eitaa logo
روضه دفتری
21.5هزار دنبال‌کننده
178 عکس
10 ویدیو
3 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی بعلاوه صوت همراه با متن مداحی (نوحه، سینه زنی، مولودی) با توجه به مناسبت های پیش رو آیدی کانال در ایتا #روضه_دفتری @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🏴‌روضه و مناجات جانسوز_ حضرت رقیه سلام الله علیها_ شب سوم محرم قسمت پایانی_ حجت الاسلام میرزامحمدی ┏ ┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛ تا قافله اتراق کرد،یه نازدانه،که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین،که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود،از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد؛رفت زیر سایه ی این خار،آنقده خسته بود،تشنه بود،گرسنه بود ،خوابش برد ...." اگه اینجوری بخوای بیقراری کنی،من خودم بیقراره روضه ی این نازدانه ام ...." اجازه بدین امروز همه گریه کنن " عقبی ها ،بیرونی ها ،شهدا گریه کنن ..." خوابش برد ، قافله حرکت کرد ، این دختر جاموند ..." گوش بده !قافله که حرکت کرد،،،عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده ،صدا زد "یا قوم ! بالله !*شمارا به خدا قدری صبرکنید*افتقدت ابنت الاخ الحسین" جگرگوشه ی حسینم جامونده ..." حواست اینجاست یا نه ؟ چنان ناله ای زد ، راوی میگه من شنیدم ؛ دستور دادن قافله توقف کنه ،گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه ...." دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن ؛یکی من بودم و یکی زجربن قیس .... *آروم باش .....* من با زجر،یا زحربن قیس ،برگشتم عقب قافله،ازدور داشتم میدیدم حالت این دختر رو ؛ دیدم دست روی سر گذاشته ، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه میکنه ، (بچه ی گم شده دیدی یا نه؟) بشنو" میدونی کیارو صدا میزد ؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود ، هی میگفت : یا عماه ... ! یا عمتاه ... ! یا اماه ..." ازدور داشتم میدیدم ؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد ، هی مینشست رو زمین پاهاشو نگاه میکرد ..." چقدر خار تو این پاها رفته بود،نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه ...... آی حسین ...... اینم مال شهیدامون ،انشاالله تو حرم این نازدونه بریم عرض ادب کنیم ؛ اولین سوالی که من دارم اینه :بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه ؟ این دختر حسینه ، از کربلا تا اینجا دایم کتک خورده ،طعنه و ناسزا شنیده ، یه جمله ای گفت،من واسطه شدم،گفتم صبر کن ،ملاحظه کن ،یتیمه ...." اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه . این دختر به من اعتماد کرد ،فرمود :من دختر پیغمبرم ،بهش بگو :اگه میخوای منم بکشی بکش ؛اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم .... آی حسین بابا آتیش زدن به خیمه هامون تار میبینه دیگه نگامون نمونده گوشواره برامون بابا باباجون کجایی بابا ؟ سرتو روی نیزه دیدم .... دنبال نیزه میدویدم .... اما به تو من نرسیدم .... کجایی بابا ؟ بابا داری با خود هزار نشونه لبت به رنگ آغوونه نگو که کار خیزرونه کجایی بابا ؟ بابا امون ازاین زخمای کاری خون از لب تو شده جاری کی سنگ زده بر لب قاری ؟ بابای خوبم .... سرت رو نیزه رو به روم بود اما یه بغضی تو گلوم بود گلوتو نیزه ها بوسیدن اما یه بوسه آرزوم بود *ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن،طعنه و ناسزا بهشون میگفتن ،این نازدانه ها فقط سر بریده رو میدیدن ، فقط میگفتن حسین ........ 📚روضه جانسوز حضرت رقیه سلام الله ┏━ ┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛
‍ ‍ 🏴 وداع با ماه صفرحضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام گریز حضرت اباعبدالله علیه السلام🏴 وداع ما با ماه صفر هست،منم وداع امام رضا رو بخونم و از همه التماس دعا " السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَهله وَ عِيَالَهُ بِالبکاء عَلَيْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ" زن و بچش رو جمع کرد،تو همون مدینه پشت سر من گریه کنید" آقا گریه پشت سر مسافر شگون نداره،فرمود دیگه از این سفر برنمیگردم مدینه" 🔸وقت رفتن زشهر پیغمبر گفت باید به غربتم گریید🔸دیگر این شهر را نمی بینم🔸بر غم بی نهایتم گریید خواهرا،امشب جای حضرت معصومه گریه کنید* گریه بر من رواست معصومه این مسافر که بر نمی گردد دیدن قبرمادرم زهرا🔸روزی من دگر نمی گردد🔸رفت و قسمت نشد که این خواهر ما میگیم خوب شد قسمت نشد،یه خواهر بابرادر همسفر شد،دیگه بسه رفت و قسمت نشد که این خواهر همسفر با برادرش باشد رفت و قسمت نشد که برگردد زائر قبر مادرش باشد *کجا بردنش؟!* رفت و دور از مزار پیغمبر در غریبی ز زهر کین جان داد کنج حجره به خود می پیچید همچو مادر به روی خاک افتاد میگم و رد میشم اثر زهر کینه کاری بود صورتش شد کبود واویلا ذکر پایانیش در این عالم لب خشکیده بود یا زهرا ...مادر .. مادر .. فیض آمادست،بگم شام غریبانیه محدث قمی هم فیض ببره،دل شب زنای نوقان تازه عروساشونو داشتن میبردن خونه ی شوهر،دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشیع میکنن،پرسیدن،گفتن این بدن امام رضاست(غربت و ببین)این تازه عروسا به شوهراشون گفتن مهریه هامون حلالتون،اجازه بدید بریم بدن جگرگوشه ی فاطمه رو دفن کنیم چی جوری دفن کنن؟!! برگشتن،هر چی هر کی براشون گل آورده بود،پس گرفتن،گفتن باید این بدن رو گل بارون کنیم،آوردن گلها رو ریختن،بدن زیر این گلها دفن شد،قربونت برم که زنها واسطه ی دفنت شدن"(فهمیدی چی میخوام بگم؟!!)یه همچین اتفاقی تو تاریخ یه بار دیگه هم افتاده،اونم مال کربلاست .... زنای بنی اسد اومدن به نامرداشون گفتن،مهریه هامون حلال،اجازه بدید این بدن ها رو بریم دفن کنیم .... لذا تو زیارت ناحیه به ابی عبدالله می گی: *أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى* قربونت برم که روستایی ها دفنت کردن" اما من میخوام بگم یا امام رضا(خود حضرت رضا فرمودا):إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ " اگه میخوای برا کسی گریه کنی،بر حسین ما گریه کن "یا امام رضا بدنتو وقتی میخواستن دفن کنن،تلی از گل و کنار زدن ...." اما لایوم کیومک یا اباعبدالله ....." به به ، رحمت خدا بر این ناله ها،60 شبه داری میگی حسین،دیگه بستونه،بازم دلت کربلا میخواد؟!!نشست کنار گودال،چه کنه زینب؟!! نیزه شکسته ها رو کنار بزن .... نه نه .... دونه دونه اینا رو بیرون آورد، شمشیرا رو از بدن بیرون آورد،تازه بدنی که زیر سم اسب رفته ....اما ادب اقتضا میکنه روضه ی خود امام رضا رو بگم،برا ابی عبدالله اینجوری روضه خواند" به خدا ما که هنوز یه دل سیر براش گریه نکردیم" چقد زود داره این سفره جمع میشه،چه شبای خوبی بود چه روزای خوبی بود،صبح و شاممون با تو شروع میشد ...." ان شاالله عمرمونم با تو تموم بشه آقا؛ ان شاالله تو بیای بالا سرمون" امام رضا فرمود: یابن شبیب إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ" چرا؟ علتشم فرمود،اگه نمی گفت جرات نمیکردیم اینجوری بگیم:*فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ* اخه مثل یه مذبوح سر از بدنش جدا کردن" یدونه شباهتشو بگم،میخوام بگم شباهتش اینه،تو ماها اگه بخوان یه گوسفندی رو سر ببرن،یه مذبوحی رو ذبح کنن،همه دورش جمع میشن،همه خوشحالن، هر کی میگه من از این مذبوح سهمی دارم ...... ( فهمیدی چی گفتم؟!!) همه دورش حلقه زدن ... اخنس گفت عمامه ش رو من میبرم .... بجدل گفت انگشترشو من میبرم ..... خولی گفت سرشو من میبرم ..... همه دارن شادی می کنن