eitaa logo
كانال رسمی روضه الشهداء
528 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
780 ویدیو
37 فایل
تهران، سردارجنگل، بهار غربی، هیأت روضةالشهداء 👤 ارتباط با ادمین @Rozatoshohada_Media
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 شهید حسین قجه‌ای تاریخ تولد: ۱۴ شهریور ۱۳۳۷ محل تولد: اصفهان تاریخ شهادت: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۲ محل شهادت: خرمشهر سن: ۲۵ سال 🍃 ۱۴ شهریور مصادف با روز عاشورا در زرین‌شهر به دنیا آمد. از کودکی علاقه زیادی به کشتی داشت و به عنوان قهرمان اول شهرستان و استان اصفهان برای چند سال متوالی معرفی شد و به مسابقات انتخابی تیم ملی راه یافت. سال ۱۳۵۳ وارد فعالیت‌های سیاسی شد. سال ۱۳۵۶ به قم مهاجرت کرد و توسط مأموران ساواک دستگیر شد. چند مرتبه نیز به منظور فعالیت‌های سیاسی به شیراز و قم سفر کرد. 🍃 با پیروزی انقلاب به استخدام کمیته درآمد، چندی بعد به همراه دوستانش سپاه پاسداران زرین‌شهر را بنیان نهاد و خود نیز سبزپوش این نهاد مقدس گردید. قجه‌ای سپس به عنوان مسئول یک گروه به سنندج رفت و چهارماه در این شهر خالصانه خدمت کرد. در بازگشت به زادگاهش مسئولیت عملیات سپاه پاسداران زرین‌شهر را به او سپردند. برای مدتی نیز مسئولیت توپخانه سپاه مریوان و دزلی را پذیرفت. هنوز مدتی نگذشته بود که به عنوان مسئول عملیات سپاه مریوان و دزلی معرفی گردید. حسین ماهها با ضدانقلاب جنگید و در عملیات محمد رسول الله(ص) با سمت فرمانده عملیات حاضر شد. 🍃 بعد از شرکت در عملیات فتح‌ المبین با سمت فرمانده گردان سلمان فارسی در عملیات بیت‌المقدس شرکت کرد و سرانجام در جاده اهواز – خرمشهر در سن ۲۵ سالگی و بر اثر اصابت گلوله به سرش به رسید. 🍃 سردار شهید همدانی با اشاره به اینکه ایستادگی و مقاومت دو کلید واژه‌ای بود که سردار شهید حسین قجه‌ای سرلوحه کار‌های خود قرار داد، گفت: «حسین و یارانش با مقاومت خود شاه کلیدی برای فتح خرمشهر شدند.» 🍃 شهید قجه‌ای نسبت به خویش اهمیت بسیاری قائل بود. از یادداشت‌های او می‌شود فهمید که در طی حیات خویش چه اندازه در برابر خدای خویش اخلاص داشت و نماز را چگونه به پا می‌داشته است. خود را مقید کرده بود که با شنیدن صدای اذان، نماز به پا داشته و از انجام هر کار دیگری بپرهیزد. 🍃 حسین همواره سعی می‌کرد اسلامی را رعایت کند و از برخوردهای تند بپرهیزد. غالبا صبح‌های زود، پس از نماز ورزش می‌کرد، با کوهستان و کوه‌های سر به فلک کشیده مانوس بود. شهید قجه‌ای که خود از خانواده‌ای مستضعف بود، هیچ گاه گرسنگان و مستمندان را از یاد نمی برد. 🖋🌷 گزیده‌ای از وصیت نامه: اینکه متعهد شدم در جنگ شرکت کنم را وظیفه‌ی دینی خود دانستم و به والله قسم همیشه قلبم برایش می‌تپید چون بیشتر در معرض آزمایش قرار می‌گرفتم و سعی می‌کردم تا اندازه‌ی رشدم کمبودهایم را برطرف کنم ولی همیشه به این فکر بودم که نکند خالص نشوم. الحمدالله …. «خداوند به شما امر می‌کند که امانتها را به صاحبان آن بسپارید.» ای خمینی عزیز مطمئن باش که به آیه‌ی قرآن وفادار خواهیم ماند و همیشه از حرکت در خط پیامبرگونه‌ات تا ظهور حضرت مهدی(عج) ضعف از خود نشان نخواهیم داد. خدایا ما ابزار و وسیله‌‌ای بیش نیستیم. تویی که مرا هدایت و از خطرات عقیدتی به دور میداری. از تمامی خانواده، اقوام، دوستان و همشهریان و کلیه‌ی مسلمانان درخواست عاجزانه دارم که از خط رهبریت امام امت پیروی کنید تا سرعت و ضربات مشت بر دهان ابرقدرتها بیشتر شود. جوانان را از مرگ نترسانید که زیر بار ذلت زندگی کنند ولی از ترس مرگ خروش نکنند! قربانی شدن در راه تحقق اسلام و اهداف انقلاب اسلامی آرزوی ماست؛ بگذارید ما فدا شویم اما نگذارید که جمهوری اسلامی و خط امام بیش از این دست‌خوش حملات مخالفان شود … 🌹 روحش شاد و یادش گرامی 🌹 @rozatoshohadaa_ir
🌷شهید ابراهیم هادی🌷 تاریخ تولد: 1 اردیبهشت 1336 محل تولد: تهران تاریخ شهادت: 22 بهمن 1361 محل شهادت: فکه سن: 25 سال 🍃 شهید هادی ملقب به علمدار کمیل در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان تهران دیده به هستی گشود. حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادی نظیر مرحوم علامه «محمدتقی جعفری» در رشد شخصیتی و عرفانی ابراهیم بسیار مؤثر بود. همزمان با تحصیل علم در بازار تهران بکار مشغول بود و بعد از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و پس از آن به آموزش پرورش منتقل شد. 🍃 شهید ابراهیم هادی به علاقه داشت و فعالیت در این عرصه را با ورزش پهلوانی یعنی شروع کرد و در والیبال و کشتی بی نظیر بود. به دلیل همین فعالیتهای ورزشی و آمادگی بالای بدنی، در جنگ، پیکرهای مجروحان و شهدا را از ارتفاعات بازی دراز و گیلانغرب به عقب منتقل میکرد. 🍃 در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه های گردان کمیل و حنظله در کانال های فکه مقاومت کردند اما تسلیم نشدند. سرانجام در ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا می خواست بماند. چرا که گمنامی صفت یاران خداست، خدا هم دعایش را مستجاب کرد. 🍃 محور همه فعالیت‌های او بود. در سخت‌ترین شرایط نمازش را اول وقت می‌خواند. یکبار که برنامه های بسیج تا نیمه شب طول کشیده بود با گفتن خاطره بچه ها را تا اذان صبح نگه داشته بود و بعد به مسئول بسیج گفت اگر بچه‌ها همان ساعت می‌رفتند معلوم نبود برای نماز بیدار می‌شدند یا نه؛ یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه‌ها را تا اذان صبح نگه دارید که نمازشان قضا نشود. 🍃 این شهید بزرگوار در برخورد با افراد همانند عمل به آیات قرآن رفتار می نمود. یکی از اتفاقاتی که آدمی را یاد آیات قرآن می اندازد رفتار او با شخصی بود که با او به بدی برخورد کرد ولی او با خضوع و فروتنی خاصی به او سلام کرد. همین امر سبب شد آن شخص به درستی با ابراهیم برخورد نماید و از رفتار خود ابراز پشیمانی نمود. او واقعا مصداق آیه 63 سوره فرقان است. 🍃 همه کار را برای خدا انجام میداد، حتی ورزش. بچه ها به او می گفتند ما برای اینکه هیکلی ورزشکاری پیدا کنیم و لباسی تنگ بپوشیم ورزش می کنیم و تو چرا با این هیکل زیبا و روی فرمی که داری لباس تنگ نمی پوشی؟ ولی ابراهیم به حرف های آن ها اهمیتی نمی داد و همیشه می گفت: ورزشی که برای خدا باشد عبادت است و اگر غیر از این باشد ضرر کرده اید. 🍃 از ویژگی های بارز ابراهیم او بود که در تمام زمینه ها مشهود و قابل درک بود. روزی دوستانش او را در بازار دیدند که دو کارتن بر روی دوش دارد و به او گفتند ابراهیم اینجا چه می کنی. ابراهیم به آنها گفته بود برای کار آمده ام و دوستانش متعجب می شوند و میگویند ابراهیم تو پهلوانی و قهرمان ورزشی هستی و برای تو زشت است که این کار را انجام دهی. ابراهیم با آرامشی که همیشه داشت می گوید کارکردن که عیب نیست بیکاری عیب است و اینکار برای خودم خوب است و همیشه به یاد خواهم داشت هیچ چیزی نیستم و نمی گذارد مغرور شوم. همیشه باید کاری کرد که اگر خدا تو را دید خوشش بیاید. 🍃 یکی دیگر از ویژگی های وی او می باشد. این شهید بزرگوار در داشتن زهد شاید از کسانی که طریق این مسیر را طی کرده بودند هم جلوتر قدم برداشته بود. خواهر ایشان تعریف کردن که ما هیچوقت لباس نو بر تن ابراهیم ندیدیم و هروقت که لباس نو می خرید خودش نمی پوشید و همیشه می گفت اگر کسی این لباس های نو را تن من ببیند و دلش بخواهد ولی نتواند بخرد چقدر من گرفتار خواهم شد. هروقت هم که لباس خود را به کسی می داد بعد از اینکه از سکه می افتاد به او می گفت می شود این لباس را تبرکی بدی من بپوشم. 🖋🌷وصیت نامه شهید: خدایا تو را گواه می گیرم که از شروع انقلاب تا به حال در طول این مدت هر چه کردم برای رضای تو بوده و سعی داشتم همیشه خود را در مقابل آزمایش ها، مورد آزمایش و آموزش قرار دهم. امیدوارم در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر متکبرین، این جان ناقابل را بپذیری. خدایا با این که از شکستگی های متعدد استخوان هایم رنج می برم، ولی اهمیتی نمی دادم؛ به این خاطر که من در این مدت نسبت به آن هایی که خالصانه در این راه گام نهاده اند، نشانه هایی از لطف و رحمت تو دیده ام. خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمی دانم چگونه در برابر عظمت تو ستایش کنم ولی... ⬇️⬇️⬇️
▪️شب پنجم محرم ▫️‌چهارشنبه ٢٠ تیر ماه ١٤٠٣ ▪️ مهد کودک روضةالشهداء ١٤٠٣ (ع) @rozatoshohadaa_ir