AUD-20200427-WA0048.mp3
2.38M
🔶 تفسیر آیه 190 سوره آل عمران جزء 4
🔹از منابع اهل سنت :
از عایشه پرسیدند یک خاطره از پیامبر (ص) بگو.گفت : شبی پیامبر (ص) به نماز ایستاد و گریه فراوان می کرد.به سجده رفته و بسیار گریستند و علت را نزول این آیه فرمودند.
🔸افراد خردمند هستی را بیهوده نمی بینند.
🔹وای به کسی که این آیات را بخواند و فکر نکند.
🔸در تفسیر فخر رازی و محمع البیان از امیرالمومنین(ع) نقل شده است که رسول همیشه قبل از نماز شب این آیه و چند آیه بعد آن را می خواندند.
🔹در احادیث هم به ما سفارش شده این آیات را بخوانیم.
🔸هستی شناسی مقدمه خداشناسی است.
💡چرا بعضی دانشمندانی که عمر خود را صرف هستی کرده اند به خداشناسی نرسیده اند؟
🔸چون آنها نخواسته اند خدا را بشناسند و با هدف شناخت خدا ,پژوهش نمی کنند.اما اگر کسی بخواهد خدا را بشناسد با هستی شناسی می تواند.
مثل کسی که سالیان زیادی کنار دریا بوده اما شنا بلد نیست.یعنی نخواسته شنا یاد بگیرد. استاد قرائتی
🔴 تحلیلگر عراقی: جمهوری اسلامی الگوی موفقی است که با پرتاب ماهواره نشان داد میتواند همزمان در چند جبهه بجنگد
🔹 "نجاح محمدعلی" در گفتگو با شبکه ماهوارهای "بلادی" ضمن برشمردن ویژگیهای موشک و ماهواره نظامی ایران گفت: امریکا حیرتزده شده، چون فکر نمیکرد ایران توانایی ساختن چنین موشکی را داشته باشد.
#ماهواره_نور
🔴 فواید نگاه کردن به قرآن
✍️ قرآن کریم به قدری با برکت است که حتی نگاه به صفحات آن، موجب تعالی انسان می شود. برخی فواید آن عبارتتد از:
💠 تقویت بینایی
💠 درمان ورم ملتحمه چشم
💠 چندین برابر شدن ثواب قرائت
💠 مطرود کردن شیطان
💠 ازدیاد عقل و ...
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
کسی که قرآن را از روی صفحات آن بخواند، از بینایی اش بهره برد و مبتلا به ضعف بینایی نمی شود و از عذاب پدر و مادرش کاسته می شود، هر چند کافر باشند.
📚 الکافی، ج ۲، ص ۶۱۳
AUD-20200427-WA0047.mp3
2.82M
🔶تفسیر آیه 191 سوره آل عمران.جزء 4
🔹از نظر قران خرمندان کسانی هستند که ایستاده و نشسته و خوابیده یاد خداهستند و عبادنشان هم بر اساس فکر است.
🔸برنامه آنها تفکر در نظام خلقت است.
🔹نشانه خردمند یاد خداست.
🔸فکر کردن و ذکر گفتن همراه هم باشد و این دائمی باشد.
🔹خلقت هستی باطل نیست حتی اگر برای ما قابل فهم نباشد و اسرار آن را ندانیم.
🔸اگر هستی باطل آفریده نشده پس ما هم نباید عمرمان را به بطالت بگذرانیم.
🔹عاقل کسی ست که اهل محاسبه باشد.
استاد قرائتی
کتاب نخل های بی سر,نوشته قاسمعلی فراست
قسمت 28
ناصر و صالح و فرهاد كه مي رسند،انگشت جلوي بيني اش ميبرد و ميگويد:
ـهيس! گوش كنين! صداشون داره از پشت همين تپه ميآد.
رضا صدايش را در گلو ميشكند تا به دشمن نرسد،و ادامه ميدهد:
ـجدا از هم بخوابين ببينيم چند نفرن.
صالح جثه باريك و كوچكش را به طرف رضا مي كشدو آرام در گوش اونجوا ميكند:
ـبذار من برم ببينم چند نفرن و بيام.
رضا در خود فرو مي رود؛سكوت مي كند و جوابي بر زبانش نمي آيد؛اماپس از چندي ميگويد:
ـولي خيلي بايد مواظب باشيها!
صالح ميگويد:
ـمطمئن باش!
صالح،مار باريك تني را مي ماند كه مي خزد تا خود را به طعمه برساند.چندقدم كه جلوتر مي رود،سياهي او را در خود مي بلعد، پنهانش مي كند و بچه هادر انتظارش مي مانند.دلهره وجود همه را پر كرده و هر سه در انتظـار صالح بيتابي مي كنند.لحظه ها كند مي گذرد و چشم ها از مسيري كه صالح رفت،كنده نميشود.
ناگهان صداي شليك مهيبي به گوش مي رسد و گلولة توپي،وسط شهر به زمين مي نشيند و آتش خشم و دود دل شهر را هوا مي دهد.آتش،ميان تا ريكي شب تنوره ميكشد و بالا ميرود.
صداي خش خشي حواس همه را مي برد.چشم ها در سياهي شب تيزميشوند و مسير صدا را تعقيب مي كنند.رضا،ام -يكش را كه آماده كرده به طرف صدا مي گيرد.سياهي به طرف آنها مي خزد.بچه ها مضطرب نگاهش ميكنند و نمي توانند بفهمند صالح است يا دشمن؛اما نزديكتر كه مي آيد هيكل ريز و باريك صالح را تشخيص ميدهند.
دلها آرام مي شوند و گوش ها براي شنيدن خبرهايي كه صالح آورده تيز.صالح دست و پايش را گم كرده است؛
ادامه کرد....
@roshanirah