7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈🏻پاسخ منطقی به کسانیکه قائل به #حجاب_اختیاری هستند.
👈🏻اگر قرار باشد #حجاب اختیاری باشد باید سایر محرمات نیز اختیاری باشد و تفاوتی میان #حجاب اختیاری، #شراب خواری اختیاری و زنای اختیاری و ... نیست
🎥 امام خامنه ای ...
پاسخ به علت اجباری بودن #حجاب
رسانه باشید و نشردهید📢
معرفی کتاب ✳️پشت درهای بهشت✳️
❇️📘 کتاب#پشت_درهای_بهشت نوشته رضا کاشانی اسدی،درباره رخدادهای پیش و پس از واقعه #عاشورا و جامعه کوفه در آن زمان، توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است.
👤نویسنده این کتاب، مخاطبش را به شهر کوفه و زمانی می برد که ۱۰ هزار نامه برای امام حسین (ع) فرستاده شده و از او دعوت کرده اند برای امامت به کوفه بیاید. اما با ورود عبیدالله بن زیاد، ورق برمی گردد و کوفه روی دیگرش را نشان می دهد. در نتیجه کوفه در اختیار ابن زیاد قرار گرفته و مردم شهر و قبایل برای بیعت با او، از هم سبقت می گیرند.
♦️داستان این رمان درباره جوانی به نام موقع است که مقابل پدر خود می ایستد و خواستار رسیدن به لشگر امام حسین (ع) است. موقع، شاگرد ویژه حبیب بن مظاهر (ع) است. وقتی حبیب به قصد پیوستن به امام حسین (ع) از کوفه خارج می شود، موقع با واقعیتی روبرو می شود که …
📌رضا کاشانی اسدی در رمان «پشت درهای بهشت»، فضای خدعه و خفقان زمان شهادت امام حسین (ع) را تصویر کرده و برخی از عبرت های ماجرای عاشورا را در قالب داستان بیان کرده است. او با استفاده از روایات تاریخی، ماجرای زندگی فردی را به تصویر کشیده که بخشی از زوایای پنهان آن برهه تاریخی را برای مخاطب روشن می کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢فیلمی کمتر دیده شده از گیر افتادن هواپیمای جاسوسی آمریکا در تور رادار نظامیون ما؛ این هواپیما بیشترین ارتفاع را در بین هواپیماها دارد بهطوریکه خلبانان آن از کلاه فضانوردی استفاده میکنند.
♦️این هم از آخرین و پیشرفته ترین هواپیمای جاسوسی دنیا که ساخت آمریکاست.
👈 خودتحقیری ممنوع
👈 دنیا ما را به عنوان قدرت میشناسد.
السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ الحُسَین (ع)
در قنوت عاشقانه ات
چه دیده ای که عالم را
به طواف دستهایت کشانده ای
التماس دعا ای شهید
#عارف_مدافع_حرم_طلبه_شهید_هادی_ذوالفقاری
✅داستان کوتاه
✍️دوستی میگفت سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود به هر یک از دعوت شدگان بادکنکی دادند سخنران بعد خوشامدگویی از حاضرین که 50 نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آنرا در اطاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند سپس از آنها خواست در 5 دقیقه به اطاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد من به همراه سایرین دیوانه وار به جستجو پرداختیم همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود مهلت 5 دقیقه ای با 5 دقیقه اضافه هم به پایان رسید اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد این بار سخنران همه را به آرامش دعوت و پیشنهاد کرد هرکس بادکنکی را بردارد و آنرا به صاحبش بدهد
*بدین ترتیب کمتر از 5 دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند سخنران ادامه داد این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما میافتد دیوانه وار در جستجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است با یک دست سعادت آنها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید.*