لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥| سوال جالب و غیر منتظره سپهبد شهید سلیمانی از خبرنگار صدا و سیما در نماز عید فطر سال گذشته
🌷شادی روح شهید عزیز اسلام فاتحهای قرائت کنید
✨﷽✨
✅هرچه کنی به خود کنی
✍️زمانی که نجار پیری بازنشستگی خود را اعلام کرد صاحب کارش ناراحت شد وسعی کرد او را منصرف کند! اما نجار تصمیمش را گرفته بود…
سرانجام صاحبکار درحالی که با تأسف بااین درخواست موافقت میکرد، ازاو خواست تا بعنوان آخرین کار ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.. نجار نیز چون دلش چندان به این کارراضی نبود به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد وبا بی دقتی به ساختن خانه مشغول شد وکار را تمام کرد. زمان تحویل کلید،صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری! نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد، درواقع اگر او میدانست که خودش قرار است دراین خانه ساکن شود لوازم ومصالح بهتری برای ساخت آن بکار میبرد وتمام دقت خود رامیکرد
"این داستان زندگی ماست"
گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هرروز میسازیم نداریم، پس در اثر یک اتفاق میفهمیم که مجبوریم درهمین ساخته ها زندگی کنیم، اما فرصتها ازدست میروند وگاهی شاید،بازسازی آنچه ساخته ایم ممکن نباشد..
شما نجار زندگی خود هستید و روزها،چکشی هستند که بریک میخ از زندگی شما کوبیده میشوند!
کتاب نخل های بی سر,نوشته قاسمعلی فراست
قسمت54
ناگهان جثةكوچك و تكيده صالح نگاهش را به خود ميگيرد.از دور صدايش ميزند:
ـصالح!صالح!
صالح با هولوولا دنبال جان پناه ميگردد.همين كه پشت ديوار فروريخته اي پناه مي گيرد،سرش را دنبال صدا مي گرداندو از دور
ناصر را ميبيند.تند،دوروبرش را ديد ميزندوبراي خيز به طرف ناصر آماده ميشود.ميپرد و سبكبال به سمت ناصر مي آيد.ناصر
را به آغوش ميكشدو بر شانه هاي هم بوسه ميزنند.صالح ميخواهد گريه كند،اما نميتواند:
ـعقب نشستيد صالح؟
ـآره... بيسيم زدن... گفتن محاصره اين...بايد عقب نشيني كنين...
ناصرميپرسد:
ـبقيه كجان؟
ـدارن ميان.
صالح دلنگران ميپرسد:
ـ اون استيشنو ديدي؟
ناصر دستپاچه ميشود:
ـ جلوي فرمانداري؟آره،ديدمش؛چطور؟
صالح دنبال چيزي ميگردد تا كلامش را عوض كند:
ـهيچي؛ميگم يعني ديديش؟
ـ چي ميخواستي بگي صالح؟نكنه جهانآرا توش بوده؟
ـ نه،نه،مطمئن باش اون نبوده!
ـ پس كي بود؟چرا حرفتو خوردي؟
صداي سوت خمپاره از جایشان می کند.ناصر و صالح عازم رفتن مي شوند كه چند بدن خسته و كوفته،كنارشان تلپ بر زمين ميخورد .گلوله ها بر سرشان باريدن گرفته.صالح ميگويد:
ـبريم؛انگار بچه ها توي خيابون آرشن.
بدن فرهاد و بهروز و رضا،روي زمين ول شده است وتاب حركت ندارند.
ناصر و صالح به طـرف خيابان آرش ميروندوبقيه هم دنبالشان كشيده ميشوند.خيابان آرش،عرصه تاخت و تاز شده است.در قسمت شرقي اش،بچه هاجان پناه گرفته اندوغربش زير پاي دشمن است.آرش،آخرين نقطة كنار شط است كه هنوز پاي دشمن به آن نرسيده است.بچه ها همة توانشان را براي نگهداري آن به كار گرفته اند.
ادامه دارد...
شادی روح شهدا صلوات🌺
آقاجان
سی روز به امید دیدنت آقا جان
ما روزه خود به #عشق وا میکردیم
در هرشب قدر وقت احیاء ارباب
با یاد شما یاد و صفا میکردیم
ای کاش نماز #عید_فطر خود را
در پشت سر تو اقتدامیکردیم
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مراسم شکرانه بازگشایی حرم مطهر رضوی
♦️احتمال موج جدید بیماری کرونا با افزایش سفرها به شمال
🔹در صورت عدم رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و افزایش مسافرتها به استان مازندران، احتمال افزایش و سیر صعودی این بیماری در این استان را شاهد خواهیم بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇻🇪🤝🇮🇷 صحنه ورود اولین نفتکش ایران به ونزوئلا
آمریکا ملتها را تحریم میکند.. خونشان را سر میکشد
و ایران به ملتها حیات می بخشد.. 💚
خمینی روحت شاد که این انقلاب حیات بخش را به جهان هدیه کردی💚