🌸 #شیعیان #لبنان در پاسخ به فتنه انگیزی شبکه #مسیحی #صهیونیستی امتیوی و #آمریکا به بهانه #کرونا، با انتشار این تصویر، هشتگ #إنّا_نرى_السم_من_إيران_عسل را به راه انداختند و می گویند از لج شما، سم #ایران هم عسل است. 😊🥰
در تلخ و شیرین با همیم.
ما همه با همیم. ما ملتهای #مقاومت همه یک ملت هستیم. از یک رگ و رنگ و خون هستیم💚 خون #اسلام 💚
#الکورونا #سلبریتی #هنرمندان #إیران #العراق #الکویت #IRAN #LEBANON #IRAQ #TURKEY #CORONA #CHINA #KUWIAT #SAUDIARABIA #EMIRATE #المقاومة #اتحاد
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از محمد عبدالهی
با سلام و خدا قوت
شما احتمالا دستتان و سخنتان می رسد؛
لطفاً به برندگان انتخابات مجلس بگویید، اکنون به آبروی حاج قاسم موفق به حضور در خانه ملت شده اند؛
این آبرورا حفظ کنند.
چند پیشنهاد:
۱. از عقبه نخبگانی جوانان انقلابی ولو در انتخابات حضور نداشتند و یا رای نیاوردند، نهایت استفاده رو ببرند.
۲. و از طرفی به جوانان انقلابی بگویید، یقه نمایندگان انقلابی را رها نکنند؛(یا بهتر بگم از پشتیبانی فکری و تحلیلی نمایندگان انقلابی غافل نشوند.)
۳.طرح شفافیت آرا، به سرانجام واقعی برسد.
۴. نظارت بر دولت و نظارت بر رفتار نمایندگان به شکل طرح جامعی مطرح و تصویب شود.
۵. قوانین مناسب اقتصاد مقاومتی(حمایت از تولید داخلی، اشتغال، قاچاق، نظام بودجه ریزی) که تصویب شده یا باید تصویب شود در طرحی جامع، مطرح و به تصویب برسد و مورد نظارت و ارزیابی ویژه قرار بگیرد.
۶. مسأله مالیات و مسکن و خودرو سازی در ایجاد اعتماد و رضایت عمومی بسیار موثر است؛
چرا که بدنه جامعه نه با پیشرفت های موشکی و علمی و... بلکه با پیشرفت در زمینه های رفاهی انس دارد.
۷. ارتباط و نشست های صمیمی نمایندگان با اقشار مختلف خصوصا نخبگان و جوانان و مستضعفان حوزه انتخابیه، بسیار حایز اهمیت است.
۸. فکری به حال اتحاد سیاسی و اقتصادی امت ها و دولت های اسلامی بکنند.
والله امم اسلامی برای پیشرفت و رفع حوائج نیاز به بیگانه ندارند.
۹. در پایان اصلاح نظام انتخابات؛ و رفع نواقص آن از قبل همین رد صلاحیت ها در میانه نمایندگی و ریاست جمهوری و... .
🔷این وعده خداست که حامی کسانی است که به آنها ظلم شده... #مناظرات۹۶
#روحانی #اصلاحات #انقلابی #انتخابات #مجلس #انتخابات_مجلس #قالیباف #رئیسی #کارآمد #مجلس_قوی #ایران_قوی #ترامپ #آمریکا #ایران_نو #رهبر #دیوارکشی #منوتو #بی_بی_سی #جنگ_رسانه #هنرمندان #سلبریتی #تهران #ظریف #مذاکره #ایران
👉 @roshangarii 🚩
واقعا #اصلاحات داره #مشارکت رو به #ردصلاحیتها ربط میده؟! تا این لحظه صادق شهبازی که تو لیست ائتلاف و پایداری و وحدت نبود و تبلیغاتی هم نداشتو از یاران هاشمی هم نبود، از #مجید_انصاری سر لیست اصلاحطلبها آراش بیشتر بوده :))))))
مشارکت پایین بخاطر گندهای ۶ساله خودتونه #دروغگوها
#روحانی #اصلاحات #انقلابی #انتخابات #مجلس #انتخابات_مجلس #قالیباف #رئیسی #کارآمد #مجلس_قوی #ایران_قوی #ترامپ #آمریکا #ایران_نو #رهبر #دیوارکشی #منوتو #بی_بی_سی #جنگ_رسانه #هنرمندان #سلبریتی #تهران #ظریف #مذاکره #ایران
👉 @roshangarii 🚩
🔵 #قوچانی: علت شکست #اصلاح_طلبان «کارنامه امید» است
عضو شورای مرکزی حزب #کارگزاران:
ما به خودمان یعنی به #کارنامه #لیست_امید و به قهر «مشارکت» میبازیم.. سقف پیروزی ما به 50 کرسی هم نمیرسد..
بله! شما به #ناکارآمدی + #خیانت ها + #دزدی هایتان باختید.. هر جریان و حزبی برای مردم #کار نکند، سرانجامش مثل شما #شکست است
#شهردار #محسن_هاشمی #شورای_شهر #تهران #روحانی #اصلاحات #طنز #کارآمدی #ناکارآمد #بلا #سلبریتی #بازیگران #محمدعلی_نجفی #افشانی #حناچی #دزد #هنرمندان #اصلاحات #اصلاح_طلب #تاجزاده #حجاریان
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
کانال روشنگری🇵🇸
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_اول 💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را
داستانی جدید از نویسنده و رمان نویس جبهه مقاومت، سرکار خانم ولی نژاد 👆
این بار داستان دو عاشق در عراق و در میان حمله داعش