🍃شعر صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها
اذکار صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
از عرش صدای ربنا می آید
آوای خوش خدا خدا می آید
گفتست نبی خدا گناهش بخشد
هر کس که به فاطمه فرستد صلوات
* * * *
بر چهره ی زیبای محمد صلوات
بر گنبد خضرای محمد صلوات
سرتابه قدم آینه او زهراست
تقدیه به زهرای محمد صلوات
* * * *
بر آیینه جمال داور صلوات
بر آبروی آل پیمبر صلوات
بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل
از سوی خدا سوره ی کوثر صلوات
* * * *
بر کوکب آسمان عصمت صلوات
بر فاطمه گوهر نبوت صلوات
بر مادر یازده امام برحق
از صبح ازل تا به قیامت صلوات
* * * *
بر نور خدا عصمت کبری صلوات
بر دخت نبی ام ابیها صلوات
بر آن که بود شفیعه روز جزا
همتای علی حضرت زهرا صلوات
* * * *
بر احمد و بر کوثر قرآن صلوات
بر طلعت محبوبه ی یزدان صلوات
بر روح مطهر امام و شهدا
بر فاطمه مادر شهیدان صلوات
* * * *
بردخت گرانقدر پیغمبر صلوات
بر خیر فراوان و به کوثر صلوات
برمادر امام و به همتای علی
بر منجی ما در صف محشر صلوات
* * * *
به گل گلشن طه صلوات
به مه سید بطحا صلوات
به نکو دختر پاک احمد
بلکه بر ام ابیها صلوات
* * * *
آئینه پاک حق نما را صلوات
وان پاره ی قلب مصطفی را صلوات
بر مادر عزیز یازده نور جلی
همسنگر میر لافتی را صلوات
* * * *
به نام نامی زهرا و مصطفی صلوات
برای ام ابیها و مرتضی صلوات
ز بهر فاطمه آن افتخار کان و مکان
به مادر میر شهیدان و مجتبی صلوات
* * * *
محبوبة حی کبریا را صلوات
همتای علی مرتضی را صلوات
برفاطمه، آن شفیعه روز جزا
وان خیر کثیرِ مصطفی را صلوات
* * * *
بر سیده زنان عالم صلوات
بر مایة افتخار آدم صلوات
بر فاطمه، حبیبه حی ودود
بر دُخت پیام آور خاتم صلوات
* * * *
بر سینة خون چکان زهرا صلوات
بر قامت چون کمان زهرا صلوات
بر روی کبودِ نازنین دخت رسول
بر محسن خسته جانِ زهرا صلوات
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@roze_daftari
#روضه_دفتری
دوبیتی
(٧شام غریبان)
امشب منم و اشک یتیمان تو زهرا
گردیده علی زار و پریشان تو زهرا
خون کرده دل زار مرا ،حامی حیدر
اشک حسن و شام غریبان تو زهرا
▪️
درون خانه بی صبر و قرارم
به یاد غربت تو اشک بارم
ز بس گردیده ام تنهای تنها
سرم بر زانوی زینب گذارم
▪️
شب شام غریبان با دل خون
شده سوز غمت در سینه افزون
به یاد غربت و مظلومی تو
کنار قبر تو گردیده دل محزون
▪️
دلم مادر دوباره شد هوایی
ز سوز داغ تو دارم نوایی
شب شام غریبان تو باشد
عزیز مرتضی مادر کجایی
▪️
دگر بعد از تو از عالم گسستم
به یاد تو دخیل گریه بستم
شب شام غریبان تو زهرا
کنار قبر تو تنها نشستم
▪️
مه کاشانه ام زهرا کجایی
گل گلخانه ام زهرا کجایی
دلم بار دگر تنگ تو گشته
صفای خانه ام زهرا کجایی
▪️
به یاد تو در نایابم امشب
غم تو کرده زهرا آبم امشب
خدا داند شب شام غریبان
کنار قبر تو بیتابم امشب
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_زهرا_س
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@roze_daftari
#روضه_دفتری
4_5922505166673677252.mp3
زمان:
حجم:
2.77M
❣﷽❣
⚜ #سینه_زنی_امام_زمان_عج
⚜ #زمزمه_امام_زمان_عج
⚜ #سنگین
@roze_daftari
صاحب عزا سری بزن
به روضه های مادرت
که تسلیت بگیم به تو
برا عزای مادرت
بیا که مادرت در انتظاره
امید اون به تیغ ذوالفقاره
یابن الحسن بیا که زخم سینه
به جز ظهورت مرهمی نداره
⚜یابن الحسن یابن الحسن کجایی
⚜بیا که مادرت شده فدایی
مثل علی غریبی
کسی طرفدار نداری
یار علی فاطمه بود
یه دونه هم یار نداری
کاشکی یکی برای تو سپر شه
از غصه و غم تو خونجگر شه
کاش یه نفر فدایی پیدا کنی
تو راه تو شکسته بال وپرشه
⚜یابن الحسن یابن الحسن کجایی
⚜بیا که مادرت شده فدایی
بیا خودت روضه بخون
از ماجرای پشت در
آتیش بزن دومیو
با هیزمای پشت در
در پشت در فاطمه ناله ها زد*۱
با حالتی خسته تو رو صدا زد
بیا و بشکن دست نامردیو
که مادرو سیلیه بی هوا زد
⚜یابن الحسن یابن الحسن کجایی
⚜بیا که مادرت شده فدایی
هزار و چارصد ساله که
شبات با غم سحر شده
از مادرت فاطمه هم
دلت شکسته تر شده *۲
طناب و دست حیدرو می بینی
پهلو شکسته مادرو می بینی
به یاد زخم سینه خون میباری
هر دفعه که میخ درو می بینی
⚜یابن الحسن یابن الحسن کجایی
⚜بیا که مادرت شده فدایی
(مرتضی کربلایی)
✅پی نوشت :
*۱ - از علامه امینی نقل شده که مادر سادات در پشت در چند ناله زدند :
یا ابتاه ... یا علی ...یا فضه خذینی ...
ولدی مهدی !
*۲- علامه میرجهانی صاحب کتاب نوائب الدهور در عالم رویا مادر سادات را دیدند که حضرت این بیت شعر را به فارسی خواندند:
دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود
در این زمان دل فرزند من شکسته تر است
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5886597839919778723.mp3
زمان:
حجم:
637.1K
❣﷽❣
⚜️#زمزمه_حضرت_زهرا_س
⚜#سبک کبوتر من مپر ز لانه
♦️#سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
@roze_daftari
کشم خجالت ز ناتوانی
جوانی از من ،من از جوانی
غم دو عالم به دوشم افتاد
چنان ز سیلی خروشم افتاد
که گوشواره ز گوشم افتاد
فتادم ازپا به ناتوانی
⚜فاطمه جانم فاطمه جانم
فلک به من فتنه بی گنه کرد
اسیر خصمم میان ره کرد
عدو مرا زد حسن نگه کرد
گرفته ام دست گهی به پهلو
گهی به دیوار گهی به زانو
گهی به صورت گهی به بازو
گهی عیانی گهی نهانی
کبوترمن مپر زلانه
مبر صفا را زآشیانه
ز جوجه گانت چرا بریدی
روی زلانه چرا شبانه
مزن شرارم مبر شکیبم
تمام، دردم تویی طبیبم
میان دشمن،ببین غریبم
مکن کناره ازین میانه
⚜فاطمه جانم …
کتاب عشقم ورق ورق شد
غروب گونه رخ شفق شد
چه شد که دست تو بی رمق شد
که موی زینب نکرده شانه
زمن تو خود راجدا نکردی
به چنگ دشمن رها نکردی
نشان گرفتی به سینه امّا
نشان ندادی به من نشانه
⚜فاطمه جانم …
کسی چه داند چه کرده دشمن
چه گشته باتو چه کرده با من
ترا کشانده میان کوچه
مرانشانده به کنج خانه
دو زانویم در بغل نشسته
درانتظار اجل نشسته
که خرمن جان ز بعدجانان
بجز امید شرر ندارد
⚜فاطمه جانم …
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
متن روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
▪️▪️▪️▪️▪️
نیمهی شب شده و خواب پریشان دارم
همرَه خون به لبم ، ذکر پدرجان دارم
داغ پی در پی و اندوه فراوان دارم
خواب دیدم که سری را روی دامان دارم
دیدم آن سر ، سر باباست ، خدا رحم کند
غرق خون غنچهی لبهاست ، خدا رحم کند
شام هرچند پر از سایهی اهریمن بود
تا که از خواب پریدم ، همه جا روشن بود
سر نورانی بابا به روی دامن بود ..
حسین .. غریب کربلا حسین ..
تا که از خواب پریدم ، همه جا روشن بود
سر نورانی بابا ، به روی دامن بود
چشمهای پدرم ، خیره به چشم من بود
*توی هر فرهنگی بگردید ، توی هر طایفه ای نگاه کنید ، بین هر قوم و عشیرهای برید پرسوجو کنید ، وقتی یه دختربچه یتیم بهانهی بابا بگیره ، معمولی ترین کاری که میکنند آغوش میگیرند ، نوازش میکنند ، سعی میکنند به یه چیزی حواس بچه رو پرت کنن .. تنها جماعتی که سر بریدهی بابارو گذاشتن جلو بچهی یتیم ..
حسین ..*
تا که چشمم به سر افتاد زبانم وا شد
لیلهی قدر من امشب چقدر زیبا شد
*أبتا … من ذاالذی أیتَمَنی عَلیٰ صغر سنی
تربیت شدهی دامان زینبه .. خانوم خانومای عالمه .. سه سالهس ولی آیینه تمام نمای مادرش زهراست … همونجوری که مادرش از علی توی خونه رو گرفت ، این خانوم متوجه امامش هست ، همهی حواسش به حجت خداست ..*
بابا …
راضیأم این که نگیری به بغل دختر را
شاهدم خصم جدا کرده سر و پیکر را
برده حتی ز تو پیراهن و انگشتر را
بی خبر نیستم بابا .. من وظیفه شناسم .. وظیفه دخترت امشب اینه :
میتکانم ز سرِ سوخته خاکستر را
حسین ..
این ناله رو رها کن بگو حسین ..
چقَدَر رویِ کبود تو به زهرا رفته
بس که چوب از لبُ دندان تو بالا رفته
حسین …
گریه کنا گریه کنن ، ضجه کنا ضجه بزنن ، ناله بزن ، لطمه بزنن ، خودتو به آقا نشون بده …
میخوام روضه بخونم ناله بزن ، ای غریب مادر حسین ..
مگه چی میخوای بگی؟! دیگه چی مونده .. دیگه چی نگفتی که میخوای روضه بخونی .. عرض کرد آقای من ، مولای من .. اون غمی که شما فرمودید اگر اشک چشمم تموم بشه ، براش خون گریه میکنم کدوم غمه؟ غم شهادت عموجانتون علی اصغر هست
فرمود نه .. این غم ، غم بزرگتری هست ، عموجانم علی اصغر هم بر اون غم گریه میکنه .. عرض کرد آقا جان ،غم شهادت عموجانتون عباس هست؟
فرمود عباس هم به این غم گریه میکنه . آقاجان شهادت جد شما ابی عبدالله هست؟ فرمود حسین هم به این غم گریه میکنه..
این چه غمی هست؟!
فرمود شهادتها حق ماست ، شهادتها ارث ماست ، اما قرار نبود زیر این آسمون کسی دست عمههای منو ببنده ..
رفقا ما برای چی نمیمیریم.. حسین جان پس کی قراره از غصه شما دق کنیم ..
تا که با عمهی خود وارد بازار شدم
مورد مرحمت خندهی اغیار شدم
هرکجایی که پدر سخت گرفتار شدم
متوسل به عموجان علمدار شدم
من نگویم که چهها بر سر من آوردند
چادری را که برایم تو خریدی ، بردند
دل شب از خواب پرید ، گریه میکنه ، داد میزنه ، وای بابام ، وای بابام .. خانومای خرابه دورش جمع شدند ، هرکاری میکنند آروم نمیشه این دستای کوچولورو مشت میکنه ، هی به دهن میکوبه ، وای بابام ..
آقا زین العابدین دید سه ساله دهنش غرق خون شد ، دوید خواهرُ بغل گرفت به سینه چسباند ، عزیز دلم چرا اینجور میکنی ..
گفت الان خواب مجلس صبحُ دیدم ، هی با چوب به لب و دهن بابا ..
حسین ..
@roze_daftari
#روضه دفتری
.
🔊 روضه و توسل جانسوز،
حضرت زهرا سلام الله علیها
⚫️ #فاطمیه 🚩
****
خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است
مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است
(بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان)
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!)
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده"
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ...
گفت فاطمه،یادته ...
میان کوچه تو را پیش من کتک میزد
یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است
یازهرا ...
*بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده*
فاطمه جان...
سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار)
عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟
اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ...
صدا زد فاطمه جان ...
ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده
هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه)
دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم
بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است
یا زهرا ...
به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ...
بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه"
میخوام گریز بزنم ...
اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف
کربلا ...
کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟!
مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ...
اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ...
نزن ظالم،حسین مادر نداره
حسین ...
قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد:
دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو
پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو
دخترم ...
خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من
خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو
تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر"
دخترم...
خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟)
صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو
میخوای بازش کنم ؟!
خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟)
عمه را از بین نامحرم ببر
گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ...
حسین ...
گفت دخترم ...
بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من
بوسه های دم گودال و برادر،مال تو
زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله)
زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من
هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو
قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید)
قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله)
غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو
قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو
حسیــــــن
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زینب
#فاطمیه
🔴اگه دنبال سفر رایگان کربلا
هستی بیا اینجا👇
چون با داشتن این کانال میتونی هر ماه
در قرعه کشی سفر رایگان #زائر_اولی_ها شرکت کنی.
فقط کافیه عضو کانال نائب الزیاره بشی و به ادمین، پیام ثبت نام در قرعه کشی بدی .
◾️#فاطمیه نزدیکه
🔻اگر میخوای به همین زودی کربلا باشی به کانال زیر مراجعه کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/257753595Cbcd6e412cf
#کانال_نائب_الزیاره
#بهشت_نرفته_ها
@babolharam_net/حاج سید مجید بنی فاطمهbanifatemeh-zamine_4.mp3
زمان:
حجم:
1.67M
#نوحه_سینه_زنی_حصرت_زهرا_س
مداح:#کربلایی_سیدمجیدبنی_فاطمه
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
به در بگو دیوار بشنوه
این روضه رو صد بار بشنوه
ضربان قلب محسن و
خدا کنه مسمار بشنوه
تو خونه ریختن بی اجازه
منو ببخشید روضه بازه
اومده فضه واسه تشییع جنازه
گُر گرفته چادرِ فاطمه، وای وای وای
به زمین که می خوره فاطمه، وای وای وای
نفسش می بُره فاطمه، وای وای، وای
اونی که آتیش تو مُشتشه
یه لشکر از هیزم پُشتشه
یه جوری زد که در بشکنه
فاطمه تو خونه اش کُشته شه
چادر زهرا رو زمینه
کی فکر می کرد که تو مدینه
فاطمه پهلوش بشکنه حیدر ببینه
پشت در اِنقده فریاد زدن، وای وای واي
مادر و تا که در افتاد زدن، وای وای واي
سر مادر حسین داد زدن، وای وای وای
اینا می خوان زهرا خسته شه
تا دستای مولا بسته شه
تو کوچه ها قنفذ اومده
اون چیه که توی دستشه
تاریخ گواهه این مَصافه
سند برا این اعترافه
کُشتنِ زهرا گردن ضرب غلافه
کوچه ها شده عجب مقتلی، وای وای وای
فاطمه رسید به مولا ولی، وای وای وای
زدنش جلو چشای علی، وای وای وای
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----
جواد مقدم4_6023998044196833166.mp3
زمان:
حجم:
9.52M
🍀▪️🍀#سینه_زنی_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#آقای_مقدم
از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی
پیش من از چهره خود رو گرفتی
در سحر وقت نماز شب به ناله
دست خود آهسته بر پهلو گرفتی
خون پهلو دارد خود حکایت از غم
گوییا می بندی بار رفتن هم
یادم آمد بودی با عدو رو در رو
اشک چشمت جاری همچو خون پهلو
گریه ها با چشم تارت
از دعا بگذشته کارت
آرزوی مرگ داری
از خدا با حال زارت
مهربان ای مادر من
با چه رویی زد عدو سیلی به رویت
با غلاف و تازیان آمد به سویت
چادرت خاکی تنت مجروح و زخمی
بوی آتش می دهد هر تار مویت
بر سرم با دست بی رمق زن شانه
بوسه زن بر روی دختر دردانه
خون پهلو دارد خود حکایت از غم
گوییا می بندی بار رفتن هم
ای تمام هست و بودم
مادر صورت کبودم
در فشار درب و دیوار
کاش من شاهد نبودم
مهربان ای مادر من
می کنم بر تو وصیت جان مادر
می زنی آتش به من با دیده تر
یاریم کن بشنو از من این سفارش
زینبم جان تو و جان برادر
امتداد این غم کربلا پا برجاست
دِه حسینم یاری او غریب و تنهاست
روی صحرا پیکر او
بر سر نیزه سر او
جای زهرا مادری کن
بوسه زن بر حنجر او
🔘ای حسین جان، ای حسین جان
کربلا منظومه احساس داری
یک رقیه کودکی چون یاس داری
حفظ معجر کن مخور غم تا که مادر
شیر مردی همچو یک عباس داری
رو تل می بینی خنجری بر حنجر
شمر دون می برد از حسین من سر
غرق در خون خسته بی حال
ناظری بر حال و احوال
کن مرا یاری میان
ازدحام و حول گودال
روی صحرا پیکر او
بر سر نیزه سر او
جای زهرا مادری کن
بوسه زن بر حنجر او
#سبک وشعر
#مداحی#رضاابوالحسنی