eitaa logo
روضه دفتری
25هزار دنبال‌کننده
221 عکس
11 ویدیو
8 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی ، همراه صوت با متن مداحی نوحه با توجه به مناسبت های پیش رو لینک کانال در ایتا👇 #روضه_دفتری @roze_daftari https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 گروه👆 •✾•🌿🌺🌿•✾
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه دفتری
‍ ‍ ❣﷽❣ 🌾 🌾 ▪️ای بهشت مدینه شهر رسول ▪️باغ سر سبز لاله های بتول ▪️تو بهشتی ولی بهارت کو ▪️ای قرار همه قرارت کو ▪️شِکوه بر درگه خدا داری ▪️ناله وامحمّدا داری *رسول خدا خیلی در بین ما غریبه...* ▪️شهر احمد، کجاست احمدِ تو ▪️از چه خاموش شد محمّد تو ▪️ای جهانِ وجود، هستت رفت ▪️خاتم الانبیا زدستت رفت ▪️گرد غم بر فلک نشست، نشست ▪️پشت شیر خدا شکست، شکست ▪️گرد غربت مدینه را به سر است ▪️از مدینه،علی غریب تر است ▪️او که بار بلای امّت برد ▪️او که پا بر نجات خلق فشرد *پیغمبر چقدر برای ما زحمت کشید...* ▪️جگرش را زطعنه چنگ زدند ▪️به جبینش زکینه سنگ زدند *یه روزیم به پیشانی پسرش سنگ زدند...* ▪️بارها امّت ستم گستر ▪️بر سرش ریختند خاکستر ▪️بر قدم هاش خار افشاندند ▪️کاذبش گفته ساحرش خواندند ▪️چون پدر با عدو تکلّم کرد ▪️با لب غرق خون تبسّم کرد ▪️بارها جان خویش داد زدست ▪️تا که گردد بشر خدای پرست ▪️وقت رفتن نخواست از امّت اجر، الاّ مودّت عترت * "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی..." آقا خوب حقت رو ادا کردن...امشب برای پیغمبر گریه کن؛روز قیامت جلو حضرت زهرا شرمنده نشیما! بگیم دورامون رو زدیم همه جا رفتیم برای پیغمبری که اینقدر برای ما زحمت کشید هیچ کاری نکردیم. ▪️بعد عمری خون دل حقت ادا شد یا محمد ▪️آیه های کوثرت از هم جدا شد... چطور حقش رو ادا کردند؟ابن سعد در طبقات الکبری نوشته:راوی میگه ابن عباس رو دیدم گریه میکرد؛گفتم چرا گریه میکنی؟خودم بودم پیغمبر فرمود:"ایتونی بالکتف و الدوات"بیاید براتون وصیت کنم"اَکتُب لکم کتابا لا تضلوا بعدی"بعداز من گمراه نمیشید؛چی گفتن؟"انما یهجر رسول الله" ▪️ان الرجل لیهجر جز کفر محض نیست ▪️این جنگ با کتاب خدای پیمبر است "و ما ینطق عن الهوی؛ان هو الا وحی یوحی" گفتند پیغمبر داره هذیون میگه. ▪️آن کس که داد نسبت هذیان به مصطفی ▪️از کینه اش به صورت زهرا نشانه بود ▪️با آن همه سفارش پیغمبر خدا ▪️پاداش دوستی علی تازیانه است ▪️یارب مغیره مادر ما را چگونه زد؟! ▪️کز جای تازیانه ی او خون روانه بود در مجلس معاویه ی ملعون امام حسن بود،دونه دونه اینا رو مورد خطاب قرار داد؛رو کرد به مغیره بن شعبه فرمود:"اما انت یا مغیرة بن شعبه انت ضربتَ فاطمةَ"تو مگر فاطمه رو نزدی"حتی اَدمَیتَها"تا اینکه بدنش خون آلود شد...* ▪️روح پاکش زتن چو گشت رها ▪️باز گردید دست توطئه ها ▪️بود روی زمین جنازه ی او ▪️که شکستند عهد تازه ی او ▪️منکر آیه ی شریفه ی شدند ▪️بانی فتنه ی سقیفه شدند ▪️از جحیم سقیفه خصم شریر ▪️آتش افروخت در بهشت غدیر ▪️چیره شد دست ظلم بر مظلوم ▪️غصب شد حق چهاره معصوم ▪️تا به جای صمد صنم شد نصب ▪️گشت حق کتاب و عترت غصب ▪️گر چه در نظم، قدرتم دادند ▪️چه کنم حکم وحدتم دادند ▪️ورنه پیوسته می زدم فریاد ▪️که کجا فاطمه زپا افتاد ▪️روز غصب خلافت علوی ▪️گشت پامال، حرمت نبوی ▪️در سقیفه ستم به مولا رفت ▪️آتش از بیت وحی بالا رفت ▪️شعله افروختند بر در وحی ▪️آیه ای شد جدا زکوثر وحی ▪️زخم شمشیر بر سر حیدر ▪️گشت اجر رسالت دیگر ▪️حمله بر حجّت خدا کردند ▪️فرق او را زهم دو تا کردند *دو سه جمله هم بریم در خونه ی امام حسن...* ▪️بعد قتل علی امام حسن ▪️گشت همچون پدر غریب وطن ▪️ریخت یک آسمان بلا به سرش ▪️خون شد از غیر و آشنا جگرش ▪️زهر کین زد شراره بر دل او ▪️عاقبت جعده گشت قاتل او ▪️آسمان بس که خون به جامش ریخت ▪️جگرش خون شد و ز کامش ریخت ▪️روز تشییع، در برِ یاران ▪️پیکرش شد زتیر، گلباران *بدن مطهرش رو سوراخ سوراخ کردند...* ▪️بارش تیر و جسم یار کجا؟ ▪️یاس زهرا و نیش خار کجا ▪️آل هاشم اگر چه خون جگرید ▪️این خبر را به خواهرش نبرید ▪️سوز زخم درون بس است بر او ▪️دیدن طشت خون بس است بر او ▪️یوسف فاطمه،حسین عزیز ▪️اینقدر اشک از دو دیده نریز ▪️مجتبی هم به غربت تو گریست ▪️هیچ روزی بسان روز تو نیست ▪️در حسن زخمِ چند چوبه ی تیر ▪️در تو زخم هزاراها شمشیر شاعر: استاد حاج غلامرضا سازگار ** ▪️کربلا سنگ بر جبینت خورد ▪️تیر بر حلق نازنینت خورد *امشب مادرت عزاداره دختر بدرالدجی امشب سه جا دارد...* "السلام علیک یا اباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل والنهار ولا جعله الله آخرالعهد منی لزیارتکم.السلام علی الحسین،وعلی علی بن الحسین،و علی اولادالحسین،و علی اصحاب الحسین" ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
▪️اول به نبی 🖤حضرت خاتم صلوات ▪️دوم به علی (ع) 🖤شیر دو عالم صلوات ▪️سوم به گل 🖤وجودِ پاک زهرا (س) ▪️چهارم به حسن (ع) 🖤خونجگر غم صلوات ▪️از بهر حسین (ع) 🖤آن شه کرب و بلا ▪️وآن تشنه‌ی در 🖤مقتلِ ماتم صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🥀🥀🥀🥀 به حسن سبط مصطفی صلوات به گل باغ مرتضی صلوات به جگر گوش حبیبه ی حق به گل روی مجتبی صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » 🥀🥀🥀🥀 برصبر حسن و خوی احمد صلوات  براختر دوم امامت صلوات خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا بفرست براین امام، بی حد صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » 🥀🥀🥀🥀 از جان و دلم بر آل احمد صلوات صدها و هزار بار و بی حد صلوات بر جلوه نور ، شاهد مجتبوی بر سبط نبی ابا محمد صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » 🥀🥀🥀🥀 برصبر حسن و خوی احمد صلوات  براختر دوم امامت صلوات خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا بفرست براین امام، بی حد صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » 🥀🥀🥀🥀 بر شاه کرم رضا(ع)ی عالم صلوات بر او که مراست درد و مرهم صلوات هم بر حسن (ع) و علی (ع) و زهرا (س) و حسین (ع) هم بر شه دین رسول اکرم (ص) صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم  🥀🥀🥀🥀 هر که دارد به دلش آرزوی قبر رضا هر که خواهد در گدائی توانگر شود و غنا هر که خواهد که شود گره کار شیعه باز بر غریب الغربا شاه خراسان  فرستد صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » 🥀🥀🥀🥀 بر اختــرِ هشــتمینِ ایمان صلوات سرچشـــمۀ نـــور و قلب ایران صلوات برآنکه رواق و صحن او همچو بهشـت بر نور و سرور و مهرِ رحمان صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » 🥀🥀🥀🥀 به علی ، زادة موسی صلوات به گلِ شاخة طوبی صلوات به همین  مظهر تسلیم و رضا به عزیز دلِ طه صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » @roze_daftari
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ❇️ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌 اولین وفعال ترین گروه درایتا😍 🔹هرگونه درخواستی :مطالب مذهبی.حدیث اشعار.روضه.نوحه......
. متن روضه ۱ ایام شهادت جانگداز و مظلومانه آقا و مولامون امام حسن عسکری علیه الصلاه و السلام است، هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آن حضرت و عرض تسلیت به محضر ولی نعمتمون آقای عالم و آدم، حجت بن الحسن ارواحنا له الفداه، تسلای دل داغدارشون، تعجیل در فرج مقدسشون اجماعا صلوات بلندی عنایت بفرمایید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) بسم الله الرحمن الرحيم (السلام علیک) یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه 🔸هر کی با امام عسکری کار داره صدا بزنه... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن آجرک الله یا صاحب الزمان 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن 🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن بمیرم برات یا صاحب الزمان... پنج سال بیشتر نداشتید اقا... داغ بابا رو به دلتون گذاشتند... 🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد 🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن از همینجا یک کاروان دل بریم... خانه امام عسکری... 🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد 🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن راوی میگه لحظات آخر... دیدم امام عسکری در بستر بیماری... فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید... بگید پسرم بیاد... میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم... یه آقازاده خوش سیمایی... صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه... مشغول عبادت خداست... (الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه) عرضه داشتم آقا جان... حال امام عسکری منقلبه... @roze_daftari میگه تا بر پدر وارد شد... نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد... صدا زد... یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ... إسْقِنِی الْمَاءَ... پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار بابا... فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی... من دیگه رفتنیم بابا... دیگه بعد از من یتیم میشی بابا... دیگه بعد از من غریب میشی بابا... پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری... همه تنهات میگذارند... خدا ميدونه... خیلی سخته برا فرزندی ببینه... جلو چشمانش بابا داره جان میده... نتونه کاری کنه... اما هر طوری بود لحظات آخر... حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند... نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند... عرضه بداریم یا صاحب الزمان... خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید... پدر رو سیراب کردید... 🔸پدرت لحظه های آخر عمر 🔸آب از دست پاکتان نوشید اما یا صاحب الزمان... میخوام بگم... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین آی کربلایی ها... آماده ای بگم یا نه... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین 🔸تشنگی از گلویش می جوشید مردم.. من از شما سوال میکنم... لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟... عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند... یک طرف علی اکبر... با بدن قطعه قطعه... روی زمین کربلا... یک طرف دیگه هم امام سجاد... از شدت بیماری... با صورت به زمین افتاده... نميتونه از جاش بلند شه... لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله... دید کسی نمیاد کنارش... یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه... ( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ ) شمر روی سینه حسین... خنجر برهنه کرده... تسلای دل امام زمان... ناله بزن یاحسین... 🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود 🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود 🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود 🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود . @roze_daftari
متن روضه 2 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت آجرك الله يا صاحب الزمان... امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی... برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و... اشک میریزی... 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت 🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت داغ پدر.. خیلی سخته... مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره... مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره... 🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو 🔸در خون نشسته است دل درد پرورت 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره... 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس 🔸سیراب گشته است به دست مطهرت یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند... اون موقعیه که... بابا در بستر احتضار باشه و... فرزند نتونه کاری کنه... امام زمان آمد کنار بابا نشست... هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد... گریه میکرد... یک وقت امام عسکری فرمودند... پسرم... مهدی جان... تشنه ام بابا... سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند... خود امام زمان... با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند... پدر رو سیراب کردند... عرضه بداریم... یا صاحب الزمان... خوب شد شما... لحظه آخر کنار پدر بودید... حضرت رو سیراب کردید... @roze_daftari نگذاشتید امام عسکری... با لب تشنه از دنیا بره... اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا... گودال قتلگاه... با لب تشنه... سر از بدنش جدا کردند... 🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است 🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است فقط همین رو بگم... وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها... دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح... صدا زد... ذوالجناح... میدونم بابام رو به شهادت رسوندند... میدونم سر از بدنش جدا کردند... فقط بهم بگو... آیا بهش آب دادند یا نه... یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً 🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد 🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد @roze_daftari
✳️ 💠 ع 🍁برخاتم اوصیاء مهدی صلوات 🍁برصاحب عصر ما مهدی صلوات 🍁خواهی که خداوند بهشتت ببرد 🍁بفرست توبر حضرت مهدی مضطر صلوات 🔘برعسکری آن نورولایت صلوات 🔘برآن گل گلزار رسالت صلوات 🔘خواهی که خداگناه تو،عفوکند 🔘بفرست برآن روح کرامت،صلوات (دعای فرج) ⬅️اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ.... 🍂شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن 🍂جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن 🍂عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم 🍂کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن 🍂در جوانی رفت از دنیا امام عسگری 🍂شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن 🍂این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه 🍂تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن ⬅️روز عزای امام حسن عسکری... امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است... ☑️امروز روز یتیمیه امام زمانه... امروز هم ناله شیم با امام زمان.... قربون اشک چشمت برم آقا جان... آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی... امروز دم در ایستاده... شال عزا به گردن انداخته... آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.... هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه... امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ... دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه... میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید... ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا.... 🔳آقا جان مهدی زهرا.... امروز بیا یه روزی به ما بده... آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم.... آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.... آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه.... اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی... 💥الا یا اهل العالم انا بقیة الله... 🔹دلتو ببرم سامرا و التماس دعا ✨میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش ✨حجة ابن الحسن گشته سیه پوش ✨سامرا بار دیگر در عزا شد ✨حجة ابن الحسن صاحب عزا شد ⬅️آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره.. میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.... اینقدر آقا ضعیف شده... ،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه... ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..... صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد... اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن از سینه اش خون میچکید دنبال حیدر میدوید میگفتُ با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن 💥(گریز روضه به حضرت زهرا س) ⬅️بمیرم برا امام حسن عسکری.. امام زمان اومد... کنار پدر... ظرف آب رو برداشت... ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد... اینقدر این بدن ضعیف شده... اینقدر این بدن نحیف شده... همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید... از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد... 🌾امان امان(3).... نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد... شاید یاد اون لحظه ای افتاد... که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين..... (گریز) ⏪یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن... آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟ شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم... خیلی غریبی... بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی ✳️اما می خوام بگم آقا جان... درسته داغ بابا دیدی... ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.... با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ... ⚫️اما من بمیرم برای جد غریبت حسین .... چه تشیع جنازه ای شد.... ۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ... اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن... امان امان ... الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه... چه کشید بی‌بی زینب .... اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ... آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه... چه کرد عمهٔ سادات... یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین.... ◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید ◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید ◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید ◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید 💠هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠 @roze_daftari
. متن روضه ۱ ایام شهادت جانگداز و مظلومانه آقا و مولامون امام حسن عسکری علیه الصلاه و السلام است، هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آن حضرت و عرض تسلیت به محضر ولی نعمتمون آقای عالم و آدم، حجت بن الحسن ارواحنا له الفداه، تسلای دل داغدارشون، تعجیل در فرج مقدسشون اجماعا صلوات بلندی عنایت بفرمایید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) بسم الله الرحمن الرحيم (السلام علیک) یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه 🔸هر کی با امام عسکری کار داره صدا بزنه... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن آجرک الله یا صاحب الزمان 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن 🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن بمیرم برات یا صاحب الزمان... پنج سال بیشتر نداشتید اقا... داغ بابا رو به دلتون گذاشتند... 🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد 🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن از همینجا یک کاروان دل بریم... خانه امام عسکری... 🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد 🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن راوی میگه لحظات آخر... دیدم امام عسکری در بستر بیماری... فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید... بگید پسرم بیاد... میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم... یه آقازاده خوش سیمایی... صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه... مشغول عبادت خداست... (الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه) عرضه داشتم آقا جان... حال امام عسکری منقلبه... @roze_daftari میگه تا بر پدر وارد شد... نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد... صدا زد... یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ... إسْقِنِی الْمَاءَ... پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار بابا... فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی... من دیگه رفتنیم بابا... دیگه بعد از من یتیم میشی بابا... دیگه بعد از من غریب میشی بابا... پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری... همه تنهات میگذارند... خدا ميدونه... خیلی سخته برا فرزندی ببینه... جلو چشمانش بابا داره جان میده... نتونه کاری کنه... اما هر طوری بود لحظات آخر... حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند... نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند... عرضه بداریم یا صاحب الزمان... خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید... پدر رو سیراب کردید... 🔸پدرت لحظه های آخر عمر 🔸آب از دست پاکتان نوشید اما یا صاحب الزمان... میخوام بگم... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین آی کربلایی ها... آماده ای بگم یا نه... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین 🔸تشنگی از گلویش می جوشید مردم.. من از شما سوال میکنم... لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟... عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند... یک طرف علی اکبر... با بدن قطعه قطعه... روی زمین کربلا... یک طرف دیگه هم امام سجاد... از شدت بیماری... با صورت به زمین افتاده... نميتونه از جاش بلند شه... لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله... دید کسی نمیاد کنارش... یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه... ( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ ) شمر روی سینه حسین... خنجر برهنه کرده... تسلای دل امام زمان... ناله بزن یاحسین... 🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود 🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود 🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود 🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود @roze_daftari
مداح..حاج آرمین غلامی یکشنبه27مهرماه، اول ربیع الاول99.کرمانشاه @roze_daftari در بستری افتاده بی جان پیکره توست برخاک از زهرجفا بال وپره توست آقادگرتاب وتوان رفته زجسمت دلواپس مهدی دو چشمان تره توست زهره جفا جسم تورا درهم کشیده در بستری انگار جسم لاغره توست درهجره ی دربسته ای افتادی ازپا آه وفغان وبی کسی دور و بره توست از داغ ودرده کوچه ها بی تاب هستی در گوش جانت ناله های مادره توست پیری چه زود آمدبه استقبالت آقا زهرجفا دربین هجره یاورتوست در سامرادور ازوطن تنهاغریبی تنهاکناره بستره تو همسرتوست گویند لب تشنه توجان دادی به بستر درساعت آخر فغان در حنجرتوست بالاسرت وقت شهادت بودمهدی یاآنکه روی خاک هجره پیکرتوست _شعر…آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن آجرک الله یا صاحب الزمان 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن 🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن بمیرم برات یا صاحب الزمان... پنج سال بیشتر نداشتی... داغ بابا دیدی... از امشب یتیمی امام زمان شروع میشه... دیگه تنهایی آقا شروع میشه... 🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد منو ببخشید آقا... 🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن از همینجا یک کاروان دل... بریم خانه امام عسکری... 🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد 🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن راوی میگه لحظات آخر... دیدم امام عسکری در بستر بیماری... فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید... میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم... یه آقازاده خوش سیمایی... صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه... مشغول عبادت خداست... ( الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه) عرضه داشتم آقا جان... حال امام عسکری منقلبه... میگه تا بر پدر وارد شد نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد... صدا زد... @roze_daftari یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ... إسْقِنِی الْمَاءَ... پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار بابا... فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی... من دیگه رفتنیم بابا... دیگه بعد از من یتیم میشی بابا... دیگه بعد از من غریب میشی بابا... بعد از من سر به بیابون ها میزاری بابا... همه تنهات میگذارند بابا... خیلی سخته برا فرزند ببینه جلو چشمانش بابا داره جان میده... اما هر طوری بود لحظات آخر حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند... نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند... عرضه بداریم یا صاحب الزمان... خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید... پدر رو سیراب کردید... 🔸پدرت لحظه های آخر عمر 🔸آب از دست پاکتان نوشید اما یا صاحب الزمان... میخام بگم... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین آی کربلایی ها... آی اونایی که امسال کنار حرم با صفاش بودید... آماده ای بگم یا نه... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین 🔸تشنگی از گلویش می جوشید مردم من از شما یک سوال دارم... لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟... دید یک طرف علی اکبرش با بدن قطعه قطعه روی زمین کربلا... یک طرف علی اصغرش با گلوی پاره... یک طرف دیگه هم امام سجاد... از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده... نميتونه از جاش بلند شه... لحظات آخر هر چی نگاه کرد کسی نیومد کنار ابی عبدالله... یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه... ( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ ) شمر روی سینه حسین...😭 تسلای دل امام زمان... ناله بزن یاحسین... 🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود 🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود 🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود 🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود -@roze_daftari
📖 🔊 روضه جانسوز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ⚫️ ویژه ایام شهادت علیه السلام 🔻 **** دست نوازشش دگر از کار مانده است در بازویش مدال غم یار مانده است با این که نا نداردو قدش کمان شده چون کوه پشت حیدر کرار مانده است زینب حریف آن همه خونریزی اش نشد... *به خدا خیلی حرفا رو نمیشه زد" هیچ وقت کسی نمیتونه بگه،مثل،مادرمو زدن " آره والا،سادات بده یه پسر بیاد بگه مادرمو زدن .... اما من میگم* چنان سیلی سریع و بی هوا آمد ... خودم دیدم ...... ننم ای وای .... ننم ای وای .... عزیزم هنوزم ، تو خیلی جوونی مگه قول ندادی کنارم بمونی داری با سکوتت منو می سوزونی سه ماهه که روتو ازم می پوشونی ... علی رو حلال کن که پهلوت شکسته .... *فاطمیه نیومده هنوز،چه خبرتونه؟!! این برا اونا که گریه نکردن میگم* علی رو حلال کن که پهلوت شکسته علی رو حلال کن که بازوت شکسته *امام زمان (عج) ازت معذرت میخوام اینو میخوونم* روی پیرهن تو دیدم خون تازه دیدم داره اسما،یه تابوت میسازه مرو نور خونم ... مرو مهربونم ... 2 *تو همین روزا بود اومدن عیادت مادرمون،بزار اینجوری بگم،گفت خیلی سال پیش اولادش تو مدرسه معلمه صداش کرد،گفت سید بیا برا پسرت" رفتیم شروع کرد بی ادبی کردن،حرفایی رو زد یه نگا کردم دیدم بغض کرده" گفت به بچه م اشاره کردم هیچی نگیا، معلمه"خیلی بهم ریختم؛ گفت بچه م که رفت به معلمه گفتم ساداته ... مادرش زهراست ..."اگه دلش بشکنه واویلا ... گفت صبح اول صبح معلمه زنگ میزنه، آنی الان بیاین مدرسه،هی پرسیدم طوری شده؟!! گفت بیا بیا ..." رسیدم مدرسه میخواست دستامو ببوسه،پاهای بچه مو ببوسه،چرا چی شده؟؟؟ گفت مادرمو خواب دیدم .... مادرم سیده ست ...." گفت چه کار کردی با پسر زهرا ...." من همین جا یه گریز بزنم ...." مگه امام حسن ،پسر سادات نبود ...؟!!! یه بغضی کرد ...." آه .... سه ماه هی نگا میکرد به مادر ... یاد اون روز افتاد .... رو پا وایساد .... هر کاری کرد نشد ...،دست رد شد .... یه جوری خورد .... صورت به دیوار خورد .... آه .... گوشواره شکست .... یا زهرا ..... صدات برسه مدینه یا زهرا .....* ببین دشمنم قد علم کرده زهرا *اومد بالاسرش* چقدر پلکای تو ورم کرده زهرا ... همونی که می زد تو رو تازیونه برای عیادت اومد توی خونه .... * گفت فاطمه م،اومدن دم در،فاطمه جان،همونایی که به تو جسارت کردن (ببین اینجا ولایت پذیری رو ببین) نگاه به امیرالمؤمنین کرد گفت خونه،خونه ی تو" بیت بیتک" اگه تو میگی بیان،بیان" اما من ازینا نمیگذرم .... آه به بابام شکایتشونو می کنم، تموم امیدم،همه ناامید شد یه جوری لگد زد که بچم شهید شد ... *امام زمان،سادات من معذرت میخوام* دیدم خونمون شد برات قتلگاهو زدن چل نفر وای ... زن پا به ماهو نرو نور خونم .... نرو مهربونم .... مرو ای جوونم ...... 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
توجه📣 فعال ترین وپربارترین کانال مولودی درایتا👌😍 اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در ع ))شادوسر افراز باشید🌺 بزن روگل هاواردکانال مولودی بشو😍 💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃 💐🍃 @ewwmajmamolodi
@roze_daftari امروز به یاد دخترای... این بابا بسوز برای رقیه سه ساله امام حسین ع برا یتیم باید خیلی گریه کنی خیلی زار بزنی داغدیده ها ی مجلس شما خیلی دلخوشی ها دارین اگر چه بابا از دست دادین اما کسی به شما بی احترامی نکرد همه ی مردم اومدن به شما تسلیت گفتن لحظه ای که پشت سر تابوت بابا میرفتی پاهات رمق نداشت این خواهرا این مادرا زیر بغلاتونو گرفتن شما رو تسلیت دادن کسی شما رو تازیانه نزد اما بمیرم برا سه ساله ی امام حسین ع یه دختر بگه بابا اما سر بریده ی بابا شو ببینه آی مردم مگه قرآن سفارش بچه یتیم ونکرده شما بگین مگه بچه یتیم سنگش میزنن پس چرا رقیه ی سه ساله رو سنگش میزدن دیدین یه دختر که باباش سفر میره یا فرزند شهید این عزیزان که بابا ندارن بعضی صبحها که پامیشن میگن مادر دیشب خواب بابا رو دیدم آخ بمیرم رقیه هم سر رو خاک خرابه گذاشت وقتی از خواب بیدار شد ظاهرا خواب باباشو دیده بود دلش بهونه ی بابا گرفته اما سر بریده ی بابا رو براش آوردن صدا زد عمه جان کمک کن تا که بردارم سر بابام از روی زمبن عمه جون دیگه دست وپام رمق نداره آخ بمیرم سروگرفت رو سینه گذاشت باهاش درد دل میکنه بابا ی خوبم بابای مهربونم آخ کی رگهای گردنت رو بریده بابا بابا آه بابا بابا چه کسی پیشونیتو شکسته بابا بابا بابا چرا چند شب(وقته) خبر از بچه هات نگرفتی بابا.. عجب رسمیه. ..... مرگ بابا کمتر از آه دل یعقوب نیست او پسر گم کرده بود وما پدر گم کرده ایم ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر ای بهار جاودانی ای پدر یادت بخیر روح پاکت ای پدر با امیر الموءمنین محشور باد خانه ی قبرت زالطاف خدا پر نور باد داغدیده های مجلس شما هم داغ بابا دیدین اما بگین ببینم برا آخرین بار کجا بابارو دیدین آخرین بار کجا با بابا وداع کردین قربون بچه های ابی عبدالله ع برم وقتی آقا برا آخرین بار اومد تو خیمه ها خداحافظیشو کرد اومد سوار بر ذوالجناح شد هر چه کرد دید اسب حرکت نمی کنه چته ذوالجناح چرا حرکت نمی کنی یه وخ اسب آقا با سر اشاره ای به پایین کرد یعنی آقا یکی دست وپای منو گرفته تا آقا نگاه کرد دید سکینه دختر نازدانه اش است آخه مردم دختر خیلی باباییه همه عالم میدونن که دخترا بابا ییند بابا نیاد نمی خوابند منتظر لالاییند گفت بابا جون نمیزارم بری بابا بابابیا برا آخرین بار منو روزانوت بنشون بابا دست نوازش به سرم بکش بابا آخه امروز یه جور دیگه خداحافظی میکنی بابا گذشت ماجرا رقیه خواهرا عمه ها هم نشسته بودن یه وخ صدای ذوالجناح بابا رو شنیدن همه به خیال این که باباشون اومده از خیمه بیرون اومدن آخ بمیرم خدا امید هیچ کسی رو ناامید نکنه همچین که اومد دید اسب بابا اومده اما بابا نیومده یال اسب بابا خونیه ای وای ای وای... بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است هنگام وداع تو ز بس که گریه کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده است ‌ ‌ ‌ . @roze_daftari
خوانی برادر داغ برادر اول به نبی حضرت خاتم صلوات ♻️دوم به علی شیر دو عالم صلوات ♻️سوم به گل وجود پاک زهرا ♻️چهارم به حسن خونجگر غم صلوات ♻️از بهر حسین آن شه کرببلا ♻️وآن تشنهٔ در مقتل ماتم صلوات (✅(علی‌اولادالحسین‌وعلی‌اصحاب‌الحسین‌علیه‌السلام)) ⏺مجلس و محفل به یاد یه عزیز برادره... یاد کنیم همه برادرایی که اسیر خاکها هستند... @roze_daftari 🔅تو بودی غمگسارم ای برادر 🔅همیشه در کنارم ای برادر 🔅تو رفتی قامتم از غم شکسته 🔅دگر  یاری ندارم ای برادر 🔅پس از مرگ تو ای امید جانم 🔅سیه شد روزگارم ای برادر 🔅تو بودی یاورو پشت و پناهم 🔅ز هجرت بی قرارم ای برادر ⬅️آی کسی برادر از دست دادی... آی کسی که داغ برادر دیدی... داغ برادر سنگینه... آخه برادر پشت و پناهه خواهره.. همهٔ امید خواهر برادره... تو داغ برادر اونی که آتیش میگیره خواهره... الهی خواهری داغ برادر نبینه... امان امان...3 ◀️یا رسول الله2 به پیغمبر خبر دادن.....یا رسول الله، عمه جانت صفیه داره میاد... میخواد بدن مُثله شده برادرش حمزه سیدالشهدارو ببینه... پیغمبر فرمود نزارید خواهر جلو بیاد.. نزارید خواهر بدن برادرو ببینه... آخه خواهره طاقت نمیاره... پیفمبر اومد عباشو رو بدن حمزه سیدالشهدا کشید... (میگه صفیه اومد کنار بدن برادر...) اما بمیرم.. همین که نگاهش به بدن برادر افتاد... دیدن بی هوش شد رو زمین افتاد... ⬅️(نمیدونم این خواهر چطور با برادر خداحافظی کرد...) (چی میخوام بگم) میخوام بگم اونجا صفیه دو تا محرم داشت.. یه طرف پیغمبر، یه طرف امیرالمومنین... زیر بغلاشو گرفتن...بلندش کردند...دلداریش دادن...احترامش کردند... (حق صاحب عزاست دیگه) ☑️(..نام صاحب عزا...)نمیدونم اون لحظه ای که خبر فوت برادرتو نو دادن چه حالی داشتی... همه اونایی که داغ برادر دیدن، میگن وقتی خبر به ما دادن زانوهامون سست شد... بی اختیار نشستیم...دیگه توان برا حرکت نداشتیم.. انگار دنیا رو سرمون خراب شد.. عالم برا ما تیره و تار شد... امان امان... ⬅️میخوام یه چیز بگم .... آی داغ دیده ها...اگه داغ برادر دیدید... همه اومدن دلداریت دادن...زیر بغلاتو گرفتن...تسلای دلت بودن...باهات عزاداری کردند... میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا.... (سبک عجب رسمیه) ▪️عجب رسمیه رسم زمونه ▪️برادر میره خواهر می مونه ▪️یکی اسیرو یکی شهیده ▪️ای وای حسینم ای وای حسینم ⬅️میخوام بگم ای کاش یه نفرم بود کریلا...زیر بغلای زینبو میگرفت...از کنار بدن برادر بلند میکرد... اومدند زیر بغل زینب رو گرفتند نه والله...کسی اومد تسلیت بگه نه والله... 🔘اومد گودی قتلگاه... دیگه نگم ‌چه کردند ... همین قدر بگم،.یه وقت صدای ناله بی‌بی سکینه بلند شد... صدا زد... ... بابا پاشو ببین عمه جانم زینبُ دارن میزنن... 🔻آخ امان از دل زینب... 🔺چه خون شد دل زینب... 🔘الهی نبینی اونچه که زینب دید... کاری کرده بودن با بدن حسینش.... خواهر بدن برادرو نشناخت... 🔈(نمیدونم این خواهر چطور با برادر وداع کرد) اما بگم عمه سادات چطور وداع کرد؟؟ ... یه وقت نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشت به رو رگهای بریدهٔ حسین.... 🍁گر چه من دیگر نمیبینم گُلِ روی برادر را 🍁خاطراتش را در این غمخانه مهمان میکنم 🍁گوهر یکدانه ای نازنین برادرم 🍁تا ابد نامت درون سینه پنهان میکنم .... ..... (⭐️شعرا 227⭐️) ♦️ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات ♦️تا حضرت مرتضی است کشتی نجات ♦️در وقت سؤالشان بگو با دو مَلَک ♦️من شیعهٔ حیدرم به حیدر صلوات @roze_daftari