eitaa logo
متن روضه و منبر
1.2هزار دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
378 فایل
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... 🚩 متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال خطبا مدیا
د محاسن رو كنار زد،نگاش به رگ هاي بريده افتاد، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ، آي حسين..... يا لَيْتني كَنت عمياءَ ،خيلي با دل عمه بازي كرد با اين جمله،گفت:بابا كاش كور بودم نمي ديدم،كي تو رو به اين روز انداخته،كي دندونات رو شكونده، آخ بمیرم یک موقع ديدن سر يه طرف رقيه يه طرف .....حسين 🆔 @menbariha 🌸🌸🌸🌸🌸 ملجاء اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است مدعي ديگر مزن بيهوده لاف عاشقي اين حسين تنها يك عاشق دارد آن هم زينب است 🌸🌸🌸🌸🌸 اینقدر عاشق برادرشه که بچه شو مي فرسته میدان،دوتا بچه ها رو حاضر کرد، اومدن گفتند دايي! تو رو خدا، همه رفتند، تو كه بري ما به چه اميدي زنده بمونيم اجازه بده میدان بریم ؛ اما آقا اجازه ندادند. راهشون رو گرفتند طرف خيمه خانم‌زینب، تو خيمه است، نيومده مبادا داداش خجالت بكشه.... يه وقت ديد صدای هق هق و گریه بچه هاست گفتند مادر ، دایی اجازه نداد... بچه هارو،كفن پوش كرد، عمامه بست براشون، اومدند پیش حسین ع ، بچه ها نگذاشتند مادر حرف بزنه،خودشون رو انداختند رو پاي دايي،گفتند دايي جان! جان مادرت، اجازه بده ... دوباره در دل من خیمه عزا نزنید نمک به زخم من و زخم خیمه ها نزنید شکسته تر زمن پیر دیگر اینجا نیست مرا زمین زده است اکبرم شما نزنید برای آنکه نمیرد كنارتان زينب براي بردنتان جز مرا صدا نزنيد ميان اين همه لشكر كنار اين همه تيغ چگونه باز بگويم كه دست و پا نزنيد خدا کند که بگوید کسی به قاتلتان فقط نه اینکه دو بی کس دو تشنه را نزنید اگر كه در برابر چشمان مادري دل خون سر دو تازه جوان را به نیزه ها نزنید وقتی بچه هاش شهید شدن از خیمه بیرون نیمد ؛ يه بار عبدالله بن جعفر سئوال كرد،خانم جان من مي دونم كارهاي تو حكمتي داره،تو عالمه غير معلمه اي،بگو ببينم مي گن هر كسي رو زمين افتاد،تو رفتي كمكش،اما چرا بچه هام افتادن نرفتي،گفت:ترسيدم داداشم خجالت بکشه... اي حسين.. 🆔 @menbariha رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم رسیده موقع آن که خودی نشان بدهم رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی نشان حرمله و خولی و سنان بدهم دلم قرار ندارد در این قفس باید کبوتر دل خود را به آسمان بدهم عمو سپر برای تو با سینه میشوم هیهات اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم حسین خیلی سفارش عبدالله را به زینب کرده مدام دستش توی دستای زینبه اما یه موقع وقتی عمه اومد بالای گودال قتلگاه، زینب داره اون چیزی رو می بینه که یک مرتبه از خود بی خود شد، از بالای تل داره می بینه، همه دور حسینش حلقه زدن، شمشیرا بالا میره، یه مرتبه دید عمه دو تا دستش رو روی سرش گذاشت، تا دست عمه رو سرش رفت، دست عبدالله رها شد، دید حالا وقتشه، معلوم ِ یه خبری ِ، عمه ی من بی خود دست رو سرش نمیذاره، یه وقت دیدن بچه داره میدوه"وَالله لا اُفارِقُ عَمّی" این بچه ی ده ساله،یازده ساله، نه شمشیر داشت،نه زره داشت،رجز خوند رفت جلو، رفت وسط میدان، یه مرتبه دید شمشیر بالا اومد، الان ِ که سر عمو جدا بشه، یه مرتبه دست کوچیکش رو سپر کرد، تا دستش رو زدن دو تا ناله زد اول گفت یا عماه؛عموجان! دوم ناله زد یا اماه؛ آخ مادر... تو مدینه به باباش تیر زدن، اما تیر به تابوتش زدن، اما کربلا حرمله نشست، یه تیر سه شعبه به گلوی عبدالله، ای حسین.... ای خدا به اون لحظه ای که افتاد تو بغل حسین،شاعر قشنگ میگه آخر این غزل: فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر که روی سینه ی مولای خویش جان بدهم 🆔 @menbariha منم قاسم حسن را نور عینم برادر زاده مولا حسینم منم قاسم ز آل مصطفایم     فروغ دیدگان مجتبایم شب عاشوراء اين آقا زاده ي سيزده ساله اي كه امشب اومدي براش ناله بزني،وقتی از عمو سوال کرد آیا منم شهید میشم،عمو بهش گفت:مرگ در نزد تو چگونه است،اين جمله چقدر زيبا مي درخشه بر تارك تاريخ كربلا، قاسم گفت:اهلا من العسل، ابي عبدالله فرمود: فردا به بلاي عظيمي دچارت مي كنن... ای حسین... لباس رزم اندازه تن قاسم نبود روز ... عاشورا خود امام حسین علیه السلام عمامه اش را دو نیمه کرد و با نصفش کفن پوشش کرد با نصفش سر و صورتش را پوشاند..‌. دو شباهت بین قاسم و پدرش امام حسن (علیه السّلام) هست، اول اینکه بدن پدر را تیرباران کردند، به قاسم هم سنگ زدند با این تفاوت که امام حسن (علیه السّلام) را پس از مرگ تیر به تابوت زدند، ولی قاسم هنوز زنده بود، عمر سعد صدا زد مگر نمی بینید این پسر زره ندارد، او را محاصره کنید به او سنگ بزنید. دوم اینکه وقتی به امام مجتبی (علیه السّلام) زهر دادند، دیدند آقا از شدت زهر پا بر زمین می کشند، این بچه هم زیر سم اسب ها پا بر زمین می کشی