بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_امالبنین_مرثیه
-اشعارناب دشتی
الاام البنین مویش کشیدند
به نخلستان دوبازویش بریدند
نبودی وتنش شدتیرباران
بمیرم پیکرش درخون کشیدند
انیس گریهها افتادم ازپا
امیره کربلا افتادم ازپا
کمانی تر شدم چون زینب زار
سرِ پیری خدا افتادم ازپا
توراچون برگی از پاییز دیدم
دلم را از غمت لبریز دیدم
به رویِ نیزه راست کاش میماند
سرت بر روی اسب آویز دیدم
عزایت غصه هابر سینه دارد
غباری بر رخ آئینه دارد
زِ داغت خاک و بر سر ریختم من
دگر عباس دستم پینه دارد
فتاداز سرو پر بنیاد دستش
فتادازقامت شمشاد دستش
دو دستی که عصای پیریم بود
خداوندا زِ تَن اُفتاد دستش
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@roze_daftari
#روضه_دفتری
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_____
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
______
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
______
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@roze_daftari
#روضه_دفتری