🔺مدلهای فرقهشناسی
✍️دو جامعه شناس آمریکایی به نامهای «رودنی استارک» و «ویلیام سیمس بینبریج»(1996) نظرشان این است که شکلگیری #فرقهها را می توان با تئوری «انتخاب آگاهانه» توضیح داد. «مایکل لانگون»، مدیر اجرایی انجمن بین المللی مطالعات فرقهای، سه مدل مختلف برای تغییر دین ارائه میدهد.
↩️بر اساس مدل عامدانه لانگون (deliberative model)، دلیل اولیه پیوستن مردم به فرقه ها، نوع نگاه آن ها به آن گروه خاص است. لانگون معتقد است که بیشتر جامعه شناسان و محققان دینی طرفدار این مدل هستند. بر اساس مدل محرک های فکری (psychodynamic model) که برخی متخصصان #بهداشت_روانی طرفدار آن هستند، افراد جذب فرقه ها میشوند تا نیازمندی های ناخودآگاه روانی شان را برآورده کنند و در نهایت بر اساس مدل اصلاحات اندیشهای (thought reform model)، دلیل پیوستن افراد به فرقهها نیازمندی های روانی ناخودآگاهشان نیست بلکه این تأثیرات گروه است که باعث دستکاری های روانی می شود.
🔰لانگون مدعی است آن دسته از کارشناسان بهداشت روانی که ارتباط مستقیم تری با تعداد زیادی از فرقه گرایان داشته اند، از مدل سوم طرفداری می کنند.(Langone, July 1996)
برخی از محققان موافق یک دیدگاه خاص (از سه مدل فوق) و یا ترکیبی از عناصر موجود در آن ها هستند.
@Feraghvaadyan
🔺علتهای روانی جذب #فرقهای
👥عضویت نسبت به فرقهها، نوعی تغییر آیین است که #مایکلـلانگون پژوهشگر فرق، سه مدل برای تغییر آن ارائه میدهد.
مدل های ارائه شده توسط لانگتون شامل
🔹مدل #عامدانه
🔹 #محرکهای_فکری
🔹#اصلاحاتـاندیشه است.
🔻در حقیقت سه احتمال برای گرایش یک فرد به سوی یک #فرقه محتمل است: نوع نگاه یک فرد نسبت به یک فرقه و جذابیتهای آن، رفع نیازمندیهای ناخودآگاه فرد توسط فرقه، تاثیرات یک فرقه در باورهای یک فرد.
↙️در بسیاری از مواقع، انحراف یک فرد به سوی فرقه، علت اعتقادی ندارد، بلکه ریشه مشکلات از بحران های #روانشناختی، خلاء #بهداشت_روانی و نیازهای عاطفی بوجود میآید که در این زمینه اهمیت خانواده و نزدیکان در حل و رفع این بحرانها برای افراد بسیار ضروری و گرهگشاتر از رفع شبهات کلامی و اعتقادی است.
@FERAGHVAADYAN