eitaa logo
اشعار،نوحه وروضه امام علی ع وشبهای قدر
2.9هزار دنبال‌کننده
463 عکس
266 ویدیو
43 فایل
اختصاصی کانال روضه امام علی ع👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @roze_emam_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
طبیبا درد من درمان ندارد #🥀شهادت حضرت علی علیه السلام تبریزی . طبیبا درد من درمان ندارد علاج زخم سر ، امکان ندارد . فتاده رعشه بر ارکان جسمم وجود زخمی ام میزان ندارد . فتاده بر سرم سودای رفتن دلم تاب غم دوران ندارد . قفس تنگ است و من محبوس و غمگین علی تمکین این زندان ندارد . بریزد خون دل از زخم فرق ام کسی چون من دل سوزان ندارد . علی را مکتب عرفان و عشق است کس این عشق و کس این عرفان ندارد . منم قربانی دین و عدالت که دینی چون منی قربان ندارد . نوای نیمه شب ها گشته خاموش صدای ناله نخلستان ندارد . شب قدر است و من خاموش و خسته علی بر روی سر قرآن ندارد . به قرآن که مع القرآن ، منم ، بس علی بگسستن پیمان ندارد . من از پیمانه ی پیمان خمارم چنین مستی ، سر مستان ندارد . دلم پر می زند از بهر وصلت دگر دل طاقت هجران ندارد . ز زخم فاطمه ، زخم است سینه ملال مرتضا پایان ندارد . به خوبان جهان پیوستنم خوش علی پیوست با دونان ندارد . من و مهمانی زهرای اطهر چنین بزم عالم امکان ندارد . خراب و دل ملول و خسته جانم که آسایه دل ویران ندارد . ( هدایت ) گشته ام از لطف جانان به از حیدر ، جهان جانان ندارد
ساقی منه می بذل ایله ماه رمضاندی 🌾🍀✨🌾🍀✨ رمضاندی … تبریزی . ساقی منه می بذل ایله ماه رمضاندی تعجیل ایله گون ایندی چخار وقت اذاندی . می ایچدیر اولوم مست و خراباتی و سرخوش مستانه لقین فیضی دی کی تک جه قالاندی . یانسن ئورگی خلقی سالان می دن اوزاقه عطشان ئورگیم می هوسنده ایله یاندی . میخانه نی الله گوروم آباد اولا هر دم میخانه دیمه ، معبد عشّاق جهاندی . میخانه ده یوخ کذب و ریا ، بخل و حسادت منصوب ایلمه مستی بو انصابه یالاندی . مخموره نه لازمدی چاتا نام و نشانه مستان جهان دهرده بی نام و نشاندی . شیخ عمرونی مسجدده ویریر ذکریله باشه پیوسته ایله عاقبتندن نگراندی . مستین نظرنده نه جهان واردی نه جنّت یارین نظری مدّ نظردی ، بو عیاندی . دنیا نه دی ، عقبا نه دی ، یاریم منیم اولسون یارین نظر لطفی منه فوق جناندی . سعی ایله «» آلاسان کام وی می دن می دن داها وار هر نمنه درده سالاندی
سیه پوش عالم و آدم از این غم 💫🥀▪️💫🥀▪️🥀 💫🥀▪️ حضرت علی علیه السلام تبریزی . سیه پوش عالم و آدم از این غم که گشته محتضر مولای عالم . علی را رنگ زرد از زخم سنگین عرق بر چهره ی گل همچو شبنم . به سختی دیدگان را می گشاید قوام عالم و فاروق اعظم . نظر دارد گهی بر اهل بیت اش به قرآن توصیه دارد دمادم . ز عالم در عمل سبقت بگیرید عمل بر امر حق , باشد مقدّم . گهی می بندد آن شه دیدگان را ز درد زخم سر , با حال بر هم . به لب دارد ترنّم , عاملان را دهد حاصل چنین ساعت مسلّم . هر آن کس دانه ی خیری بکارد بچیند میوه ی آن شاد و خرّم . الا , غافل نباشید از یتیمان که من زین سلسله غفلت نکردم . الا , از دردمندان دست گیرید به زخم زخمیان , مالید مرهم . الا , بر تشنگان آبی رسانید که باشد محسنان میر و مکرّم . در احسان گوی سبقت بر ربائید که احسان , بیش و بیشش هم بود کم . گمان دارم که وقت رفتن آمد که باشد , پیشتان فردا نباشم . خدا حافظ خدا حافظ عزیزان از این دار فنا دلخسته رفتم . مرا در نیمه شب دفنم نمائید نهان دارید , غسل و کفن و دفنم . وصایا شد تمام و دیده بر بست از این غم , شد جهان در سوگ و ماتم . شب مرگ علی , مرگ عدالت ( هدایت ) خون فشان از چشم پر نم
علی دل بیقرار و مست دلبر 🌾▪️✨🌾▪️✨🌾 🌾▪️🌾 حضرت علی علیه السلام تبریزی . علی دل بیقرار و مست دلبر خمار از جلوه های تَست دلبر . به دستی دستگیر بی پناهان دگر دست اش بود در دست دلبر . ندیده چشم دنیا ، چون علی را که باشد بنده ی دربست دلبر . افق را دید و گفتا که رسیده شب عشق و شب پیوست دلبر . ندارم آرزوئی غیر از آن که رسد دستم به دست لَست دلبر . به همّت رستم از دنیای فتّان که باشم سابقون رست دلبر . به هستی بی نیازم ، رأی ام این است که باشد بود و هست از هست دلبر . چو نوشیدم می تطهیر و تنزیه نکردم آنکه باشد گست دلبر . (هدایت ) جان مولا عهد بر بند مکن افعال زشت و کست دلبر . تَست : می – شراب لست : نیکو – خوب گست : زشت – قبیح – نازیبا کست : دام – تور – قلاب ماهی گیری رست : صف
ملتهب از صبح امشب ، آسمان 🍂🥀🍂 حضرت علی علیه السلام تبریزی . ملتهب از صبح امشب ، آسمان قدسیان در اضطراب و ناگران . مسجد و منبر پریشان و عبوس ناگران محراب پیر عارفان . رو به قبله ، قبله گاه معرفت در تماشا کهکشان تا کهکشان . ممحرم حق ، تا به حق مُحرم شدی مضطرب گشتی سپهر بی کران . غرق نور آن نور حیّ سرمدی محو دلبر طایر عرش آشیان . شور وصلت در سر پرشور او حاش للّه که بود در قید جان . می طپد دل ، مرغ جان در تنگنا لب ثنا خوان نگار لامکان . آنچنان مست تماشا گشته که در نظر ناید حضور دیگران . در رکوع شد فخر حزب راکعون شد مکدّر در سماوات اختران . ذکر سبحان بر لب اش گلبوسه زد راست شد قامت از آن میر گران . با جبین بر خاک دلبر بر فتاد مست ذکر ربّ الاعلا شد لسان . ازقفا تیغ آخت اشق الاشقیاء تا کند فرق سر آن شه نشان . تیغ زهر آگین و فرق مرتضا لرزه افتادی به ارکان جهان . سر ز سجده بر گرفت آن شهریار بر سرش زد بوسه تیغ جانستان . تیغ کین از مرتضا سر را شکافت خون دل از زخم سر گشتی روان . مهر خون ، سجّاده خون ، محراب خون شیر خیبر کن علی شد ناتوان . زجّه کش ، از دل ( هدایت ) ندبه کن بر غریبیّ علی بر کش فغان .