eitaa logo
متن روضه و منبر
1.2هزار دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
378 فایل
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... 🚩 متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
مشاهده در ایتا
دانلود
اربعین آمد و چشم ها باز گریان می شود کربلا ماتم سرای اهل ایمان می شود غصه های آل طه در مسیر کوفه و شام یاد شام تارشان در کنج ویران می شود باز تازه غصه های کربلا در نزد زینب سید سجاد زین غم اشک ریزان می شود مجلس شام یزید و لعل لب های حسین زیر چوب خیزران باز خونریزان می شود گوشه ویرانه گویا غنچه ای روییده است آه و صد افسوس که آن هم برگ ریزان می شود باز گویا یک سری بی تن به نزددخترش یا که خورشیدی به نزد ماه میهمان می شود باز گویا دختری از شوق دیدار پدر گریه و زاری نموده تا که بی جان می شود باز گویا جابر آید با عطیه کربلا حال او زین ماتم عظمی پریشان می شود باز گویا زینب غم دیده از شام بلا می رسد بر کربلا و زار و نالان می شود کاروان آل یاسین مجلسی برپا نموده دشت خون با اشک زینب سیر باران می شود غم فزون گشته زحد غمخوار زینب رفته است تا ابد دنیای او همچون غمستان می شود ناله های زینب و خون دل سجاد دین تازه است هر روز تا مهدی نمایان می شود راجی اندر این عزا با شیعیان هم ناله است دارد امیدی که روز حشر شادان می شود راجی 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
بنازم آنکه دایم گفتگوى کربلا دارد دلى چون (جابر) اندر جستجوى کربلا دارد دلش چون کربلا، کوى حسین ست و نمى داند که همچون دور دستان آرزوى کربلا دارد! به یاد کاروان اربعین، با گریه مى گوید: به هر جا هست زینب، رو به سوى کربلا دارد اگر چه برده از این سرزمین آخر دلى پر خون ولى دلبستگى از جان به کوى کربلا دارد به یاد آن لب تشنه، هنوز این عاشق خسته به کف جامى لبالب از سبوى کربلا دارد اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش همى بوسیم خاکى را که بوى کربلا دارد اگر خاک رهش بنشست بر روى گنهکارى گرامى مى شود، چون آبروى کربلا دارد! (نگارنده) ازین رو گفته است و باز مى گوید: بنازم آنکه دایم گفتگوى کربلا دارد 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
رسیدم از سفر ای همسفر کجا هستی به زیر سنگ لحد بین بوریا هستی اسیر رفتم از اینجا اسیر تر شده ام چه پیر رفتم و اکنون چه پیر تر شده ام تو را به نیزه، مرا با تو، از قفا بردن ولی به کعب نی و تازیانه ها بردن توان نمانده بگویم هر آنچه را دیدم بدون سایه ی عباس کوچه ها دیدم شکسته بال ترینم، کبود می آیم من از محله ی قوم یهود می آیم از آن دیار که من را به هم نشان دادن به دست های یتیمت دو تکه نان دادن از آن دیار که بوی طعام می پیچید از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد به پیش چشم علمدار بیشتر می زد از آن دیار که چشمان خیره سر دارد به دختران اسیر آمده نظر دارد از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند تمام طول سفر زیر دست و پا می ماند به کودکی که یتیم است خنده سر دادند به او به جای عروسک سر پدر دادند به جای آن همه گل با گلاب آمده ام من از جسارت بزم شراب آمده ام از آن دیار که آتش به استخوان می زد به روی زخم لبان تو خیزران میزد 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم تو بر نی بودی و دیدی چه ها دیدم، چه ها کردم گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌ بُردم ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم به یادم مانده آن روزی که می‌ جستم تو را اما تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه ها کردم تو را ای آشنای دل، اگر نشناختم آن روز مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم، اما برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم بسانِ شمع، آبم کرد، بانگ آب‌، آب تو اگرچه تشنه بودم چشمه های چشم وا کردم میان خیمه های سوخته همچون دلم، آن شب نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم شکسته جای مهرت را، ز بی‌ مهری به نی دیدم شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل سخنرانی میان دشمنان، چون مرتضی کردم علی انسانی 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
پس از تو جان برادر، چه رنج ها که کشیدم چه شهرها که نگشتم، چه کوچه ها که ندیدم به سخت جانی خود آن قدر نبود گمانم که بی تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم برون نمود در آندم که خصم، پیرهنت را به تن ز پنجه ی غم، جامه هر زمان بدریدم چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی هلال وار ز بار مصیبت تو، خمیدم زدم به چوبه ی محمل سر، آن زمانی که سر نی به نوک نیزه ی خولی، سر چو ماه تو دیدم ز تازیانه و طعن سنان و طعنه ی دشمن دگر ز زندگی خویش گشت قطع امیدم میان کوچه و بازار شام پای پیاده سر از خجالت نامحرمان به جیب کشیدم شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست ز راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم از این حکایت جانسوز، جودیا صف محشر به نزد شاه شهیدان، شریک همچو شهیدم جودی خراسانی 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
باور نمی کنم که رسیدم کنار تو باور نمی کنم من و خاک دیار تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق یک اربعین دچار فراقم دچار تو یک اربعین دویده ام و زخم دیده ام دنبال ناله های یتیمان زار تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده ام یک اربعین شده بدنم سنگ سار تو یک اربعین به گریه ی من خنده کرده اند لب های قاتلان تو و نیزه دار تو مثل رباب مثل همه تار تر شده چشمان خسته ی من چشم انتظار تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدار تو یادم نمی رود به لبت آب آب بود یادم نمی رود بدن غرقه خار تو مانده صدای حرمله در گوش من هنوز پستی که نیزه زد به سر شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم گریم برای زخم تن بی شمار تو من نذر کرده ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یل تکسوار تو 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
اگر چه در سفر شام، رنج و صدمه کشیدم هزار شکر شها! ماندم و مزار تو دیدم چگونه شرح دهم؟ نازنین برادر زینب تو خود گواه منی کاندرین سفر چه کشیدم به زیر نیزه و شمشیر و سنگ و خنجر و پیکان چو یافتم بدنت، مرگ خویشتن طلبیدم زدند دختر نازت سکینه را سپه دون به جرم اینکه بگفتا از این زمین مبریدم به جبر و قهر کشیدندش از کنار تن تو بگفت: من که پدر کشته ام، دگر مزنیدم شب و خرابه و آه یتیم و غربت و ظلمت چنان نمود که دل از حیات خویش بوریدم میان مجلس شرب و قمار، راس تو در طشت چو راه چاره به من بسته گشت، جامه دریدم شب و خرابه و آه یتیم و غربت و ظلمت چنان نمود که دل از حیات خویش بریدم از آن زمان که تو گفتی ز تشنگی جگرم سوخت من آب سرد و گوارا، بدون غم نچشیدم گمان مدار که دیگر زیاد زنده بمانم گواه، قامت خم گشته است و موی سپیدم سید جواد مظلوم پور 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
یک اربعین به نیزه سر یار دیده ام یک اربعین چو شمع به پایت چکیده ام یک اربعین به ضربه شلاق ساربان بر روی خارهای مغیلان دویده ام یک اربعین تمام تنم درد می کند با ضرب تازیانه ز جایم پریده ام یک اربعین رقیه تو مُرد از غمت اکنون بدون او به کنارت رسیده ام یک اربعین به شام و به کوفه حماسه ها با خطبه های حیدری ام آفریده ام یک اربعین به چوبه محمل سرم شکست همچون پدر ببین تو، جبین دریده ام یک اربعین کنار عدو، وای وای وای! بس جور طعنه های فراوان کشیده ام یک اربعین به ضربه سیلی ببین حسین! روی کبود و قامت از غم خمیده ام مجید لشگری 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
آه از آن ساعت که با صد شور و شین زینب آمد بر سر قبر حسین بر سر قبر برادر چون رسید ناله و آه و فغان از دل کشید با زبانِ حال، آن دور از وطن گفت با قبر برادر این سخن السلام ای کشته راه خدا السلام ای نور چشم مصطفی السلام ای شاه بی‌غسل و کفن السلام ای کشته ی دور از وطن السلام ای تشنه ی آب فرات السلام ای کشتی بحر نجات السلام ای سید و سالار ما السلام ای مونس و غمخوار ما بهر تو امروز مهمان آمده خواهرت از شام ویران آمده سر بر آر از خاک و بنگر حال ما خیز از جا بهر استقبال ما شرح حال خود حکایت می‌ کنم وز فراق تو شکایت می‌ کنم تا تو بودی شأن و شوکت داشتم خیمه و خرگاه و عزّت داشتم آتش کین کوفیان افروختند خیمه ی ما را به آتش سوختند الغرض از کوفه تا شام خراب گرچه ما دیدیم ظلم بی‌حساب لیک دارم شکوه ها از اهل شام کز سر دیوار و از بالای بام چون تو رفتی بی‌ کس و یاور شدم دستگیر فرقه ی کافر شدم از پس قتل تو ای شاه شهید از سرم شمر لعین معجر کشید بعد قتل و غارت اموال تو تاخت دشمن بر سر اطفال تو بس‌ که سیلی شمر زد بر رویشان گشت نیلی صورت نیکویشان آن‌قدَر سنگ جفا بر ما زدند کز غم آتش بر دل زهرا زدند از جفای شامیان خون شد دلم گشت در ویرانه آخر منزلم پس از آن ویرانه با چشم پر آب برده ما را شمر در بزم شراب آه از آن ساعت که از روی غضب زاده ی سفیان یزید بی‌ادب در حضور خواهر گریان تو چوب می ‌زد بر لب و دندان تو بگذر ای ذاکر زر شرح این مقال تا توانی اندر این ماتم بنال سید عباس حسینی 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
رفتم من و، هوای تو از سر نمی رود داغ غمت ز سینه ی خواهر نمی رود برخیز تا رویم برادر!، که خواهرت تنها به سوی روضه ی مادر، نمی رود گر بی تو زینب تو کند جای در وطن از خجلتش به نزد پیمبر، نمی رود خواهم برم عیال تو را در وطن ولی لیلا ز روی مرقد اکبر نمی رود ز روی تربت تو که دارالشفای اوست سوی حجاز، عابد اطهر نمی رود سوز گلوی خشک تو! اندر لب فرات ما را ز، یاد تا لب کوثر نمی رود پهلوی چاک خورده ات از نیزه و سنان ما را ز، یاد تا صف محشر نمی رود تا گوشه ی لحد شودم جا، زخاطرم کنج تنور خولی کافر نمی رود زآن لعل لب، تلاوت قران به نوک نی از خاطرم به حق پیمبر نمی رود بزم یزید و طشت زر و چوب خیز ران از خاطرم به حق پیمبر می رود بزم یزید و طشت زر و چوب خیزران از یاد ما به حضرت داور نمی رود «جودی » ز یاد آن لب خشکیده ات شها گر در جنان رود لب کوثر نمی رود[7] جودی خراسانی 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
هدایت شده از متن روضه و منبر
روضه ۲ 🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین 🔸زینب آمد بر سر قبر حسین امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری وارد کربلا شد... 🔸بر سر قبر برادر چون رسید 🔸ناله و آه و فغان از دل کشید یا صاحب الزمان... تا اهلبیت به کربلا رسیدند... مثل برگهای خزان... خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند... هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت... یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته... یکی قبر قاسم رو گرفته... یکی کنار قبر عباس... یک مادری هم کنار قبر علی اصغر... اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده... 🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن 🔸گفت با قبر برادر این سخن 🔸السلام ای کشته راه خدا 🔸السلام ای نور چشم مصطفی داداش ببین خواهرت برگشته... 🔸بهر تو امروز مهمان آمده 🔸خواهرت از شام ویران آمده داداش نبودی ببینی.. بعد از تو با ما چه کردند... 🔸چون تو رفتی بی‌کس و یاور شدم 🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم داداش طاقت داری بگم یا نه... 🔸بعد قتل و غارت اموال تو 🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو 🔸بس ‌که سیلی شمر زد بر رویشان 🔸گشت نیلی صورت نیکویشان جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند... چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند... هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند... بهشون سیلی میزدند... بزار اینطوری بگم... 🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند همه بچه ها رو زدند... 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف... 🔸آه از آن ساعت که از روی غضب 🔸زاده ی سفیان یزید بی‌ادب 🔸در حضور خواهر گریان تو 🔸چوب می‌زد بر لب و دندان تو داداش حسین خیلی برام سخت گذشت... مجلس یزید ملعون... وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد... شرمنده حسین جان... نتونستم کاری کنم... آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند آی غریب حسین... الا لعنه الله علی القوم الظالمین. 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳