هدایت شده از اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد. سر تا پا خاكی بود و چشمهايش سرخ شده بود. به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه نماز بخواندبه او گفتم: حاجی لااقل یه خستگی دَر كُن، بعد نماز بخوان☹️. سر سجادهاش ايستاد و در حالی كه آستينهايش را پايين میزد، به من گفت:😊👆
راوی:همسر_شهید
#محمد_ابراهیم_همت🌹
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar