در حیاط خانه به جای جشن عروسی بساط تقسیم آرد و روغن بین مردم محله برپا بود تازه فهمیدم درد جدایی چطور تا مغز استخوانم را می‌سوزانَد. 💠 لباس عروسم در کمد مانده و حیدر ده‌ها کیلومتر آن طرف‌تر که آخرین راه دسترسی از هم بسته شد و حیدر نتوانست به آمرلی برگردد. آخرین راننده کامیونی که توانسته بود از جاده کرکوک برای عمو آرد بیاورد، از چنگ گریخته و به چشم خود دیده بود داعشی‌ها چند کامیون را متوقف کرده و سر رانندگان را کنار جاده بریده‌اند. 💠 همین کیسه‌های آرد و جعبه‌های روغن هم دوراندیشی عمو و چند نفر دیگر از اهالی شهر بود تا با بسته‌شدن جاده‌ها آذوقه مردم تمام نشود. از لحظه‌ای که داعش به آمرلی رسیده بود، جوانان برای در اطراف شهر مستقر شده و مُسن‌ترها وضعیت مردم را سر و سامان می‌دادند. 💠 حالا چشم من به لباس عروسم بود و احساس حیدر هر لحظه در دلم آتش می‌گرفت. از وقتی خبر بسته شدن جاده کرکوک را از عمو شنید، دیگر به من زنگ نزده بود و خوب می‌فهمیدم چه احساس تلخی دارد که حتی نمی‌تواند با من صحبت کند. احتمالاً او هم رؤیای را لحظه لحظه تصور می‌کرد و ذره ذره می‌سوخت، درست مثل من! شاید هم حالش بدتر از من بود که خیال من راحت بود عشقم در سلامت است و عشق او در داعش بود و شاید همین احساس آتشش زده بود که بلاخره تماس گرفت. 💠 به گمانم حنجره‌اش را با تیغ بریده بودند که نفسش هم بریده بالا می‌آمد و صدایش خش داشت :«کجایی نرجس؟» با کف دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و زیرلب پاسخ دادم :«خونه.» و طعم گرم اشکم را از صدای سردم چشید که بغضش شکست اما مردانه مقاومت می‌کرد تا نفس‌های خیسش را نشنوم و آهسته زمزمه کرد :«عباس میگه مردم می‌خوان کنن.» به لباس عروسم نگاه کردم، ولی این لباس مقاومت نبود که با لب‌هایی که از شدت گریه می‌لرزید، ساکت شدم و این‌بار نغمه گریه‌هایم آتشش زد که صدای پای اشکش را شنیدم. 💠 شاید اولین بار بود گریه حیدر را می‌شنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با صدایی که به‌سختی شنیده می‌شد، پرسید :«نمی‌ترسی که؟» مگر می‌شد نترسم وقتی در محاصره داعش بودم و او ترسم را حس کرده بود که آغوش لحن گرمش را برایم باز کرد :«داعش باید از روی جنازه من رد شه تا به تو برسه!» و حیدر دیگر چطور می‌توانست از من حمایت کند وقتی بین من و او، لشگر داعش صف کشیده و برای کشتن مردان و تصاحب زنان آمرلی، لَه‌لَه می‌زد. 💠 فهمید از حمایتش ناامید شده‌ام که گریه‌اش را فروخورد و دوباره مثل گذشته مردانه به میدان آمد :«نرجس! به‌خدا قسم می‌خورم تا لحظه‌ای که من زنده هستم، نمی‌ذارم دست داعش به تو برسه! با دست (علیه‌السلام) داعش رو نابود می‌کنیم!» احساس کردم از چیزی خبر دارد و پیش از آنکه بپرسم، خبر داد :«آیت‌الله سیستانی حکم داده؛ امروز امام جمعه اعلام کرد! مردم همه دارن میان سمت مراکز نظامی برای ثبت نام. منم فاطمه و بچه‌هاشو رسوندم و خودم اومدم ثبت نام کنم. به‌خدا زودتر از اونی که فکر کنی، محاصره شهر رو می‌شکنیم!» 💠 نمی‌توانستم وعده‌هایش را باور کنم که سقوط شهرهای بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز می‌خواند :«فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد (علیه‌السلام) کمر داعش رو از پشت می‌شکنیم!» کلام آخرش حقیقتاً بود که در آسمان صورت غرق اشکم هلال لبخند درخشید. نبض نفس‌هایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرم‌تر شد و هوای به سرش زد :«فکر می‌کنی وقتی یه مرد می‌بینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!» و من قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نکشد... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
✍️ 💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. 💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک می‌پاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم. 💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز (روحی‌فداه) نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با (علیهم‌السلام) هستیم و از شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!» 💠 گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان می‌سرود :«جایی از اینجا به نزدیک‌تر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیه‌السلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خون‌مون از این شهر دفاع می‌کنیم!» شور و حال حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر می‌کرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد شد، با خیانت همین خائنین و رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.» 💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دل‌مان را خالی می‌کرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که قلب‌مان قرص بود و او همچنان می‌گفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل (علیه‌السلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدسات‌مون رو تخریب می‌کنه، سر مردها رو می‌بُره و زن‌ها رو به اسارت می‌بَره! حالا باید بین و یکی رو انتخاب کنیم!» و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق بود که از چشمه چشم‌ها می‌جوشید و عهد نانوشته‌ای که با اشک مردم مُهر می‌شد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند. 💠 شیخ مصطفی هم گریه‌اش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ می‌کرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! می‌دونید که بعد از اشغال عراق، دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپی‌جی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.» مردم با هر وسیله‌ای اعلام آمادگی می‌کردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید شهر می‌شد و حالا دلش پیش من و جسمش ده‌ها کیلومتر دورتر جا مانده بود. 💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راه‌ها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمی‌رسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیره‌بندی کنیم تا بتونیم در شرایط دووم بیاریم.» صحبت‌های شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد. عدنان بود که با شماره‌ای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب عزا شده! قسم می‌خورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمی‌ذاریم! همه دخترای آمرلی ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
🔴افشاگریها ادامه دارد.. پیج #زالومه بوده یا #جعبه_سیاه #سینما 👆 خانم بازیگر هم مدلش اینجوریه که.. 😐 تف تف به همتون #پرستو_صالحی #سالومه #عنوتو #سلبریتیهای_مفتخور #منوتو #بازیگر #بازیگران #هنرپیشه #هنرمندان #سینما #سالومه_لیسی #سلبریتی_کثیف #پرویز_پرستویی #برزو_ارجمند #مهراب_قاسمخانی #قوه_قضائیه #مهنازافشار #شهره_سلطانی #ارژنگ_امیرفضلی #سلبریتی #سروش_جمشیدی #خائن 👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از  محمد عبدالهی
🔴 واکاوی خطری که رهبر انقلاب عمیقا نگران آنند ✍🏻محمد عبدالهی 🔰امرور منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی راهبردی ترین اصول انقلاب اسلامی را پیش روی جریان انقلاب قرار می دهد. در اسفند ماه سال ۱۳۹۴، رهبرانقلاب در جمع مجمع نمایندگان حوزه علمیه قم نسبت به «خطر از انقلاب» هشدار داده و فرمودند: 🔰«اگرنظام اسلامی در قبال هویت خودش رااز دست داد، شکست خواهد خورد». 🔰رهبر انقلاب بارها از وجود و در کمین سخن گفته اند. خطری که بنا به شواهدی متقن در رویکرد دولت یازدهم و دوازدهم به شکل یک قاعده درآمده و درجریان است. از این رو تبیین این دیدگاه و بیان خطرات آن در زمره ضرورت هاست. 🔰اگر به ادبیات مفهومی به کار رفته از سوی رییس و ارکان دولت توجه کنیم در می یابیم که: ، و سه واژه پرکاربرد در ادبیات مفهومی اصلاح طلبان و دولتمردان است . 🔰بنیان معرفتی این تعامل گرایی بر نوعی «خوباختگی » و «دگر خواهی» یا همان «تجدد گرایی» بنا نهاده شده است . به بیان دقیق تر شرط تعامل با دنیا و خروج از انزوا در تفکر تجدید نظرطلبانه آنست که «در تمدن غرب مستحیل یا هضم شویم». 🔰استراتژی گفتمان اعتدال برای پیشبرد پروژه مدرنیزاسیون « از طریق » است . برای تحقق چنین مدلی از توسعه «هضم و مستحیل شدن در نظام جهانی » ضروری است . مساله ای که در صورت تحقق منجر به «استحاله و نابودی هویت انقلابی نظام » شده و آرمان های انقلاب را به محاق خواهد برد . 🔺ریشه استراتژی «توسعه از طرق سازگاری» کجاست؟ 🔰ریشه این تفکر خطرناک و دغدغه آفرین را بایستی در تفکر طلبان و جستجو کرد. سرحلقه این تفکر در حوزه اجرایی کشور بوده و اکنون نیز تئوری او به چرخه اجرا درآمده است. 🔰یکی از مستندات تاریخی این تفکر در منظومه فکری «سید محمد خاتمی» بروز یافته و اکنون به فراموشی سپرده شده است . بازخوانی تفکر غربگرا و تجددطلبانه او به عنوان «زیرساخت معرفتی سیاست خارجی دولت» خالی از لطف نیست . خاتمی در سال ۱۳۷۵ در روزنامه سلام می نویسد: 🔰 «امروز به جرات می توان گفت در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است، هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد ❌مگر آنکه از متن تمدن غرب بگذرد و «شرط دگرگونی اساسی»، «آشنایی با غرب» و لمس روح آن تمدن یعنی است. کسانی که با این روح آشنا نیستند، هرگز به پدید آوردن دگرگونی سودمند در زندگی خود توانا نیستند. سوگمندانه اقوامی نظیر ما، هنوز از آن آشنایی محروم هستیم. به معنای امروزش، میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا سخن کسانی که می گویند ابتدا باید خرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غرب، باید متناسب با این بینش را نیز پذیرفت.» (روزنامه سلام ۳۰/۲/۷۵) 🔰 تضاد این تفکر با مبانی فکری امام راحل جای انکار ندارد . برای فهم دقیق این دوگانگی به این جمله از حضرت امام دقت کنید: 🔰«شما خیال نکنید که غرب خبری هست. در آنجا خبری نیست. ما نمی‌گوییم که آنها کارخانجات ندارند؛ آنها درست کردند همه اینها را، اما اساس انسانیت در آنجا نیست. اینها هر چه درست کردند یعنی هر چه نه- بسیاری از چیزهایی که درست کرده‌اند،✨ بر ضد انسانیت درست کرده‌اند. این غرب است که دارد اساس اخلاق انسانی را از بین می‌برد؛ این غرب است که دارد شخصیت انسانیت را از بین می‌برد.» (صحیفه امام - جلد ۸- صفحه ۸۰) ☑️ @abdollahy_moh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌ 🔻 داستان در ، مثل هر چیز دیگر از ثروت شروع می‌شود. اخبار پشت پرده‌ی گسترش کرونا در آمریکا به گوش سهامداران میرسد و بورس سقوط می‌کند. اما این شروع داستان و آغاز دروغ‌های شاخدار برای نجات بازار سرمایه‌ست. ‌‌ 👉 @roshangarii 🚩
🔶گرین کارتتون که به ما ربطی نداره چت کردناتونم به ما ربطی نداره درآمدتونم که به ما ربطی نداره مالیات ندادنتونم که به ما ربطی نداره پارتی و مهمونیاتونم که به ما ربطی نداره خارج زائیدناتونم که به ما ربطی نداره پس شماها گل میخورین درباره همه چیز ملت زر میزنید .. خاک بر سرتون.. آخه دوزاریا؟! 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کتک کاری در مجلس #ترکیه در اعتراض به سیاست های جنگ طلبانه #اردوغان در #سوریه مخالفان میگویند برای چه میخواهید خاک سوریه را اشغال کنید. اردوغان و طرفداراش میگن #ادلب واس ماس! هر جا بتونیم بگیریم واس ماس😐 جالبه که همزمان با ترکیه و گروهکهای تروریستی نوچه اش، #اسرائیل هم به سوریه حمله هوایی میکنه.. کاملا هماهنگن! #سازمان_ملل و هیشکی هم تو دنیا نمیپرسه چرا به خاک همسایه حمله میکنید؟ حالا فکر کنید ایران به پایگاه داعش تو سوریه حمله کرد (با اجازه رسمی دولت سوریه)، یه عده مزدور صداشون درومد که چرا به خاک سوریه حمله کردین😐😳 #Turkey #Trukish #Syria #Idlib #Homs #IDF #Erdoğan #War #crime #GettOutSyrai 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️دکتر "محمدعلی رمضانی دستک" نماینده منتخب مردم در یازدهم بر اثر درگذشت. تسلیت به مردم این شهر و خانواده محترم این نماینده که و جنگ بوده 😔 👉 @roshangarii 🚩
🔶کاش رییس جمهور بشه... خدمتی که کرونا به مردم کرد نکرد.... 1 مشکل بطور کلی حل شد الان شلوغترین خیابانها را می توان ظرف مدت سی ثانیه دور زد 2 رعایت نظافت و عمومی شده و تمامی لوازم و وسایل جامعه کلا دقیقه ای یکبار ضد عفونی شده و مردم با فرهنگ و تمیز شده اند. اتوبوسا و تاکسی هایی که ده ساله نشسته بودن، الان برق میزنن😜 3 حمل و نقل هوایی و زمینی بسیار ارزان شده و اگر وضع به همین منوال پیش برود بعید نیست رایگان هم بشود. 4 زندانها و پرورشگاهها خالی شده است، حواشی و حوادث در استادیوم های ورزشی به صفر رسیده است، دادگستری ها خلوت شده است و آمار سرقت از منازل، جرائم رانندگی و تصادفات، و حوادث شغلی فروکش کرده است.😉 5 از همه مهمتر الان کارت بانکیت را بده به همسرت و بگو عزیزم هر چه دوست داری برو خرید کن! حتی به زور هم بیرون نمیروند و فضا بسیار صمیمی و عاشقانه میباشد و خانواده ها با پیوندی عمیق و به دور از مسائل خانوادگی در زیر یک سقف دارن با هم زندگی می کنن و دل از باهم بودن نمی کنن.😄😍 6 خلاصه کلام خدمت یک به این مملکت بسیار بالا تر از خدمت تمام مسولان در این چند سال است! 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ تند مربی تیم به یک خبرنگار به دلیل پرسیدن سوالی درباره ؛ "از من درباره کرونا نپرسید؛ نظر یک مربی فوتبال در این باره مهم نیست" چقدر شباهت داره به های دوزاری ما! هیچ کدومشون خارج از حرفه‌ای که دارند صحبت نمیکنن 😉😕 👉 @roshangarii 🚩
🔺آقای #علی_عسگری! 🔺 آقای #صالحی! این دانشجوی #ایرانی را فقط و فقط بخاطر 4 تا #لایک 😳 از دانشگاه و خاک #آمریکا اخراجش کردند! #بیشرف و #خائن هستید اگر از این ببعد در #صداوسیما و #سینما به این #سلبریتی های خائن که با شبکه صهیونیستی و ضدایرانی #منوتو ارتباط و هماهنگی داشتند، کار بدید. مگر اینکه علنا توبه و عذرخواهی کنند و دست از خیانت به #وطن بردارند لطفا همگی کپی #تنبیه_خائنها #مجلس #قوه_قضائیه #سالومه #روحانی #رهبر #بازیگران #هنرمندان #سلبریتی_کثیف #شبکه_منوتو #عنوتو #پرویز_پرستویی #مهراب_قاسمخانی #ارژنگ_امیرفضلی #دورهمی #خندوانه #امیرمهدی_ژوله #محمد_دهقانی 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ صحبتهای تکان دهنده #لوئیس_فراخان شخصيت مشهور آمریکایی و رهبر #مسلمانان #آمریکا : #ترامپ میگوید #قاسم_سلیمانی را کشتم، چون #آمریکایی ها را کشته بود! اما او آمریکاییها را در کجا کشت؟ در کالیفرنیا و نیویورک؟ #سلیمانی آمریکاییهای #اشغالگر را در #عراق کشت، کسانیکه دهها هزار عراقی را کشته بودند.. سليمانی مقابل یک ارتش اشغالگر ایستاد....📍ما در عراق چه غلطی می‌کنیم...؟! #شهید_سلیمانی #قلب_آتش_گرفته #انتقام #LouisFarrakhan #US #America #American #Soleimani #MartyrSoleimani #Hero #Iraq #WAR #Trump #DonaldTrump #Black #CNN #BBC #Foxnews #Humanity #Muslims #AmericanMuslims 🆔 @Kavoshmedia 👉 @roshangarii 🚩
✍️ 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام (علیه‌السلام) خوانده بودم، قالب تهی می‌کردم و تنها پناه امام مهربانم (علیه‌السلام) جانم را به کالبدم برگرداند. هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، ترسناکی بود و تا لحظه‌ای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را می‌دیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم. 💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس می‌کردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمی‌توانم از جا بلند شوم. زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمی‌دانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد. 💠 تنها چیزی که می‌دیدم ورود وحشیانه به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی می‌خواست از ما کند. زن‌عمو و دخترعمو‌ها پایین پله‌های ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آمد که فقط جیغ می‌کشیدند. از شدت وحشت احساس می‌کردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمی‌توانستم جیغ بزنم و با قدم‌هایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب می‌رفتم. 💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو می‌کوبید تا نقش زمین شد و دیگر دست‌شان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود. دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمی‌چرخید تا التماس‌شان کنم دست از سر برادرم بردارند. 💠 گاهی اوقات تنها راه نجات است و آنچه من می‌دیدم چاره‌ای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزده‌ام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلوله‌ای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آن‌ها و ما زن‌ها نبود. زن‌عمو تلاش می‌کرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه می‌زدند و به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت می‌کشید تا از آغوش زن‌عمو جدایشان کند. 💠 زن‌عمو دخترها را رها نمی‌کرد و دنبال‌شان روی زمین کشیده می‌شد که ناله‌های او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم. همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب می‌کشیدم و با نفس‌های بریده‌ام جان می‌کَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را می‌دیدم که به سمتم می‌آمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود. 💠 پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفس‌های را حس کردم و می‌خواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد. نور چراغ قوه‌اش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!» 💠 چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :«از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو می‌خوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست. دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که ناله‌ام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!» صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این شده‌ام. 💠 لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم. همانطور مرا دنبال خودش می‌کشید و من از درد ضجه می‌زدم تا لحظه‌ای که روی پله‌های ایوان با صورت زمین خوردم. 💠 اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمی‌کردم که تازه پیکر بی‌سر عباس را میان دریای دیدم و نمی‌دانستم سرش را کجا برده‌اند؟ یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده می‌شد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه شده است... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
کانال روشنگری‌🇵🇸
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سیزدهم 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام #امام_حسن (علیه‌السلام) خو
قصه ای از یکی از شهرهایی که شهید سلیمانی ازادش کرد.. سلام خدا بر مردی که به هزاران انسان حیات بخشید.. و هنوز داغ انتقامش بر جگرهای ماست.. این زخم آتشین هرگز سرد نمیشود.. و تا انتقام کامل از امریکا و اسرائیل، این داغ بر قلب های ماست
🔶 بالاخره یک #بازیگر صدایش برای #مسلمانان_مظلوم_هند درآمد.. بقیه که مشغول هماهنگی با مجری #منوتو هستن.. جیک بزنن یا جیک نزنن!!! #زیبا_کرمعلی #مسلمان #هند #مظلوم #سلبریتی #بازیگران #هنرمندان #مسلمانان_هند #هندوستان #سینما #صداوسیما #انسانیت 👉 @roshangarii 🚩