هدایت شده از مٖؒیٖؒرٖؒزٖؒاٖؒ مٖؒحٖؒمٖؒـٖؒבٖؒعٖؒلٖؒےٖؒ
» ذکر مصیبت
صلی ا لله علیک یا مقطوعَ الرَاسِ من القَفا... ای حسین
السلام علیک یا مَسلوبةِ العِمامةِ والرَّداء ... ای حسین ...
یتیم باشی و حالت خراب دردسر است
میان دشت ببینی سراب دردسر است
به رویِ خارِ مغیلان دویده می فهمد
نبود مرهم بر التیام دردسر است
اگر که لب نزنی مدتِ مدیدی به آب
به پیشِ چشمِ تو نوشند آب دردسر است
شمارشِ ضرباتِ عدو به پیکرِ من
که گشته بی عدد و بی حساب دردسر است
تمامِ نظمِ تنم را لگد بهم زده است
ورق ورق شده باشد کتاب دردسر است
64
کبود گشته رُخم بس که خورده ام سیلی
به پشتِ اَبر رود آفتاب دردسر است
چهل شب است که یک لحظه هم نخوابیدم
به رویِ محملِ عریان چو خواب دردسر است
چهل شب است که یک لحظه هم نخوابیدم
به رویِ محملِ عریان چو خواب دردسر است
هزار مرتبه شکرِ خدا که مویم سوخت
به مو بیفتد اگر پیچ وتاب دردسر است
نگاه کردنِ رأس علی رویِ نیزه
ز راهِ دور برایِ رباب دردسر است
کجاست تا که تماشا کند عمو عباس
برایِ عمه )دختران( نبودِ حجاب دردسر است
گذر ز کوچه تنگِ یهود بیشتر از
کنیز گشتن و بزمِ شراب دردسر است
در شام سیلی نزدند، فقط تازیانه زدند. حرام یها نگاه میکردن...
یک کار دیگه هم کردن بابا! اب نجوزی نوشته: اهل ذِمِّه اومدن،
غیرمسلما نها اومدن توی بازار دمشق صف کشیدند، فقط
ایستاده بودند؟ نه! اینها زخ مخورد ههای حیدرَند ... اینها با آل
علی مشکل دارند ... فقط نیامدند تماشا، آمدند عزت آل علی را
لک هدار کنند! ... آمدند حریم امیرالمؤمنین را تماشا کنند؛ اما یك کار
دیگه هم کردند )ا للهاکبر ...(: وقتی قافله رد م یشد؛ به صورتِ این
دختربچ هها آب دهان مینداختند! ...
ی ��کی از ب��زرگان و علم��اء نقل م یکند: در عالم مکاش��فه ی ��کی از بزرگان،
خان ��وم زین ��ب را دی ��ده ب ��ود در شمایلی از نور، گفت ��ه ب�ود: خان ��وم ج�ان!
ای ��ن هم ��ه روضه�، از کربل�ا ت ��ا شام، کج��ا ش�ما پی ��ر ش د�ید؟ کج��ا س�خت
گذشت؟ خانوم فرموده بود: هم�ه روض هه��ا ی�ك ط�رف، ی�ك ج�ا خیل�ی
س��خت گذشت، پیر ش��دم، اومدم گوش��ه خرابه دیدم س��ر داداش��م یك
طرف روی خاک��ه، امانتِ داداش�م طرف دیگ��ر روی خاک��ه، کدوم رو بغ�ل
کن��م؟ س��رِ حس��ین رو بغ��ل کن��م؟ دخت��رش داره ج��ون میده...حسین...
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦• روضه و توسل به دو طفلانِ حضرتِ زینب سلام الله علیها اجرا شده شبِ چهارم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی✨
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
بِمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ
دست بر دامان آن زن میشوم کز شوکتش
قرنها افتاده هر مردی به پای عزتش
قدر اگر زهراست!قدر فاطمه این دختر است
باخبر هرگز نباشد هیچکس از قیمتش
با همان دستی که آتش را گرفت از خیمه ها
آبرو بخشیده ابراهیم را با ملتش
آستینپاره نه با خود ذولفقار آورده است
کاخ استبداد را ویران کند با قدرتش!
می نویسند عالمان از معجزات خطبه اش
می نشینند انبیا هرروز پای صحبتش
سوختن پای حسین از واجبات زینب است
او بلا را میخرد هرقدر باشد قیمتش
بین این بزم عزا هرکس حسینی میشود
مطمئنا بوده با امضای زینب دعوتش
چادرش را بر کمر میبنند و بالای تل
منتظر می ایستد پس کی بیاید نوبتش
سهم آبش را میان بچه ها تقسیم کرد
*حضرت با ابالفضل و آقا ابی عبدلله و اون دو سه روزی که آب رو بستن اینا دیگه آب نخوردن سهم آبشون و به بچه ها میدادن اصلا ما نمی شناسیم ...*
سهم آبش را میان بچه ها تقسیم کرد
تشنه تر بود از همه حرفی نمیزد از عطش
*بی بی جانم .. خواستگار برات اومده پسر جعفر طیار . (خواستگار زیاد داشت به هیچکس جواب بله نمی گفت) ، پسر جعفر اومد عبدالله بن جعفر اجازه میدی بابا باهاش حرف بزنم ، اون ور پرده زینب با عظمت نشسته پسر عمو شنیدم اومدی برای خواستگاری میدونی سخته زندگی کردن با من گفت هر چی باشه ، گفت هر چی تو بخوای همون گفت اولین حرفم قبل از مهریه و دیگر وسایل بدون هرجا حسینم بره من باید دنبالش برم .. امیرالمومنین داره گوش میده ، شروع کرد گریه کردن ،عبدالله من بدون حسین نمیتونم زندگی کنم .. شب عروسی شد ، ام سلمه میگه فردایِ عروسی رفتم خدمتِ بی بی حضرت زینب دیدم داره گریه میکنه .. بی بی جان چیزی شده ؟ گفت یه روزِ من حسین و ندیدم ..
ام سلمه میگه اومدم خونۀ حسین دیدم آقا نشسته داره گریه میکنه ..
ای وادیِ جداییِ من از برادرم
بر تو سلام ، گرچه کنی خاک بر سرم
ام سلمه به حضرت فرمود همین حالُ زینب داشت میشه پاشی بریم خونشون گفت آری .. دنبال یکی میگردم منو ببره خونه برم بهش به بهانۀ تبریک ، ام سلمه میگه وقتی این دوتا رسیدن به هم ..
خدا کند که من از تو جدا نگردم وای ..
همه بچه هاشونُ آماده کردن هر کدام نوبتشون شد فرستادنُ ابی عبدالله قبول کرد .. بعضی هارو با اکراه مثلِ قاسم ابن الحسن بعضی هارو سریع ...
حضرت دوید پیشِ بچه هاش اختیار با بچه هاست ، خودشون اومدن نامه آوردن عبدالله ابن جعفر عذر خواهی کرده آقاجون من نمیتونم بیام .. مشکل بدنی داشت بچه هامُ فرستادم شنیدید تو راه رسیدن و دست دایی رو بوسیدن اومد بچه هارو آماده کرد ، گفت چیزی به دایی نمیگید فقط میگید ما غلامتیم ... حضرت نشسته تو خیمه یا ایستاده یه وقت دید این دو آقازاده محمد و عبدالله وارد شدند سلام کردندُ پاهایِ دایی رو بوسیدند ، حضرت دید شمشیرها حمایلِ .. چون شمشیر بلندِ انداخته بودند تو گردنشون تا بتونن بجنگند. گفت برای چی اومدید گفتن ما اومدیم جونمونُ قربون کنیم گفت برید با مادرتون بیاید یه وقت دید از پشت خیمه گفت حسین من اینجام . چرا نیومدی تو خواهر ، گفت آقاجان خجالت کشیدم .. این بچه هام ارزشی ندارند انقدر این دو خواهر و برادر گریه کردند ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═══••↭••═══┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
رها کن عمه دستمو عمو به والله بی گناهه
رها کن عمه دستمو عمو به والله بی گناهه
نداره دیگه یاری و غریبونه تو قتلگاهه
شمشیر و نیزه هاشونو ببین که هی میره بالا
دارن عمومو میزنن یه عده بی شرم و حیا
بذار برم نجات بدم عمومو
بذار که با خون بگیرم وضومو
بذار برم نشون بدم گلومو
بذار برم تورو خدا ، نرم سرش میشه جدا ، نداره این لشکر حیا
... عمو حسین عمو حسین ، عمو حسین عمو حسین ...
ای بی حیا نزن نزن عمومو تنها گیر آوردی
واسه بریدن سرش بگو چرا شمشیر آوردی
دست منو بزن بزن جدا کنش از این بدن
ولی تورو به اون خدا به پیکر عموم نزن
نزن که مادرش داره میبینه
نزن بابام اومده از مدینه
ای بی حیا بلند شو از رو سینه
عمومو بی هوا زدن ، جلو چش بابا زدن ، نزن تورو خدا نزن
... عمو حسین عمو حسین ، عمو حسین عمو حسین ...
www.javadieh.blog.ir
_____________________________________________
یا حسن یا حسین، یا حسن یا حسین،
یادگار حسنِ تشنه لب عبداله ام
جان نثارِ رهِ مکتبِ ثاراله ام
در هوای عمو، جان فدای عمو
وا شهیدا وا غریبا
یا حسن یا حسین، یا حسن و حسین
وا شهیدا وا غریبا
میشوم من فدا به راه دین خدا
نشوم لحظهای من ز عمویم جدا
این من و جان من، عهد و پیمان من
وا شهیدا وا غریبا
یا حسن یا حسین، یا حسن یا حسین،
جای بابا بکش دست نوازش سرم
که دلم خون شده ز دوری دلبرم
خسرو عالمین، ای عمو جان حسین
وا شهیدا وا غریبا
یا حسن یا حسین، یا حسن و حسین
وا شهیدا وا غریبا
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦• روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
« وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا»
گرچه از دنیا فقط دوچشم تر دارم حسین
من زِ ثروتمندها هم بیشتر دارم حسین
خانه بودم ! فاطمه آورد تا اینجا مرا
هر کجا مادر بفرماید گذر دارم حسین
روضه را جارو زدم قلب مرا جارو زدی
حال دیگر داشتم حال دگر دارم حسین
هر چه را دارم نگیری ! هر چه که دارم تویی
من به جز عشقِ شما چیزی مگر دارم حسین
بشنود هر کس که می خواهد ز تو دورم کند
مرگ بر من لحظه ای دست از تو بر دارم حسین
تو ته گودال رفتی من شدم بالا نشین
از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین
پیشِ بابایم برایت گریه کردم زود گفت
نذر مویِ اکبرت هر چه پسر دارم حسین
آنقدر پایِ تو می سوزم خودت خاکم کنی
با همین بیچارگی خیلی هنر دارم حسین
کربلایِ تو مگر در هیئت و در روضه نیست؟
پس چرا اینقدر من فکر سفر دارم حسین
چیزی از دستت نمی خواهم خجالت می کشم
آخر از انگشت و انگشتر خبر دارم حسین
*بعضیا میگن تو بغل حسن ابن الحسن بود یعنی حسن مُثنی ، دیگری میگه تو بغلِ قاسم بود بچه رو آورده بود کنارِ بدن باباش ، ابی عبدالله بغلش کرد .. اصلاً از روز اول حضرت رو بابا میدونستُ بس . من بمیزم برات عمو .. تو همه کس و کارِ منی ..
زینب سلام الله یه ریسمان به دست عبدالله بسته بود نمیزارم بری .. گفت عمه ببین نیزه ها بالا میره ... از همون دور لبیکَ یا عما گفت .. هی میگفت : «وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّي» .. یه مرتبه ابی عبدالله خواستش ...*
ابنُ الحسن، ذُخرالحسین، عبداللَّهم من
یا عَمَّتی! حساس بر ثاراللهم من
انگار بوی خون مولایم میاید!
من زنده باشم صوت آقایم بیاید؟
من زنده باشم غربت او را ببینم!؟
دورِ عمو گرگانِ بَدخو را ببینم!؟
شمشیرها دارند میبارند بر او
از بدر و خیبر کینه ها دارند بر او
دستم رها کن بی سپر مانده عمویم
من زنده ام، کِی بی پسر مانده عمویم
من آمدم، یا عَمِّیَ المظلوم، آقا
ای از تمامِ لشگرت محروم، آقا
ای وایِ من، قربانِ این زخمِ سر تو
دارد چه بَد خون میرود از پیکر تو
ای وای اگر شمشیرها جانت بگیرند
قوّت زِ دست و پا و چشمانت بگیرند
*رسید دید سرِ مبارکِ ابی عبدالله رو گرفته میخواد بزنه ، سر جدا بشه .. دستشُ آورد جلو .. صدا زد یابن الخبیثه اتقتل عمی ..؟ می خوای عموم رو بکشی .. همینطور که داشت میگفت دستشُ آورد جلو .. دست به پوست آویزان شد .. یا امام حسن .. یهو صدا زد یا اُماه .. مادرش زهرا رو صدا زد .. تا گفت یا اُماه ، ابی عبدالله با همون دستِ بریده بغلش کرد .. یه وقت قاتل سرِ عبدالله رو ... عبدالله بال بال میزد .. حسین ...*
رنگِ خون شده آسمانم
این گودال زد آتش به جانم
قیامت برپاست ، عمویم تنهاست
نباید بمانم ..
رویِ زمین پر از سر نیزه
خورده تنش ، مکرر نیزه
رفته فرو به پیکر نیزه
ثارالله ... ثارالله ...
اذن از تو غم عمه با من
تو رفتی بمانم چرا من
غریب مادر گرفتی آخر
سرم را به دامن ..
کشته مرا لب عطشانت
با لب خشک شدم قربانت
شاهی و من بلا گردانت
ثارالله ... ثارالله ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_پنجم_محرم
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
هدایت شده از متن روضه روشمند ومستند
علی اصغر 1.pdf
362.4K
⚫️ حضرت علی اصغر (ع)
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ شب هفتم محرم ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇👇👇👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a