eitaa logo
اشعار،نوحه وروضه امام علی ع وشبهای قدر
1.9هزار دنبال‌کننده
380 عکس
149 ویدیو
25 فایل
اختصاصی کانال روضه امام علی ع👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @roze_emam_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه و گریز ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 📜در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان حضرت علی علیه‌السلام بالای منبر کوفه از حسنین علیهماالسلام پرسید: چند روز از این ماه گذشته و چند روز باقی مانده است؟ عرض شد سيزدهم ماه رمضان است ، سپس فرمود: در این ماه محاسن من از خون سرم خضاب خواهد شد و گریست، و مردم گریستند. بعد فرمود: گمان مکنید که گریه من برای این مطلب است،«والله لابن أبیطالب أشوق الی الموت من الطفل ای ثدی أمه».«سوگند بخدا، اشتیاق فرزند ابیطالب به مرگ، از طفل به سينه ى مادرش بیشتر است» و لکن گریه‌ی من برای این دو فرزندم است که یکی را به زهر شهید نمایند، و دیگری را با لب تشنه سر از بدنش جدا کنند ،اهل مجلس شروع كردند ناله زدن ، و اميرالمؤمنين هم بي تاب شد (١) 👆جا داره عرض كنيم يا اميرالمؤمنين ، از اين دست روايات كه شما به ياد كربلا مي افتاديد و ناله سر مي داديد و مردم هم با شما گريه مي كردند زياد به دست ما رسيده ، مخصوصا مواردي كه پيامبر نقل مي فرمودند ، اما جا داره عرض كنيم آقا جان جاى شما خالي بود در كربلا ، اگر شما اونجا بوديد و مثل عقيله ى بني هاشم مي ديديد كه چه بلايي داره سر حسين مي آد چه مي كرديد ، راوى مي گه ، حضرت پس از وداعى تلخ وارد ميدان شد و دشمنان از برابر شمشيرش براست و چپ پراكنده ميشدند، اين در خالي بود كه خواهرش حضرت زينب سلام الله عليهانظاره گر بودند ، حميد بن مسلم گويد: بخدا مرد گرفتار و مغلوبى را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد، چون پيادگان بر او حمله ميافكندند او با شمشير بدانان حمله ميكرد و آنان از راست و چپش ميگريختند ، شمر بن ذى الجوشن كه چنان ديد سوارگان را پيش خواند و آنان در پشت پيادگان قرار گرفتند، سپس بر تير اندازان دستور داد او را تير باران كنند، پس تيرها را بسوى آن مظلوم رها كردند (آنقدر تير بر بدن شريفش نشست) كه مانند خارپشت شد، پس آن حضرت از جنگ با آن بيشرمان باز ايستاد و مردم در برابرش صف زدند، خواهرش زينب ديد كاري از دستش بر نمي آيد جلو آمد و رو بعمر بن سعد بن ابى وقاص كرده فرياد زد: واى بر تو اى عمر؟ آيا ابو عبد اللَّه را ميكشند و تو نگاه ميكنى؟ عمر پاسخ زينب را نگفت، زينب فرياد زد: واى بر شما آيا يك مسلمان ميان شما مردم نيست؟ كسى پاسخش را نداد، راوى ميگويد يك حرام زاده به نام شمر بن ذى الجوشن جواب اين خواهر رو داد ، فرياد زد: بسوارگان و پيادگان واى بر شما درباره اين مرد چشم براه چه هستيد؟ مادرانتان در عزاى شما بگريند؟ پس لشگر از هر سو به آن حضرت حمله ور شدند، زرعه بن شريك ضربتى بشانه چپ آن بزرگوار زده آن را جدا كرد، ديگرى ضربت بگردنش زده حضرت برو درافتاد، سنان بن انس نيزه باو زد او را بخاك افكند، خولى بن يزيد اصبحى پيش دويد از اسب بزير آمد كه سر آن بزرگوار را جدا كند لرزه بر اندامش افتاد، شمر گفت: خدا بازويت را از هم جدا كند چرا ميلرزى؟ و خود آن سنگدل پياده شده سر مطهر امام حسين را جدا كرد .(٢) يا حسين يا حسين يا حسين ولا حول ولا قوة الا باالله العلى العظيم 📚 منابع ١- سحاب رحمت صفحه١٤٩ ٢- ترجمه الارشاد جلد٢ صفحه١١٧ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد...