#تلخند_سیاسی
👑 ناصرالدینشاه قاجار در ماه مبارک #رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان #میرزای_شیرازی به این مضمون نوشت:
😎که من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید!😡
👳آیت الله العظمی میرزای شیرازی درجواب ناصرالدین شاه نوشت: ☺
بسمه تعالی
حکم خدا قابل تغییر نیست. لکن حاکم قابل تغییر است. اگر نمیتوانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود!
✍این 👆#حکایت، حکایت برخی از این #مسئولین دون پایه ست!😲
یکی به اینها بگه اگر نمیتونید مشکلات مردم رو حل کنید حداقل جای خودتون رو به کسی بدید که چاره ساز باشد نه مشکل ساز...! 😏
ما که داریم از کارای شما منقرض میشیم!!
لامصبا💀 😂
#سیاسی
✅ به کانال بپیوندید
ایتا
http://eitaa.cam/rozaneyeagahi
سروش
https://Sapp.ir/rozaneyeagahi
گروه
https://Sapp.ir/joingroup/2nB9vRwZPF16SJKjx730eDwh
🤩حکایت پند آموز کوتاه
#پدر
چوپانى پدر خردمندى داشت.
➕روزى به پدر گفت: اى پدر دانا و خردمند! به من آن گونه كه از پيروان آزموده انتظار مى رود يك پند بياموز!
➖پدر خردمند چوپان گفت: به مردم نيكى كن، ولى به اندازه، نه به حدى كه طرف را #لوس كند و #مغرور و #خيره_سر نمايد.
هرروز ، #حکایت ، #سیاست ، #چالش، #پندانه ، #عاشقانه #مهدوی ، #تلنگر #احادیث در اینجا😃👇
https://eitaa.com/joinchat/3493789698C3de69687f7
⁉️ چرا #خرگوش حرامه؟🤔
🌹(1)از امام رضا (ع) نقل شده که فرمود: خوردن 🐇خرگوش #حرام است. زيرا اين حيوان به منزله نوعي 🐈گربه است و مانند حيوانات درنده🐕 چنگال دارد علاوه بر اين خرگوش ذاتاً خبيث است و نوعي از حيوانات #مسخ شده است و همچون زنان خون حيض مي بيند و عادت ماهيانه دارد.
(2)ذکر اين نکته نيز لازم است که آنچه در روايات بيان شده لزوما تمام العلة حرمت خرگوش نيست و چه بسا حکمت ها و علل ديگري نيز در اين حکم باشد که بر ما پوشيده است.
🔰منبع:
1. حر عاملي وسايل الشيعه ج 14، روايات باب اطعمه واشربه، روايات 11، 13 و 14 و 7 .
2 صدوق علل الشرايع، نشر دار الحجه، بيروت، 1416 ق، جلد 2 ،صفحه 543.
همیشه در کانال #حکایت ، #سیاست ، #اطلاعات_عمومی #مهدوی #داستانهای_کوتاه #پندانه ... در اینجا 👇😋
https://eitaa.com/joinchat/3493789698C3de69687f7
#حکایت
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
🔸🔹🔸🔹✨🔹🔸🔹✨🔹🔸🔹✨🔹🔸🔹🔸
👈اینجا کلیک کنید👉