eitaa logo
محمد رستمی تهرانی
4.7هزار دنبال‌کننده
573 عکس
457 ویدیو
1 فایل
﷽ فقط انسان های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار می کنند. (شهید حسن طهرانی مقدم) خادم الخدام آستان مقدس حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام ارتباط با حقیر: @nasimeyar
مشاهده در ایتا
دانلود
ا✨﷽✨ا ✍️با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم،هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد. 🔹ساعت 7:45 صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در سوریه حاضرند. 🔸ساعت 8 صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند ، دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین! همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه . آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما پنجشنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... 🔹ساعت 11:40 ظهر زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد! 🔸ساعت 3 عصر حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه... مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خودرویی بیرون منتظر حاجی بود حاج‌قاسم عازم بیروت شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند... 🔹ساعت حدود 9 شب حاجی از بیروت به دمشق برگشته شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند. سکوت شد... یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌قاسم با لبخند گفت؛ می‌ترسید بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد _ که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست! _ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت:میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته!بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... 🔸ساعت 12 شب هواپیما پرواز کرد ساعت 2 صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود. 💎«در آن نوشته بود مرا پاکیزه بپذیر» 📿@masirebeheshti
ولی یادت باشه اونجاکه فکرشم نمیکنی [ شهدا ] هواتو دارن 🍃🌸🍂🌸 takhribb 🍃🌸🍂🌸
🌴 امروز سالگرد نوجوان شانزده ساله‌ای است که از پانزده سالگی در جبهه‌ها حاضر شد و در عملیات‌های والفجر مقدماتی، والفجر یک، والفجر دو، والفجر چهار و نهایتا خیبر شرکت کرد و در ساعت ۷:۳۰ چنین روزی در چهارم اسفند ۶۲ در طلاییه شد ... و تکه‌هایی از استخوان‌های او پس از حدود دوازده سال در تفحص بدست آمد و در هفتم محرم به همراه ۷۰۰ شهید دیگر تشییع شد ... شهیدی که به همراه ۱۰ نفر دیگر با شجاعت ایستادند تا گردان محاصره شده آن‌ها نجات یابد. این تصویر استخوان‌های تفحص شده اوست که جای گلوله‌ها بر روی لباسش پیداست. 🌴 سلام و صلوات خداوند و ملائکه‌اش بر روح او باد و ان‌شاءالله در جوار اباعبدالله الحسین (ع) و یارانش متنعم باشد. صلوات ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb » ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
برادر اسدی معاون گردان لشگر سپاه اصفهان که خودش بعد ها به قافله شهدا پیوست، تعریف میکرد. می‌گفت روز بعد از خواب اورا دیدم .پرسیدم: «علت لبخند تو درهنگام شهادت چه بود !؟» او هم جواب داد «کسی که در آغوش جان دهد باید لبخند بزند!» ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb » ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
خدایا خودمون متوجه هستیم که داریم جا میمونیم😭 ولی باور کن دوست داریم رو میشه آرزو به دل نمونیم😢 ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb » ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 تاجوانیدماباشماکارداریم؛ در پیری شهید شوید، اما مثل شهدا زندگی کنید! فرمودند☘ ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb » ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 مادر در خواب پسر شهیدش را می‌بیندپسر به او می‌گوید: توی بهشت جام خیلی خوبه...چی می‌خوای برات بفرستم؟ مادر می‌گوید: چیزی نمی‌خوام؛ فقط جلسه قرآن که می‌رم، همه قرآن می‌خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می‌کشم... می‌دونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون!!🥀 پسر می‌گوید: نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون! .بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد! قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن... خبر می‌پیچد! پسر دیگرش، این‌ را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند... حضرت آیت‌الله نوری همدانی نزد مادر شهید می‌روند! قرآنی را به او می‌دهند که بخواند! به راحتی همه جای قرآن را می‌خواند؛ اما بعضی جاها را نه! میفرمایند: «قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!» مادر شهید شروع می‌کند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط آیت الله نوری با گریه، چادر مادر شهید را می‌بوسند و می‌فرمایند: «جاهایی که نمی‌توانستند بخوانند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.»✨ "شهید کاظم نجفی رستگار" ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb » ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 این مملکت دوباره بوی شهادت گرفته، این خون‌ها، آرمان‌های این مکتب رو تثبیت می‌کنه ان‌شاءالله ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 وداع فرزندان با پیکر مطهر پدر و مادر شهیدشان +بیچاره‌ها از ملّتی می‌کشند، که دعای بعد از نمازشان "شهادت" است... ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
22.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°• برای نوشتن از "اردیبهشت" باید به سراغ "مردان مقاومت" بروی از سال ۹۵ اردیبهشت دیگر اردیبهشت قدیم نیست "اردیبهشت مقاومت" است، امروز همان روز است روزی که خان‌طومان کربلا شد برای خودش تاریخ شد و آبرو گرفت سلام مردان قبیله نور، من این روزها و شب‌ها کربلا را مشق می‌کنم روی خاک‌هایی که شما را به آسمان رساند، این روزها «خان‌طومان» صاحب دارد و سهم گل‌هایی است که عاشقانه در هوای حرم زیر باران گلوله رقصیدند و در آغوش کربلای حوالی حرم مهمان شدند، کبوتران دیار عشق و دلدادگی، شانزده مرد عاشورایی لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا . . . سالروز شهدای خان‌طومان ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 دعا کنید که موثر باشیم "شهید"شدن یا نشدن مهم نیست! "آقا‌مصطفی‌صدرزاده" ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 آسمانیــ شدنــ نه بال میخواهد و نه پـــر، دلی میخواهـد به وسعت خود آسمــان آسمانیــ‌ ـها بال پرواز نداشتنــد! تنهــا به ندای دل لبیـکــ گفتنــد و پریدنـد... «از خدا پروا کنیـــد تا پـــر ، وا کنیــد» •شهیــد چمران ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: "ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ آن ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ." ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ... ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 درد را انسان بی‌هوش نمی‌کشد، انسان خواب نمی‌فهمد، درد را، انسان باهوش و بیـدار می‌فهمد.  راستی...! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده‌ام؟ نکند بی‌هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم.  قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟  خدایا؛ تو هوشیارمان کن، تو مرا بیـدار کن، صدای العطش می‌شنوم، صدای حرم می‌آید، گوش عالم کر است. خیام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد. ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 ما سینه زدیم، بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از اخر مجلس شهدا را چیدند ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
°• شهادت ۵ مرزبان در سراوان 🥀مرکز اطلاع رسانی و ارتباطات فراجا: در پی حمله تروریستی ناجوانمردانه اشرار و معاندان در شب گذشته و تلاش برای ورود به کشور با مقاومت مرزبانان دلیر برجک مرزبانی "مزه سر" هنگ مرزی سراوان روبه رو شدند که در این درگیری متاسفانه پنج نفر از مرزبانان دلیر، به درجه شهادت نائل و تروریست‌ها با تحمل تلفات از صحنه درگیری متواری شدند. ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
محمد رستمی تهرانی
🌱 پشت سر شهيد بروجردی خيلی حرف میزدند، میگفتند ضد انقلاب و حزبيه و از اين‌جور حرفای بی‌ربط. يک‌بار
🌱 رهبر معظم انقلاب: "من بروجردی را از یاد نمی‌برم و هیچ وقت فراموش نمیکنم. غالبا هر وقت كه بحث شهدا پيش می‌آید، شهيد بروجردی جلو چشم من است." سالروز شهادت شهید محمد بروجردی🌱 ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 شهید؛ به قلبت نگاه می‌کند! اگر جایی برایش گذاشته باشی، می‌آید می‌ماند لانه می‌کند تا شهیدت کند... ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: "خدایا! عاشقم کن." ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 این جمـله را به یـاد داشته باشید؛ "اگر در راه خـدا رنـج را تـحمل نکنید، مجبـور خواهیـد شـد در راه شیـطان، رنـج را تـحمل کنید‌." ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 مرگ نه اتقدر ترسناک است، زندگی نه انقدر شیرین؛ که انسانی شرف خود را بدان بفروشد... ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 مومن اگر وابستگی داشته باشه، نمیتونه قیام کنه ؛ و عصر ِ ما، عصر ِقیام ِ! ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
°• درِ باغِ شهادت باز، باز است🥀 امنیت، "محمد قنبری" ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 یکی چشمش را برای خدا می دهد اما من و تو می‌توانیم برای خدا چشم‌مان را کنترل کنیم... ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 بزرگی می‌گفت؛ از خواستن ، تا شدن فاصله زیاده لازمه‌ش هم حرکته! باید تو مسیرش قرار بگیری، اونقدر بدویی تا به قول حاج‌حسین‌یکتا جزء السابقون بشی واگرنه میان ازت میزنن جلو و میرن امشب این رو از خدا بخوایم؛ "در مسیر رسیدن قرارمون بده، موانع مسیر رو برامون برداره قدم‌هامون رو ثابت کنه . . ." ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 وَ‌ شَھـٰادَت‌ نَصیب‌ِ‌ڪَسـٰانۍمۍشَـود کِہ‌ در‌ رَهِ‌ ؏ِـشـق‌ بِـۍتَرس‌ بٰـا‌جـٰانِ‌ خود‌ بـٰازِ؎ڪُنَنَد...!シ ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
°• در غربت ، بیم تنهایی نیست یاران عزیز آن طرف بیشترند ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
°• ، مرگ‌ِ‌‌انسانهـای‌زیرک‌و‌هوشیار است‌‌کـه‌‌نمـی‌گـذارند‌ایـن جان،‌ مفـت‌‌از دستشان‌‌بـرود! 🌱 ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🥀 بیچاره‌ها از ملّتی می‌کشند که دعای بعد از نمازشان است... ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
نوشته بود: "حرم انگار خیلی زود، حاجت میده..."😔 ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb » ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄