eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.3هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
13.3هزار ویدیو
70 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 سرلیست #اصلاحطلبان را بیشتر بشناسید👆 #مجید_انصاری تابحال چه گلی بر سر مردم #ایران زده👆 ببینید👆 #خاتمی #روحانی #اختلاس #دزدی #فتنه88 #آقازاده #ویلا #جماران #کارنامه #ایرانی #اصلاحات #کارآمدی #ناکارآمدی #اصلاحطلب #اصلاح_طلب #تندرو #گرانی #دلار #مجلس #انتخابات #انتخابات_مجلس #تهران #سلبریتی #فوتبال #بازیگران #منوتو #بی_بی_سی 👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از  محمد عبدالهی
🔴این ساختمان شیشه ای، #مجلس #آلمان (رایشتاگ) است. شیشه ای ساختند تا #نمایندگان بدانند مرتبا تحت نظارت #مردم هستند این هم #مجید_انصاری سرلیست #اصلاح_طلب هاست! هنوز پایش به مجلس باز نشده، رسما میگوید #شفافیت بی شفافیت.. و حداقل شفافیت در برابر مردم را بر نمی تابد #اصلاحات #شفافیت_آراء_نمایندگان #روحانی #خاتمی #اصلاحطلبان #اصلاح_طلبان #انتخابات #انتخابات_مجلس #قالیباف #محمد_عبدالهی #افغانستان ☑️ @abdollahy_moh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩یک قلم از های سرلیست 👆 ماجرای تصرف غیرقانونی و زمین توسط کاندیدای چیست؟! از زمین خواری و چاه‌خواری گرفته تا باغ‌خواری و املاک خواری در ! این فرد با فشارهای گسترده به تایید صلاحیت شد و حالا شده سرلیست شون😐 دزدتر از این نداشتین؟! 👉 @roshangarii 🚩
✍️ 💠 نمی دانستم چه بلایی سرش آمده تا داخل دفتر شدم و ردّ را روی زمین دیدم. وقتی مقابلش رسیدم تازه گوشه سمت راست پیشانی و چشمش را دیدم که از خون پر شده و باریکه ای از خون تا روی پیراهن سپیدش جاری بود که وحشتزده صدایش زدم. تا آن لحظه حضورم را حس نکرده بود که تازه چشمانش را باز کرد و نگاهم کرد، دلخوری نگاهش از پشت پرده خون هم به خوبی پیدا بود! انگار می خواست با همین نگاه خونین به رخم بکشد که جراحت هایی که بر جانش زدم از زخمی که پیشانی اش را شکسته، بیشتر آتشش زده است که اینطور دلشکسته نگاهم می کرد. 💠 هنوز از تب و تاب درگیری با بچه ها، نفس نفس می زد و دیگر حرفی با من نداشت که حتی نگاهش را از چشمانم پس گرفت، دستش را از روی میز برداشت و با قامتی شکسته از دفتر بیرون رفت... ▫️▪️▫️ 💠 آن نفس نفس زدن ها، آخرین حرارتی بود که از احساسش در آن سالها به خاطرم مانده بود تا امشب که باز کنار پیکر غرق خونش، نجوای نفس هایش را شنیدم. تمام آن لحظات سخت ده سال پیش، به فاصله یک نفس سختی که با خِس خِس از میان حنجره خونینش بالا می آمد، از دلم گذشت و دوباره جگرم را خون کرد. انگار من هم جانی به تنم نمانده بود که با چشمانی خیس و خمار از عشقش تنها نگاهش می کردم. چهره اش همیشه زیبا و دیدنی بود، اما در تاریکی این شب و در آخرین لحظه های حضورش در این عالَم، آیینه صورتش زیر حریری از خون طوری می درخشید که دلم نمی آمد لحظه ای از تماشایش دست بردارم. 💠 ده سال پیش بر سر بازی کثیفی که عده از کشورم با عروسک گردانی ما دانشجوها به راه انداختند، عشقم را از دست دادم و امشب با نقشه شوم دیگری، عشقم را کشتند. در میان همهمه مردمی که مدام با اورژانس تماس می گرفتند و کسی جرأت نداشت او را به بیمارستان برساند، من سرم را کنار سرش به دیوار نهاده و همچنان حسرت احساس پاکش را می خوردم که از دستم رفت. 💠 مثل دیگران تقلّایی نمی کردم چون کنار شیشه ماشین خودم به قدری با قمه او را زده بودند که می دانستم این نفس های آخرش خواهد بود و همین هم شد. زیرلب زمزمه ای کرد که نفهمیدم و مثل گُلی که از ساقه شکسته باشد، روی زمین افتاد. اینبار هم او را غریب گیر آوردند و مظلومانه زدند، مثل ده سال پیش در دانشکده، مثل همه ها و بچه مذهبی هایی که ده سال پیش در جریانات ، غریبانه و مظلومانه شدند. 💠 آن سال من وقتی به خود آمدم و فهمیدم بازی خورده ام که دیگر دیر شده بود، که دیگر عشقم رهایم کرده بود و امشب هم وقتی او را شناختم که دیگر از نفس افتاده بود. من باز هم دیر فهمیدم، باز هم دیر رسیدم و باز عشق پاکم از میان دستانم پر کشید و رفت... ▫️▪️▫️ 💠 حالا بیش از سه ماه از آن شب می گذرد و دیگری در پیش است. در این ده سال گذشته از آشوب های و در این سه ماه گذشته از اغتشاشات بنزینی ، نمی دانم چند مَهدی مثل مَهدی من به خاک افتادند تا با خون پاک شان، نقش نحس و نجس را از دامن کشورم پاک کنند، اما حداقل میدانم که تنها چهل روز از شهادت مردی گذشته که عشق این ملت بود. فاصله مظلومانه مَهدی پیش چشمانم تا داغ رفتن ، دو ماه هم نشد و همین مُهر داغ هایی که پی در پی بر پیشانی قلبم نشسته برایم بس است تا دیگر نخورم. 💠 بگذار بگویند انتخابات است، بگذار مدام با واژه های و بازی کنند و به خیال شان را در برابر قرار دهند؛ انگار پس از شهادت ، به راستی بیشه را خالی ز شیران دیده اند که دوباره هوایی شده اند! امروز وقتی می بینم انتخاباتی شان همانی است که سال 88 صحنه گردان اغتشاشات بود، وقتی می بینم هنوز از تَکرار خط می گیرند که آن روزها و هنوز ارباب فتنه است، وقتی می بینم همچنان لقلقه زبان منتخب شان سلام بر خاتمی، حمله به و سیستم انتخابات کشور و مخالفت صریح با نصّ است، چرا باور نکنم که دوباره آتش بیار معرکه ای دیگر شده اند و اگر کار به دست این ها باشد، باز هم باید مَهدی های زیادی را به پای فتنه های شان فدا کنیم تا باقی بماند؟ 💠 هنوز دلم از درد دوری مَهدی در همه این سال ها می سوزد! هنوز از آن شبی که در پهلویم غریبانه جان داد، آتشی به جانم افتاده که آرامش ندارد! به خدا همچنان از داغ فراق حاج قاسم پَرپَر می زنم و از آن روزی که پس از شهادت سردار، باز هم حرف از با زد، پیر شدم! پس به خدا دیگر به این جماعت نخواهم داد، انگشت من نه از جوهر که از خون شهیدانم سرخ است و این انگشت را جز به نام که پاسدار ایران باشند، بر برگه رأی نخواهم زد. ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
🔺سندرم زینب کدخدا😳👇 آیا شما زینب کدخدا را می شناسید؟ در یکی از دوره های انتخابات شورای اسلامی، لیستی به عنوان لیست نیروهای مورد وحدت قرار گرفت و مقرر شد همه نیروهای انقلابی به این لیست رای بدهند‌. در ردیف آخر لیست فردی حضور داشت بنام خانم دکتر زینب کدخدا. مومنین در تهران یا بخاطر ناشناخته بودن این خانم دکتر و یا بخاطر نام فامیل ایشان (کدخدا) او را از لیست حذف کردند و گفتند ما به مهندس غفوری فرد که فردی جاافتاده و شناخته شده است رای می دهیم. عده ای موافق این کار و عده ای مخالف این کار بودند تا اینکه در روز انتخابات نیمی از رای دهندگان به او رای دادند و نیم دیگر به غفوری فرد... سرانجام در آن دوره زینب کدخدا و غفوری فرد هر دو از گردونه رقابت ها حذف شدند و سرلیست جریان دوم خرداد یعنی به مجلس راه یافت. چقدر شبیه امروز !!! 👉 @roshangarii 🚩
واقعا داره رو به ربط میده؟! تا این لحظه صادق شهبازی که تو لیست‌ ائتلاف و پایداری و وحدت نبود و تبلیغاتی هم نداشتو از یاران هاشمی هم نبود، از سر لیست اصلاح‌طلب‌ها آراش بیشتر بوده :)))))) مشارکت پایین بخاطر گندهای ۶ساله خودتونه 👉 @roshangarii 🚩