eitaa logo
روضه دفتری
21.5هزار دنبال‌کننده
178 عکس
10 ویدیو
3 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی بعلاوه صوت همراه با متن مداحی (نوحه، سینه زنی، مولودی) با توجه به مناسبت های پیش رو آیدی کانال در ایتا #روضه_دفتری @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❣﷽❣ 🔰 🔰 @roze_daftari ای باد صبا...یکی یه دونه دخترم ای باد صبا ...من از بابام بی خبرم ای باد صبا...اگه ببینم بابامو میگم بابایی...گمشده سنجاق سرم اگه خدا قسمت کنه...بازم بابامو ببینم ناز می کنم ...براش میرم...روی زانوهاش میشنم اگه زانویی باشه حالا،،، اگه خدا قسمت کنه...بازم بابامو ببینم ناز می کنم ...براش میرم...روی زانوهاش میشنم شبا می گردم توی خواب... دنبال بابام...همیشه نمی دونم زیارتش...برا چی تعبیر نمیشه آه...من ...پری بودم...دلبری بودم حالا...جام روی... خاکه بیابونه آه ...نیمه جان در دشت... اون شبی که ،،،افتادم گم شدم،،،، آه ...نیمه جان در دشت...رنگ و روم برگشت لاله دارم بر...موی پریشون...موی پریشون ای باد صبا...غم بسته...راه گلومو من دیدم ،،،شماهم دیدی،،،بچه کوچولو،،بابا ومادرشم،،،که با هم دعواشون بشه ،،،اینقد وحشت میکنه،،،کاری باهم ندارنا،،،باهم دارن دعوا می کنن ، اون گوشه کز می کنه می ترسه،،، ای باد صبا...غم بسته...راه گلومو ای باد صبا...غم بسته...راه صدامو تو این هیاهو...گم کرده ام،،،دست وپامو ای باد صبا... ای باد صبا...یه حسرتی ...رو دلمه وقتی که می رفت...نشد ببوسم بابامو وقتی که می رفت...نشد ببوسم بابامو خانم زینب دید،،، روضه خون داره روضه می خونه،،توهم سرت رو زانوته ،،،داری گریه میکنی،،،تو عالم خودتی،،، گوش میدی وگریه میکنی،،، یه وقتایی ام،،،صدای روضه خون قطع شد،،،یه چند ثانیه ای صبر میکنی،،،میگی داره مکث میکنه،،،نفس میگیره،،،شعرش یادش بیاد،،، ولی وقتی دیدی طولانی شد،،،سرت وبلند میکنی،،ببینی چه خبر شد؟چرا نمی خونه؟ روضه خونه خرابه،،داشت روضه می خوند،،،یه وقت دیدن،،،صداش قطع شد،،،دیگه صداش نمی یاد،،بی بی زینب اومد سراغش،،، دید داره جبران مافات میکنه،،،لباشو گذاشته ،،رو لبای بابا،،، توی مدینه،،،بروبیا یی ...داشت بابا لباس نو و...گوشواره می خرید برام از بسکه بودم...بر سر دوش عمو جون ای باد صبا...به خاک نمی رسید ...پاهام اما !!!! ولی حالا همه دارن...منو به هم ...نشون میدن ولی حالا همه دارن...به من ...اشاره میکنن منو بهم نشون میدن...قلبمو... پاره می کنن وقتی ...میون کوچه ها......بابا،،، وقتی ...میون کوچه ها...می ترسیدم...می لرزیدم گوشواره هامو... تو گوشه...یه دختره...شامی دیدم 👇 @roze_daftari 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
❣﷽❣ 🔲 س 🔲 @roze_daftari 🍁قرار بود دلم را پر از قرار کنی 🍁مرا سپیدترین بخت روزگار کنی بی بی جانم ... اما حالا ببین چه روزگاری برام درست کردی خانومم 🍁قرار بود دلم را پر از قرار کنی 🍁مرا سپیدترین بختِ روزگار کنی خدا ان شا الله یه جوری دلامونو آتش بزنه برای بی بی 🍁نهالِ سبز من ، ای زخم خورده ی پاییز(چرا اینجوری برگ و برت زرد شده بی بی جانم؟! ...) 🍁بنا نبود مرا باغِ بی بهار کنی 🍁هنوز طفل بزرگ تو،هشت سالش نیست 🍁مرا چه زود،جوانم؛یتیم دار کنی به آقا همش سفارش حسینو میکرد ... فاطمه جانم ... 🍁هنوز طفل بزرگ تو ، هشت سالش نیست 🍁مرا چه زود ، جوانم؛ یتیم دار کنی آقا سرشو انداخت پایین،همون جور که بی بی از امیرالمؤمنین چیزی نخواسته ، علی هم تا حالا از خانوم چیزی نخواسته ... اما خب حالا میخواد بخواد خجالت میکشه سرشو انداخت پایین گفت: بمان غریب نمانم فاطمه دارم التماست میکنم ... بمان غریب نمانم ... میدونه که فاطمه سلام الله علیها چقدر حساسه روی علی ... گفت بذار یه چیزی بگم اگه دیگه اولی نشد ، دومی بشه ... 🍁بمان غریب نمانم ، نرو زمین نخورم ⬅️واقعا نمیدونیم ... هر چی داریم میگیم توی این عالم خودمون داریم صحبت میکنیم ... توی همین عالم ماده ی خودمون ... توی همین طبیعت خودمون ... توی همین ارتباطات خودمون ... بعد زود به خانمش ربطش داد که الان فاطمه نگه من که دیگه داغون شدم کاری ازم برنمیاد ... 🍁بمان غریب نمانم ، مرو زمین نخورم 🍁اگرچه قامت خم ، کار ذوالفقار کنی تو اگه باشی دلم گرمه خانومم ... تو بمونی منم علی می مونم ... تو بری دیگه علی نیستم ... اگرچه قامت خم ، کار ذوالفقار کنی ... 🍁ای نور قلب عاشقم 🍁شمع این خانه تویی 🍁زهرا زهرا مرو مرو 🍁لطف کاشانه تویی 🍁ای مرغ پرشکسته ی 🍁افتاده کنج قفس 🍁از فرط غصه فاطمه 🍁در سینه مانده نفس شب آخره هااا... میای با بابامون با هم التماسش کنیم ؟! 🍁ممنونم اگر نروی 🍁میمیرم اگر بروی 🍁زهرا ... مرو مرو خیلی معذرت میخوام از آقا امام زمان ... 🍁ای نخل بریده ثمر 🍁ای مادر کشته پسر 🍁زهرا ... مرو مرو 🍁لاله ی پرپرشده ام ، زهرا برخیز (جان علی ... یکبار دیگه بلندشو) 🍁من هم بی مادر شده ام ، زهرا برخیز 🍁میخواستم با تو بمانم ، ولی نشد 🍁گفتم که از فراق نخوانم ، ولی نشد (علی جان باید برم دیگه) 🍁گفتم برای دلخوشی تو ، نماز را 🍁یکبار ایستاده بخوانم ولی نشد امیرالمؤمنین چیگفت ؟! ... دوباره همون حرف ... 🍁ممنونم اگر نروی (همینجوری هم قبول دارم ، بمون فاطمه) 🍁میمیرم اگر بروی 🍁زهرا مرو مرو 🍁لاله ی پرپرشده ام 🍁زهرا برخیز (نه فقط زینب و حسنین ، نه ... نه ...) 🍁من هم بی مادر شده ام 🍁زهرا برخیز دید خبری نشد،هر چی گفت مادر حین و حسین چشماشو باز نکرد،دختر رسول الله،چشماشو باز نکرد ... سر فاطمه رو گذاشت روی زانوش ، گفت زهرا جان،من علی أم .. تا گفت من علی أم ، چشماشو باز کرد ... دید قطره قطره اشکهای علی روی صورتش میچکه ... ⬅️رفقا ... مادر ما این دست شکسته رو هی بالا آورد تا نیمه راه ... نمیتونست ... بالا میاورد ، دوباره میفتاد ... بار دوم ، بار سوم ... امیرالمؤمنین دستاشو برد زیر دست فاطمه ... خانوم ! میخوای چیکار کنی با این دست شکسته ؟! ... چرا اینقدر حرکت میدی ، میخوای چیکار کنی ؟! ... دستشو بالا آورد ... علی جان بالاتر ببر دستمو ... بالا آورد ... یه کم بالاتر علی جان ... مقابل صورت امیرالمؤمنین ... علی دید این انگشتهای بی رمق رو تکان داد ، اشکهای علی رو از روی صورت علی گرفت ... جلو ی چشمهای من اینجور گریه نکن ... اما هر کاری کنیم همینه که هست ...««لا یوم کیومک یاأباعبدالله»» ⬅️زینبم با خودش گفت برم لحظه آخر لاأقل سرشو به زانو بگیرم ... سرش توی دامن خودم باشه ... سرازیر گودال شد ... اما یه وقتی رسید که دید ، ملعون داره از گودال بیرون میاد ... دامنشو جمع کرده ... خون تازه از زیر دامنش جاریه ... حسین .... 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
❣﷽❣ 🍁 ◼️ 🍁 قرارشد نگذارند ساده جان بدهد قرار شد نگذارند سر تکان بدهد ◼️حسین جانم 3 جانم جانم به دشمنی کشتنش یعنی اینهمه زخمایی که زدن راضی شون نکرد نگران بودن حسین جان بده راحت شه. میخواستن تااون لحظه آخر زجرش بدن هرجوری تونستن آقا رو اذیت کردن .. ◼️حسین آقام آقام آقام یعنی چیجوری میتونستن آزارش بدن، اذیتش کنن!! شمشیر دار که داشت با شمشیر میزد نیزه دار که داشت با نیزه میزد سنگ زن که داشت با سنگ میزد حتی پیرمردای کوفه با عصا اومدن با عصا میزدنش غرق خونه_ تو گودال افتاده_دیگه رمق نداره _یه وقت یه نامرد صدا رد کارش تمامه برید سمت خیمه ها_دیدن رو دو کنده ی زانو بلند شد_من هنوز زنده ام.. قرار شد نگذارندساده جان بدهد قرار شد نگذارند سر تکان بدهد قرارشد که تنش روی خاکها باشد ونیزه دار سرش رابه آسمان بدهد اُفتاده بین قتلگاه تو چنگ کینه ی سپاه نداره دیگه جون پناه، پناه عالم ◼️پناه عالم بی پناه شده دورش پراز کمینه، زینب داره میبینه رو سینه داداشش یکی داره میشینه بالای گودال، هی میره ازحال پیرشده زینب، قدهزار سال ◼️سالار زینب.. 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹