📚حکایت
ابوایوب مرزبانی وزیر منصور خلیفه عباسی بود، خلیفه هرگاه ابوایوب را به نزد خویش می خواند حال وزیر دگرگون شده و رنگ از رخسارش می پرید و چون از نزد خلیفه بیرون می آمد، حالش نیکو می شد و رنگ به چهره اش باز می گشت.
روزی جمعی از نزدیکان به او گفتند: تو که به خلیفه از همه ی ما نزدیک تر هستی، علت چیست که وقتی به حضورش می رسی این چنین تو را ترس و وحشت فرا می گیرد!
ابو ایوب گفت : حکایت شما و من همانند داستان خروس و باز است بگذارید برایتان نقل کنم.
«روزی بازی دست آموز رو به خروسی می کند و می گوید: تو به راستی موجود بی وفایی هستی آدمیان تو را از کودکی بزرگ می کنند و به تو با دست خویش غذا می دهند، اما چون بزرگ شدی هر گاه که فرصت کنی از دیوار خانه ی صاحبت بیرون می پری و دیگر باز نمی گردی، اما مرا که در بزرگسالی از صحرا می گیرند و به سختی تربیت می کنند، در هنگام شکار بعد از صید باز به نزد شان باز می گردم.
خروس که تا حال با صبر به این سخنان گوش می داد گفت : ای رفیق شفیق، اگر تو هم روزی، بازی کباب شده را بر سفره ی آدمیان ببینی دیگر به نزدشان باز نمی گشتی، من بسیار خروس بریان دیدهام از این رو از ایشان می گریزم. »
چون حکایت به اینجا رسید، ابوایوب گفت :من نیز برخلاف شما چون به خلیفه نزدیک هستم می دانم وقتی خلیفه عصبانی شود دیگر دوست و دشمن نمی شناسد، از این رو در نزد او این چنین با ترس و وحشت حاضر می شوم.
📝کشکول شیخ بهائی
📿@masirebeheshti
۲۳ آبان ۱۴۰۱
اولین توپی که برای فوتبال استفاده شده به عصر پیش از قرن 18 تعلق دارد،ظاهرا درآن زمان مثانه خوک را باد میکردند و ازآن بعنوان توپ فوتبال استفاده میکردند 🐷⚽️
📿@masirebeheshti
۲۳ آبان ۱۴۰۱
۲۳ آبان ۱۴۰۱
💎نقل است ساربانی در آخر عمر، شترش را صدا میزند و به دلیل اذیت و آزاری که بر شترش روا داشته از وی حلالیت می طلبد. یکایک آزار و اذیتهایی که بر شتر روا داشته را نام میبرد. از جمله؛ زدن شتر با تازیانه، آب ندادن ، غذا ندادن، بار اضافه زدن و …. همه را بر میشمرد و میپرسد آیا با این وجود مرا حلال میکنی؟ شتر در جواب میگوید همه اینها را که گفتی حلال میکنم، اما یکبار با من کاری کردی که هرگز نمیتوانم از تو درگذرم و تو را ببخشم. ساربان پرسید آن چه کاری بود؟ شتر جواب داد یک بار افسار مرا به دُم یک خر بستی. من اگر تو را بخاطر همه آزارها و اذیتها ببخشم بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید!
ضربالمثل معروف "افسار شتر بر دُم خر بستن" اشاره به سپردن عنان کار به افراد نالایق است و اینکه چنين افرادی بدون دارابودن تخصص، تحصیلات، تجربه، شایستگی و شرایط تصدی پست و مقامی، صرفاً بر مبنای روابط زمام امور را بدست گیرند و بدبخت جماعتی که دچار چنین افرادی شوند.
📿@masirebeheshti
۲۳ آبان ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونی یار امام زمان کیه؟!😓
📿@masirebeheshti
۲۳ آبان ۱۴۰۱
۲۳ آبان ۱۴۰۱
[ با ما به کربلا بیایید ]
📙معرفی کتاب👇
🔹کتاب «با ما به کربلا بیایید (جستاری در بررسی و تحلیل حماسه کربلا)» اثر حجت الاسلام والمسلمین احمد صادقی اردستانی به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۴۰۸ صفحه منتشر شد.
🔹این اثر پژوهشی است که در موضوع جنبش امام حسین(ع) سامان یافته و مباحثی چون عزیمت امام حسن(ع) از مدینه، تدابیر امام و ناکامی های سپاه یزید، فضیلت عزاداری برای ایشان، نبش های سیاسی حضرت زینب(س) و تدابیر ایشان برای مدیریت بحران، عاقبت کار و کیفر دنیایی قاتلان امام حسین(ع)، تاریخچه حرم امام حسین(ع) و مباحثی از این دست در آن گنجانده شده است و نگاهی جامع به پدیده عاشورا دارد.
📿@masirebeheshti
۲۳ آبان ۱۴۰۱
📚 حکایتیبسیارزیباوخواندنی
مردی از راه فروش روغن ثروتی کلان اندوخته بود
و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود میگفت در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود.
هر چه غلام او را از این کار بر حذر میداشت مرد توجه نمیشد
تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد.
وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا طوفانی شد.
ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود
و مسافران از خطر غرق شدن رهایی یابند.
آن مرد از ترس جان، خیکها را یکی یکی به دریا میانداخت.
در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مَبَر..تا خیک خیک نریزی..!!»
📿@masirebeheshti
۲۳ آبان ۱۴۰۱
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴داستان جذاب و شنیدنی بخشش باغ انگور توسط امام رضا علیهالسلام
شکرنعمت نعمتت افزون کند.
📿@masirebeheshti
۲۳ آبان ۱۴۰۱
۲۳ آبان ۱۴۰۱
👈بهانە_های_شیطانی
طرف نماز نمی خونه ،میگه عبادت جز خدمت به خلق نیست
صدقه و زکات نمیده میگه چراغی که به خونه رواست به مسجد حرامه
نگاه به نامحرم میکنه ،میگه یه نگاه ضرر نداره
حجاب رو رعایت نمیکنه،میگه یه تار مو عیبی نداره
امر به معروف و نهی از منکر نمیکنه میگه مراقب خودم باشم جونم سلامت
میگیم طلا برای مرد حرامه ،میگه دلت باید صاف باشه
جشن عروسی میگیره هزاران نفر عریان میبیننش میگه یه شب که هزار شب نمیشه
شاید اینجا بتونیم با این بازی ها از زیر خیلی از کارها شونه خالی کنیم و خودمون و گول بزنیم،،
اما امان از روزی که در محضر الهی حاضر بشیم و تمام اعضا و جوارحمون بر ضد ما شهادت بدن و پرونده تمام نمای افکار و گفتارمون رو جلوی چشمامون ورق بزنن،.عجب روزیه روز محشر،چه بد روزیه برای کسایی که یک عمر رو با دروغ و فریب گذرونده و به متاع دنیا دل خوش کرده.. اومده در محضر الهی و دستاش خالیه. هیچی با خودش نیاورده آبروش رفته و زمانو از دست داده.
👈مواظب باشیم به هرکی بتونیم دروغ بگیم به خودمون و خدامون نمیتونیم دروغ بگیم
مواظب قدم هایی که روی زمین بر میداری باش!
📿@masirebeheshti
۲۳ آبان ۱۴۰۱
۲۳ آبان ۱۴۰۱