eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.3هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
13.3هزار ویدیو
70 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان جالب عالم #اهل_سنت #فلسطینی در مورد ارادت به #حضرت_زهرا سلام الله علیها #روز_زن و #روز_مادر به همه بانوان عزیز مبارک باد 🌸🌺 #فاطمه (س) #حضرت_فاطمه #عایشه #اهلبیت #عشق #islam #shia #sunny 👉 @roshangarii 🌹
لباس یاس بر تن کرد زهرا(س)🌸🍃 کنار دست او بنشست مولا محمد(ص) خطبه خواند، زهرا(س) "بلی" گفت غلط گفتم "بلی" نه، "یا علی" گفت🍃🌸 🎀سالروز #ازدواج آسمانی حضرت #علی(ع) و حضرت #فاطمه(س) مبارک🎉🎊 #به_به #مبارکه #عشق #محبت #زندگی #عروسی #داماد #عروس 👉 @roshangarii 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🚩 ناحلة الجسم یعنی نحیف و دلشکسته میری.. باکیة العین یعنی.. مظلومه آل طاها، دخت پیامبر (ص)، شهیده ، سلام الله علیها بر همه مسلمانان و شیعیان تسلیت باد یا .. دست ما را بگیر.. نگذار از طریق یکتاپرستی و ولایت اولیا الله لحظه ای جدا گردیم.. (ع) 👉 @roshangarii 🚩🏴
🚩 چرا سلام الله علیها به پشت در رفتند.. چرا نرفتند؟👆 🚩 واکنش (ع) به تعرض به چه بود؟ آیا ایشان ساکت بودند یا پاسخ دادند؟👆 (س) (س) (ع) (ع) 👉 @roshangarii 🚩
🔴 #وفات یا #شهادت #حضرت_زهرا؟ منابع #شیعه و #سنی درباره نحوه از دنیا رفتن #حضرت_فاطمه چه میگویند؟👆 اطلاعات بیشتر: b2n.ir/137231 #حضرت_علی #فاطمه (ص) #زهرا (س) #پیامبر (ص) #حضرت_محسن #تشیع #اهلسنت #عمربن_خطاب #ابوبکر #بیعت #خانه_وحی #دختر_پیامبر 👉 @roshangarii 🚩
💔 سوال: آیا ماجرای #آتش_زدن درب منزل حضرت #زهرا(س) و تعرض به ساحت ایشان و #شهادت ایشان و.. در کتب #اهلسنت هم آمده؟! 👆😭 دوستان دقت کنید که بسیاری از برادران اهل #تسنن این مسائل را نمیدانند.. لذا بجای #لعن و ..، آگاهی دهیم و #روشنگری کنیم 🙏 #فاطمه #عترت #ظلم #خلیفه_دوم #شیعه #وحدت #بیعت #حکومت #حضرت_زهرا #حضرت_فاطمه #عمر_بن_خطاب #ابوبکر #خلافت #پیامبر #اسلام #مسلمان #تشیع #دختر_پیامبر #حضرت_علی #علی (ع) 👉 @roshangarii 🚩
⚫️ علت و دفن شبانه (س) از زبان استاد : 🔹 (س) برای اینکه لوث نشود فرمود: جان، مرا شب دفن کن،[تا] لااقل این علامت استفهام در تاریخ بماند: یک که بیشتر نداشت؛ چرا باید این یک دختر شبانه دفن بشود و چرا باید قبرش بماند؟! این بزرگترین سیاستی است که زهرای مرضیه اعمال کرد که این در را به روی تاریخ باز بگذارد که بعد از هزار سال هم که شده بیایند و بگویند: سبحان الله! چرا دختر پیغمبر را در شب دفن کنند و چرا اصلاً محل قبرش مجهول بماند و کسی نداند زهرا را در کجا دفن کرده‌اند؟! (ع) 👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از کانال روشنگری‌🇵🇸
💝 بشارت باد بر اهل زمین که #سیب سرخ بهشت، جوانه زد 💝 نام تو، ریشه شر را خشکاند و خانه وحی، با درخشش نامت، روشن شد 💝 تا نشانی باشی بر حرمت #زن در آئین #محمد(ص) #ولادت باعظمت حضرت_زهرا(س) و #روز_زن و #روز_مادر مبارک باد🌹 #حضرت_فاطمه #فاطمه(س) #زهرا (س) #مادر 👉 @roshangarii 🌺💚
هدایت شده از کانال روشنگری‌🇵🇸
💝💝 ماجرای تولد #حضرت_زهرا (س) و #کوثر بودن ایشان ... 💝💝 💠 دو فرزند پسر حضرت #محمد (ص)، به دنبال یکدیگر از دنیا رفتند: اول #قاسم و سپس #عبدالله. بعد از وفات این دو پسر که رنج فراوانی برای رسول مهربان خدا (ص) به دنبال داشت، در کوچه های مکه، عده ای از جاهلان، با #رسول خدا (ص) رو به رو شدند. «عاص بن وائل» که از ناراحتی رسول خدا (ص) به وجد آمده بود، فرصت را غنیمت دانست و خواست ایشان را با کنایه برنجاند. رو به حضرت کرد و با گستاخی گفت: «چه خوب شد ابتر (بی دنباله) شدی!» 😞 💠 در پی این سخن و دل شکسته شدن رسول خدا (ص)، سوره #کوثر نازل شد : 🌟 «به نام خداوند رحمان و رحیم. ما به تو کوثر عطا کردیم، پس به شكرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن، و بدان كه محققاً شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بی دنباله است.»🌟 💠 یکی از زیبایی های کوتاه ترین سوره قرآن، معنای واژه ی «کوثر» است: 🍃 کوثر، از ریشه #کثرت و به معنای «خیر کثیر و فراوان» است؛ خیری و برکتی که در ایشان و در نسل آن حضرت قرار داده شد.🍃 💠 هم اکنون #سادات از نسل حضرت زهرا(س) و علی(ع) (و در واقع #پیامبر(ص) در اقصی نقاط جهان به تعداد پرشمار وجود دارند. پرشمارتر از نسل هر کسی بر زمین... 😍😘 🍀 تنها در #ایران، بیش از 6 و نیم میلیون از سادات زندگی میکنند.❤️ و بیش از 12 میلیون #دختر و #زن ایرانی، #نام یا القاب #حضرت_فاطمه(س) را دارند...💞 🍃این است خیر کثیری که خداوند به پیامبرش عطا فرمود... 🍃 🍀💞 میلاد دختر #نور و آسمان، #فاطمه #زهرا (سلام الله علیها) و #روز_زن و #روز_مادر بر شما مبارک باد💞🍀 👉 @roshangarii 🌺💚
✍️ 💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب ، از سرمای ترس می‌لرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو می‌گفت :«وقتی با اون عظمتش یه روزم نتونست کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا بودن که به بیعت‌شون راضی شدن، اما دست‌شون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام می‌کنن!» تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ می‌زد و حالا دیگر نمی‌دانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده می‌مانم و اگر قرار بود زنده به دست بیفتم، همان بهتر که می‌مُردم! 💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمی‌کرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش داعش شوند. اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را می‌بلعید و جلو می‌آمد، حیدر زنده به می‌رسید و حتی اگر فاطمه را نجات می‌داد، می‌توانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ 💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریه‌هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش می‌کرد و با مهربانی همیشگی‌اش دلداری‌ام می‌داد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زن‌عمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچه‌ات رو بیار اینجا!» عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زن‌عمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیه‌السلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زن‌ها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام (علیه‌السلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!» 💠 چشم‌هایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان می‌درخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر می‌کنید اون روز امام حسن (علیه‌السلام) برای چی در این محل به رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر (سلام الله علیهما) هستید!» گریه‌های زن‌عمو رنگ امید و گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت (علیه‌السلام) بگوید :«در جنگ ، امام حسن (علیه‌السلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز آمرلی به برکت امام حسن (علیه‌السلام) آتش داعش رو خاموش می‌کنن!» 💠 روایت عمو، قدری آرام‌مان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر می‌زدم و او می‌خواست با عمو صحبت کند. خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمی‌تواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راه‌ها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر می‌کند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانه‌شان را جواب نمی‌دهند و تلفن همراه‌شان هم آنتن نمی‌دهد. 💠 عمو نمی‌خواست بار نگرانی حیدر را سنگین‌تر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بی‌خبر بود. می‌دانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت. دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمی‌کرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود. 💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بی‌رمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغ‌تون! قسم می‌خورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!» رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح می‌لرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد. 💠 نگاهم در زمین فرو می‌رفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، می‌بُرد. حالا می‌فهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و می‌خواست با لشگر داعش به سراغم بیاید! اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
✍️ 💠 در این قحط ، چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لب‌هایم می‌خندید و با همین حال به‌هم ریخته جواب دادم :«گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.» توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم :«تقصیر من نبود!» و او دلش در هوای دیگری می‌پرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد :«دلم برا صدات تنگ شده، دلم می‌خواد فقط برام حرف بزنی!» و با ضرب سرانگشت طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت. 💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش می‌رسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند. نمی‌دانستم چقدر فرصت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم شبنم اشک روی نفس‌هایش نم زده است. 💠 قصه غم‌هایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و نازم را کشید :«نرجس جان! می‌تونی چند روز دیگه تحمل کنی؟» از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت :«والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...» 💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس ما آتشش می‌زند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید :«دیشب دست به دامن (علیه‌السلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به (سلام‌الله‌علیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما می‌سپرم!» از و توکل عاشقانه‌اش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پرواز می‌کرد :«نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!» 💠 همین عهد آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم. از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریه‌های یوسف اجازه نمی‌داد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد. 💠 لب‌های روزه‌دار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما می‌ترسیدم این یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بی‌قراری پرسیدم :«پس هلی‌کوپترها کی میان؟» دور اتاق می‌چرخید و دیگر نمی‌دانست یوسف را چطور آرام کند که دوباره پرسیدم :«آب هم میارن؟» از نگاهش نگرانی می‌بارید، مرتب زیر گلوی یوسف می‌دمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد :«نمی‌دونم.» و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم. 💠 حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشه‌های فاجعه دیشب را از کف فرش جمع می‌کردند. من و زن‌عمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زن‌عمو با ناامیدی پرسید :«کجا میری؟» 💠 دمپایی‌هایش را با بی‌تعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده می‌شد :«بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.» از روز نخست ، خانه ما پناه محله بود و عمو هم می‌دانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانه‌های دیگر هم اما طاقت گریه‌های یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد. 💠 می‌دانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجه‌های کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زن‌عمو با بی‌قراری ناله زد :«بچه‌ام داره از دستم میره! چیکار کنم؟» و هنوز جمله‌اش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت. به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا به‌قدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجره‌ها می‌لرزید. 💠 از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با از پنجره‌ها فاصله گرفتند و من دعا می‌کردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید. یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که به‌سرعت به سمت در می‌رفت، صدا بلند کرد :«هلی‌کوپترها اومدن!» 💠 چشمان بی‌حال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم. از روی ایوان دو هلی‌کوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک می‌شدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلی‌کوپترها را تعقیب می‌کرد و زیر لب می‌گفت :«خدا کنه نزنه!»... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
لباس یاس بر تن کرد زهرا(س)🌸🍃 کنار دست او بنشست مولا محمد(ص) خطبه خواند، زهرا(س) "بلی" گفت غلط گفتم "بلی" نه، "یا علی" گفت🍃🌸 🎀سالروز آسمانی حضرت (ع) و حضرت (س) مبارک🎉🎊 👉 @roshangarii 🌹
مادر هر کار کند بچه ها یاد میگیرند.. مثلا اگر شهید شود.. (س) (س) 👉 @roshangarii 🚩
🚩 آتش زبانه زد از خانه علی.. در بین شعله سوخت پروانه علی .. یا زهرا 🚩🏴 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 روز شهادت زهرای اطهر است عالم پر از مصیبت و دل ها مکدّر است خشکیده چون نهال برومند عمر او چشم جهانیان همه از اشکِ غم ، تر است 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 (س) (س) (ع) (ع) 👉 @roshangarii 🚩
🚩🏴 زهرا (س) برای اینکه تاریخ لوث نشود فرمود: علی جان، مرا شب دفن کن؛ تا لااقل این علامت استفهام در تاریخ بماند: پیغمبر یک دختر که بیشتر نداشت؛ چرا باید این یک دختر شبانه دفن بشود و چرا باید قبرش مجهول بماند؟! 🏴🚩 شهادت دخت پیامبر، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد🏴🚩 (س) (س) (ع) (ع) 👉 @roshangarii 🚩
🏴🚩 ماجرای شهادت حضرت زهرا و تعرض به ایشان و خانه ایشان در منابع اهل سنت 👆 (ص) (س) (ص) 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زهراخودش‌برای‌علی‌یک‌سپاه‌بود گریه‌کنید‌مادرماپابه‌ماه‌بود...💔😔 .شهادت ام الائمه حضرت زهرا (س) تسلیت باد.. التماس دعا (س) (س) (ع) (ع) 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩🏴 حق ذی القربی ادا شد بعد تو یا مصطفی 🚩🏴 کوثر قرآن فدا شد بعد تو یا مصطفی .شهادت ام الائمه حضرت زهرا (س) تسلیت باد.. التماس دعا (س) (س) (ع) (ع) 👉 @roshangarii 🚩
💝 بشارت باد بر اهل زمین که سرخ بهشت، جوانه زد 💝 نام تو، ریشه شر را خشکاند و خانه وحی، با درخشش نامت، روشن شد 💝 تا نشانی باشی بر حرمت در آئین (ص) باعظمت حضرت_زهرا(س) و و مبارک باد🌹 (س) (س) 👉 @roshangarii 🌺💚
💝💝 ماجرای تولد (س) و بودن ایشان ... 💝💝 💠 دو فرزند پسر حضرت (ص)، به دنبال یکدیگر از دنیا رفتند: اول و سپس . بعد از وفات این دو پسر که رنج فراوانی برای رسول مهربان خدا (ص) به دنبال داشت، در کوچه های مکه، عده ای از جاهلان، با خدا (ص) رو به رو شدند. «عاص بن وائل» که از ناراحتی رسول خدا (ص) به وجد آمده بود، فرصت را غنیمت دانست و خواست ایشان را با کنایه برنجاند. رو به حضرت کرد و با گستاخی گفت: «چه خوب شد ابتر (بی دنباله) شدی!» 😞 💠 در پی این سخن و دل شکسته شدن رسول خدا (ص)، سوره نازل شد : 🌟 «به نام خداوند رحمان و رحیم. ما به تو کوثر عطا کردیم، پس به شكرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن، و بدان كه محققاً شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بی دنباله است.»🌟 💠 یکی از زیبایی های کوتاه ترین سوره قرآن، معنای واژه ی «کوثر» است: 🍃 کوثر، از ریشه و به معنای «خیر کثیر و فراوان» است؛ خیری و برکتی که در ایشان و در نسل آن حضرت قرار داده شد.🍃 💠 هم اکنون از نسل حضرت زهرا(س) و علی(ع) (و در واقع (ص) در اقصی نقاط جهان به تعداد پرشمار وجود دارند. پرشمارتر از نسل هر کسی بر زمین... 😍😘 🍀 تنها در ، بیش از 6 و نیم میلیون از سادات زندگی میکنند.❤️ و بیش از 12 میلیون و ایرانی، یا القاب (س) را دارند...💞 🍃این است خیر کثیری که خداوند به پیامبرش عطا فرمود... 🍃 🍀💞 میلاد دختر و آسمان، (سلام الله علیها) و و بر شما مبارک باد💞🍀 👉 @roshangarii 🌺💚
لباس یاس بر تن کرد زهرا(س)🌸🍃 کنار دست او بنشست مولا محمد(ص) خطبه خواند، زهرا(س) "بلی" گفت غلط گفتم "بلی" نه، "یا علی" گفت🍃🌸 🎀سالروز آسمانی حضرت (ع) و حضرت (س) مبارک🎉🎊 👉 @roshangarii 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
  با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے شب است و ماه و نخلستان و چاه و ناله‌ای محزون سکوت و صبر و خاموشی، علی و یک دل پر خون شب است و بانگ مرغ حق، به گوشش قصه می‌خواند به یادش آمده یاسی که پرپر می‌شود در خون شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد                       •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• کپی کن روشنگری = گسترش آگاهی 👇👇 👉 https://eitaa.com/joinchat/1244856320Ccc8cd009b9 🚩
💝💝 ماجرای تولد (س) و بودن ایشان ... 💝💝 💠 دو فرزند پسر حضرت (ص)، به دنبال یکدیگر از دنیا رفتند: اول و سپس . بعد از وفات این دو پسر که رنج فراوانی برای رسول مهربان خدا (ص) به دنبال داشت، در کوچه های مکه، عده ای از جاهلان، با خدا (ص) رو به رو شدند. «عاص بن وائل» که از ناراحتی رسول خدا (ص) به وجد آمده بود، فرصت را غنیمت دانست و خواست ایشان را با کنایه برنجاند. رو به حضرت کرد و با گستاخی گفت: «چه خوب شد ابتر (بی دنباله) شدی!» 😞 💠 در پی این سخن و دل شکسته شدن رسول خدا (ص)، سوره نازل شد : 🌟 «به نام خداوند رحمان و رحیم. ما به تو کوثر عطا کردیم، پس به شكرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن، و بدان كه محققاً شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بی دنباله است.»🌟 💠 یکی از زیبایی های کوتاه ترین سوره قرآن، معنای واژه ی «کوثر» است: 🍃 کوثر، از ریشه و به معنای «خیر کثیر و فراوان» است؛ خیری و برکتی که در ایشان و در نسل آن حضرت قرار داده شد.🍃 💠 هم اکنون از نسل حضرت زهرا(س) و علی(ع) (و در واقع (ص) در اقصی نقاط جهان به تعداد پرشمار وجود دارند. پرشمارتر از نسل هر کسی بر زمین... 😍😘 🍀 تنها در ، بیش از 6 و نیم میلیون از سادات زندگی میکنند.❤️ و بیش از 12 میلیون و ایرانی، یا القاب (س) را دارند...💞 🍃این است خیر کثیری که خداوند به پیامبرش عطا فرمود... 🍃 🍀💞 میلاد دختر و آسمان، (سلام الله علیها) و و بر شما مبارک باد💞🍀 👉 @roshangarii 🌺💚
زن زندگی آزادی یعنی 👇 در وقتی حضرت جبرئیل می‌پرسه اینها چه کسانی هستند که تمام هستی رو بخاطرشون آفریدی؟ ذات اقدس اله نمی‌گه علی، محمد، حسن یا حسین... خدا میگه و پدرش، شوهرش، پسراش یعنی از یک زن برای معرفی بهترین مخلوقاتش استفاده می‌کنه! ❤️ قالَ الْأَمينُ جِبْرآئيلُ يا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْكِسآءِ، فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ، هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• کپی کن = گسترش آگاهی 👇👇 👉 @Roshangarii 🚩