eitaa logo
اشعار،نوحه وروضه امام علی ع وشبهای قدر
1.9هزار دنبال‌کننده
375 عکس
141 ویدیو
24 فایل
اختصاصی کانال روضه امام علی ع👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @roze_emam_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
اصلِ لذّت از مناجاتِ سحرهایم علیست برترین مضمونِ احیا مدح مولایم علیست بهترین سوگندِ پیغمبر به درگاه خدا هر سحر، نامِ شَهَنشاهِ دو دنیایم علیست حَیِّ سرمد بارها فرمود با ختم رُسل قالعِ کفر و نفاق و شرکِ اعدایم علیست از شب معراج چون برگشت احمد، فاش کرد از ازل نوری که شد هم قدّ و بالایم علیست لیلةُ القدرِ خدا زهراست، اما فاطمه گفت: آری لیلةُ القدرم، که همتایم علیست از حسن پرسید سلمان، سِرّی از مولا بگو مجتبی فرمود: سِرُّالله بابایم علیست گفت اربابِ شهیدم وصفِ ثارُالله را خون‌بهای قطره قطره، خونِ رگهایم علیست قائم آل محمد اینچنین فرموده است: ذوالفقارم، یادگارِ جدِّ والایم علیست یل یلِ اُم البنین، هِیبت ز حیدر برده است هیبةُ اللّهیِ سالارِ دل آرایم علیست چون حجاب از چشم ما یک لحظه بَردارد خدا دیده خواهد دید جَنبُ الله، آقایم علیست با کسی کاری ندارم، من غلامِ قنبرم زانکه قنبر بندۀ درگاه مولایم علیست فاتح بدر و حنین و خیبر و خندق علی صاحب قلبِ پُر از حُبِّ تَولّایم علیست زاهدِ شب، مَرد میدان، شیرِ حق، عبدِ خدا معنیِ زُهد و وَرع، طاعات و تقوایم علیست در طواف کعبه میگردم به گِردِ روی او آبروی بیتِ حق، مولای یکتایم علیست صحن ایوان نجف، دربارِ سلطان من است کلب این درگاهم و هردَم تمنایم علیست نام او نقشِ نگین خاتم پیغمبران قبلۀ راز و نیاز و درد دلهایم علیست شیر مادر، لقمۀ بابا، حلالم تا ابد در حقیقت مادرم زهرا و بابایم علیست سائلم من، سائلم من، سائل روی علی صاحب دنیا و دین، امروز و فردایم علیست از علی دم میزنم تا زنده ام، سِرّ و عَلن گر گنهکارم ولی پنهان و پیدایم علیست محمود ژولیده
اصلِ لذّت از مناجاتِ سحرهایم علیست برترین مضمونِ احیا مدح مولایم علیست بهترین سوگندِ پیغمبر به درگاه خدا هر سحر، نامِ شَهَنشاهِ دو دنیایم علیست حَیِّ سرمد بارها فرمود با ختم رُسل قالعِ کفر و نفاق و شرکِ اعدایم علیست از شب معراج چون برگشت احمد، فاش کرد از ازل نوری که شد هم قدّ و بالایم علیست لیلةُ القدرِ خدا زهراست، اما فاطمه گفت: آری لیلةُ القدرم، که همتایم علیست از حسن پرسید سلمان، سِرّی از مولا بگو مجتبی فرمود: سِرُّالله بابایم علیست گفت اربابِ شهیدم وصفِ ثارُالله را خون‌بهای قطره قطره، خونِ رگهایم علیست قائم آل محمد اینچنین فرموده است: ذوالفقارم، یادگارِ جدِّ والایم علیست یل یلِ اُم البنین، هِیبت ز حیدر برده است هیبةُ اللّهیِ سالارِ دل آرایم علیست چون حجاب از چشم ما یک لحظه بَردارد خدا دیده خواهد دید جَنبُ الله، آقایم علیست با کسی کاری ندارم، من غلامِ قنبرم زانکه قنبر بندۀ درگاه مولایم علیست فاتح بدر و حنین و خیبر و خندق علی صاحب قلبِ پُر از حُبِّ تَولّایم علیست زاهدِ شب، مَرد میدان، شیرِ حق، عبدِ خدا معنیِ زُهد و وَرع، طاعات و تقوایم علیست در طواف کعبه میگردم به گِردِ روی او آبروی بیتِ حق، مولای یکتایم علیست صحن ایوان نجف، دربارِ سلطان من است کلب این درگاهم و هردَم تمنایم علیست نام او نقشِ نگین خاتم پیغمبران قبلۀ راز و نیاز و درد دلهایم علیست شیر مادر، لقمۀ بابا، حلالم تا ابد در حقیقت مادرم زهرا و بابایم علیست سائلم من، سائلم من، سائل روی علی صاحب دنیا و دین، امروز و فردایم علیست از علی دم میزنم تا زنده ام، سِرّ و عَلن گر گنهکارم ولی پنهان و پیدایم علیست محمود ژولیده
کوفه در اندوه و واویلاست واویلا علی در نجف صاحب عزا زهراست واویلا علی پیر نابینایی افتاده است در ویرانه ها دیده اش بر راه آن مولاست واویلا علی کاسه های شیر در دست یتیمان است و او فکر این طفلان بی باباست واویلا علی مخفیانه دور از چشم همه تشییع او مثل تشییع تن زهراست واویلا علی می کند هر دم نظر بر جای خالی پدر خون به قلب زینب کبراست واویلا علی مرتضی راحت شد و اما میان کوفیان بر سر نام علی دعواست واویلا علی رفت مولا و نرفت از قلبشان بغض علی شاهد من روز عاشوراست واویلا علی هر که شد نامش علی طوری دگر او را زدند این هم از مظلومی مولاست واویلا علی یک علی با تیغ و نیزه اربا اربا شد تنش پاره تر از آن دل باباست واویلا علی یک علی را تیر هم اندازه قدش زدند آخر این کودک مگر سقاست واویلا علی یک علی با دست بسته چون علی بر ناقه ها کو به کو آواره صحراست واویلا علی کوفه و شام بلا با عمه های بی کس‌اش میهمان مجلس اعداست واویلا علی در میان هیجده سر دید روی نیزه ها راس یک شش ماهه هم پیداست واویلا علی یک نفر کوی یهودی داد زد این قافله اهل بیت حیدر و زهراست واویلاعلی یا علی داری خبر یک بی حیا ....بزم یزید دخترت را به کنیزی خواست واویلا علی عبدالحسین میرزایی
شکسته بالی و با دخترت سخن گفتی کمی ز غربت خود را برای من گفتی چقدر طعنه شنیدی چقدر دم نزدی چقدر حرف خدا را به مرد و زن گفتی چقدر حرف دلت را به چاه میبردی چقدر درد و دلت را به خویشتن گفتی دم غروب سلامی به همسرت دادی گمان کنم که به زهرا ز آمدن گفتی دلت گرفت پدر یاد مادر افتادی ز شعله های در و از لگد زدن گفتی یتیم ها که برای تو شیر آوردند ز بی وفایی این کوفیان به من گفتی تو از شلوغی و ترس از ربودن اطفال ز سنگ خوردن و سختی رد شدن گفتی برايم از غم بزم حراميان اي واي برايم از غم معجر نداشتن كفتي سحر به رسم سفارش کنار عباست فقط حسین حسین و حسن حسن گفتی نوشت بر کفنت جوشنی حسین غریب تو از وصیت زهرا و پیرهن گفتی ز کشتن نوه هایت ز کشتن پسرت ز قتلگاه و بدن های بی کفن گفتی محمدجواد پرچمی
ماهِ علیست بهترین زمزمۀ دعا علی ماهِ نوای بینوا، نوای بینوا علی دلیل غافرالذُّنوب بودنِ خدا علی تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحمَه چیست؟ ذکر یاعلی به‌هرکجا که رو کنیم‌اوست که جلوه میکند اولِ ابتدا علی، آخرِ انتها علی علی نبوده غیر حق و حق نبوده غیر او کجاست ذره‌باطلی که خو گرفته با علی؟ هرکه علی شناس شد خداشناس میشود پریده ایم تا خدا، رسیده ایم تا علی فقیر اسیر مرتضی، یتیم اسیر مرتضی اسیر اسیر مرتضی، سورۀ هَلْ اتی علی حَی عَلَی الصّلاة او، حَی عَلَی الفلاح او اقامه و اذان ما، حیّ عَلای ما علی گوشه ای از نگاه او " کُنْ فَیَکُون" می‌کند زمین علی، سما علی، قَدَر علی، قضا علی آب کجا، رود کجا، بحر کجا، علی کجا ! مِهر علی، سخا علی، جود علی، صفا علی درآن شبی‌که مصطفی رسیده است تاخدا تبسّم نبی علی، تکلّم خدا علی ریشۀ جانماز او شَه‌پرِ جبرئیل شد ببین دگر چها کند اگر کند دعا علی ذکر علی عبادت و راه علی سعادت و حبّ علی شفاعت و امید شیعه‌ها علی ولادت تو بهترین زمان برای مدح تو اگر که رخصتم دهی مدح کنم تو را علی تو آن شبی‌که میرسی ماه به نیمه میرسد تو ماه را تمام کن، ماهِ تمام! یاعلی کعبه سه روز دور تو طواف کرد و کعبه شد اگر بها گرفته آن، تو داده ای بها علی چگونه وصف تو کند خدای تو خودت بگو کدام جمله بهتر از جمله ی لافتی، علی؟! امید کودک یتیم! عذاب دشمنان دین! مفسّر کلام حق! خوف علی رجا علی! عذاب ناکثین و قاسطین و مارقین تویی ضربۀ ذوالفقار تو نزول صد بلا علی میان عدل و ظلم، شمشیر تو حکم می‌کند که تیر تو نرفته است تاکنون خطا علی اُحُد همیشه شاهد است و بَدر داد میزند ندای خیبر است: پهلوان جنگ ها علی کم نشود سایۀ تو از سر ما بحقّ حق که بوده ایم و مانده ایم بهر تو گدا علی اگر که ایستاده ایم روبروی دشمنان پشت سرِ سپاه ما دعای مرتضی علی علی به مکه یا به خامنه چه فرق میکند امیر ما، دلیر ما، یکّه سوار ما علی حسین ماندگار شد به زحمت تو و حسن قیام کربلا حسن! امام کربلا علی! تویی که خاک را به یک نگاه کیمیا کنی ابوتراب هستی و صاحب کیمیا علی من از تو غیر تو که چیز دیگری نخواستم کرم کن و برای خود قبول کن مرا علی حمید رمی 🍃🌸🌿🍃🌺🌿🍃🌷🌿🍃💐🌿
خبر،نبی ست دراین جمله، مبتدا علی است هم ابتدا علی است و هم انتها علی است اگر شکاف یمانی مؤَیّد حج است منا و مشعر علی، مروه و صفا علی است دو دسته اند خلایق به دادگاه خدا کسی که بی علی است و کسی که با علی است اگر علی ست یدالله باشد ای زاهد تو را خداست دراین عالم و مرا علی است علی بس است، که فهمیده ام ز ردُّالشَّمس؛ کسی که کرده قضا را فقط ادا علی است نبی که دست ولی را گرفت دانستم تمام کار جهان دست مرتضی علی است رضای حق به رضای رضاست وابسته وَ آنکه داشته است از رضا، رضا علی است دو تا به کرب و بلا و چهارتا معصوم حوائج همه در دست چند تا علی است حسین رفت به گودال تا عیان بشود شهید واقعی دشت کربلا علی است به شیعگی خودت فخر کن که در معراج کلام آخر پروردگار یاعلی است مهدی رحیمی 🌴🌸🌿🌴🌿🌸🌴🌿🌸🌴🌿🌸
حق روز ازل کل نِعم را به علی داد بین حُکما حُکمِ حَکَم را به علی داد معنای یدالله همین است و جز این نیست کاتب که خدا بود قلم را به علی داد می‌خواست به تصویر کشد قدرت خود را در معرکه شمشیر دو دم را به علی داد عمّال شیاطین همه ماندند تهی‌دست تا احمد محمود علم را به علی داد یاران ولایت به خدا اهل بهشتند الله کریم است، کرم را به علی داد هر مملکتی تابع فرمان امیری است ایران، دلِ افتاده به غم را به علی داد از نسل علی یک علی آمد به خراسان یعنی که خدا کل عجم را به علی داد کوچک‌تر از آن است عجم فخر فروشد گو حیدری‌ام، یار دلم را به علی داد سبقت بگرفت اُمّ علی ز اُمّ مسیحا روزی که خدا حق قدم را به علی داد مملوک ببین مالک دین در شب میلاد تنظیم سند کرد و حرم را به علی داد بوده همه اشراف عرب طالب زهرا طه گهر عهد قِدَم را به علی داد بگذاشت کف فاطمه را بر کف حیدر با فاطمه ششدانگ اِرَم را به علی داد از یُمن همین وصلت فرخنده" کلامی" حق زینب آزاده‌شیم را به علی داد ولی الله کلامی زنجانی 🌴🌱🌿🌸🌴🌱🌿🌸🌴🌱🌿🌸
چه بنویسم؟ که شعرم باب میلم در نمی‌آید دلم می‌خواهد اما آه... از من برنمی‌آید مرا بگذار و بگذر ای غزل! دیوانۀ سرکش! از او گفتن، به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید شنیدم با صدای او خدای او سخن می‌گفت در این ساحت سکوتم من، صدایم در نمی‌آید چه بنویسم؟ که خرما بر نخیل و دست ما کوتاه که نام او بلند است و به این دفتر نمی‌آید «امیرالمؤمنین» واژه‌ست؟ نه، پیراهنی زیباست ببین! بر قامتی جز قامت حیدر نمی‌آید به شوق روی پیغمبر سه روز آذین شده یثرب ولی بیرون دروازه‌ست پیغمبر، نمی‌آید علی باید بیاید تا محمد گام بردارد که پیغمبر به همراه یکی دیگر نمی‌آید علی باید بیاید تا کنار مصطفی باشد علی باید بیاید تا محمد، مرتضی باشد که دنیا بی‌علی شهری‌ست بی‌قانون، خبر داری؟ محمد بی‌علی، موساست بی‌هارون، خبر داری؟ بدون او در این طوفان چگونه زنده می‌مانی؟ محمد بی‌ علی، نوح است بی‌کشتی، نمی‌دانی! بلاگردان او در بدر و در احزاب و خیبر بود علی جان محمد یا محمد جان حیدر بود؟ محمد با علی وقتی می‌آید، وقت طوفان است فرار از دستشان کار مسیحی‌های نجران است... علی آری علی... مردی که در افلاک، نامی بود شنیدم بارها هم‌سفرۀ مردی جذامی بود... چه بنویسم؟ که دیگر کاری از من بر نمی‌آید از او گفتن به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید همین ابیات درهم را تو می‌بینی خبر دارم همین کم را همین کم را تو می‌بینی خبر دارم محمد میرزایی 🍃💐🌿🍃💐🌿🍃💐🌿🍃💐🌿🍃💐🌿
به اذن فاطمه رام ابوتراب شدم به حکم عشق غلام ابوتراب شدم دوباره تشنه ی جام ابوتراب شدم منی که مست به نام ابوتراب شدم دلم خوش است به این که دو چشم تر دارم عجیب حال و هوای نجف به سر دارم چگونه پست از آن کوه آبرو گوید؟! چگونه تشنه از آن صاحب سبو گوید؟! کجاست طبع بلندی که مدح او گوید؟! همیشه شاعر او جای شعر "هو" گوید علی است عالی اعلی، علی است حق و یقین علی است باطن قرآن، علی است باطن دین خریده روز ازل، حق به شوق نازش را به دست، بافته مرضیه جانمازش را نبی شنیده رجزهای چاره سازش را کمیل بود و علی بود و هر فرازش را شبیه شمع در این ظلمت جهان افروخت مرام بنده شدن را به شیعیان آموخت علی است آن که حقیقت برای ایمان شد برای یافتن راه راست، میزان شد به عرش، صوتِ خداوندی اش نمایان شد نشست روی زمین، مرکب یتیمان شد اسیر کرده دلم را طلوعِ احسانش خوشا به حال گدای رکوعِ احسانش یگانه حامی احمد علی است بی تردید برای حفظ نبی با وقار می جنگید به دور مرکب او مثل شیر می چرخید میان بستر خیرالبشر، علی خوابید وفای آن که پُر از زخمِ تیر شد پیداست تمام حرف از آن غزوه ی اُحد پیداست علی است آن که ندیده کسی فرارش را چشیده است درِ قلعه اقتدارش را خدا ستوده خودش تیغ ذوالفقارش را نخواست ذره ای از مال روزگارش را میان چاه غریبانه سر فرو کرده عبای کهنه و نعلین خود رفو کرده نوای حضرت حق در دم و خروش علی است همیشه کعبه ی رحمن سیاهپوش علی است صدای فاطمه اش تا ابد به گوش علی است شبانه کیسه ی خرما به روی دوش علی است برای او به خدا این جهان پشیزی نیست کنار شأن علی، ردّ شمس چیزی نیست همان که در همه ی جنگ هاش غالب شد همان که مِهر و ولایش به خلق واجب شد همان که در همه جا مظهر العجائب شد کنار فاطمه خانه نشین یثرب شد به قتل فاطمه حق نبی ادا کردند چقدر خون به دل پاک مرتضی کردند به جز علی به کسی دل نبسته ام اصلا به نور او دل ظلمانی ام شده روشن خدا... محبت او را دمی نگیر از من کنار من برسانش به لحظه ی مردن کنار خوان کریمان پُر التماسم کن به لعن دشمن زهرا، علی شناسم کن محمدجواد شیرازی 🍃🌺🌱🌿🍃🌺🌱🌿🍃🌺🌱🌿
باید که تو را حضرت منان بنویسد در حد قلم نیست که قرآن بنویسد هر دست گدایی که به سوی تو دراز است مفهوم قنوتی است که در بین نماز است سمت حرم توست دلم باز روانه «ای تیر غمت را دل عشاق نشانه» ایوان دلم خاک، طلایی بده مولا قدری به من خسته بهایی بده مولا آن چیست که در حج و طواف است...؟نشانه است «مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است» تکفیر نما عقربه ی قبله نمارا چون اوست که سمت تو نشان داده خدا را احمد(ص) به خدا غیر علی(ع) یار نمی خواست پیغمبر ما همسفر غار نمی خواست رفتند به بیراهه و خوردند به بن بست «تا بوده علی(ع) بوده و تا هست علی(ع) هست» بر اسب سوار است قیامت شده بر پا دشمن به فرار است ازین حالت مول ا شمشیر کشیده است که لشگر بگشاید باید برود یک تنه خیبر بگشاید «یا قادر» و «یا قاهر» و «یا فاتح» و «یا هو» این جرأت و این هیبت و این قدرت بازو... مخصوص علی(ع) هست علی(ع) شیر خداوند آن یکه جوانمرد به تعبیر خداوند... ...از ترس ز دستان عدویش سپر افتاد «با خشم علی(ع) هرکه در افتاد ور افتاد» احمد(ص) زند آیا نفسی غیر علی(ع)...؟نه بالا برود دست کسی غیر علی(ع)...؟ته «من کنتُ» که بر حیدر کرار (ع)رسیده است حقّ است و سرانجام به حقدار رسیده است مجید تال 🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
هم دلبر و دلاور و دلدار مرتضی هم سرور و سر آمد و سردار مرتضی هم دیده ایست در و گهر بار مرتضی هم سینه ایست مخزن الاسرار مرتضی جان ِ گرو گذاشته در لیلت المبیت دلواپسیِ امنیت ِ غار مرتضی در سجده هاش گفته انا عبدک الذلیل در جنگهاش صفدر و قهار مرتضی هر جا که ایستاده چه سجاده و چه جنگ دارد به بندگی تو اصرار مرتضی انگار کار کرده ترازو تراز تر وقتی گذشته از سر بازار مرتضی هر جا گره به کار می افتاد ، جبرییل میگفت یا محمد ، بگذار مرتضی... دیوار ِدینِ حق و در ِ شهر ِ علم بود اما چه دید از در و دیوار مرتضی؟ در کربلا به هر طرفی میکنم نگاه جعفر علیست ،عون و علمدار مرتضی زیبایی خدا به هر طرفی جلوه میکند تکرار توست حیدر کرار ، مرتضی محمد خادم 🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿🌿
علی کیست ، ذوالفَضلِ وَالاِمتنان علی کیست ، ذوالحِکمةِ وَالبَیان علی کیست ،آیینة ذوالجلال علی کیست ،ذوالرَأفةِ و اَلامان علی کیست ،گو : اَحسنُ الخالقین به او نام داده چنین ، مستعان علی کیست ، معنای توحیدِ محض علی کیست ،مسجودِ روح و روان علی کیست ،اَسماءِ حُسنای حق علی کیست ،الله را ترجمان علی کیست ،از « وَجهُ رَبِک » بپرس همه فانی اَند و علی جاودان علی کیست ،دانای لوح و قلم علی کیست ،اَسرارِ گَنجِ نهان علی کیست ،فرماندهِ اَنبیاء علی کیست ،با اَنبیا همزبان علی کیست ،عبد خدای کریم علی کیست ،سلطان جان و جهان علی کیست ،کعبه ،علی کیست ،رُکن علی کیست ،زمزم ،صفا، سَعی ،هان... علی کیست،صوت رسای خدا علی کیست ،رازِ مگویِ زبان علی کیست ، آن خِلقتِ بی نظیر که هرگز نگُنجد به وصف و بیان علی کیست ذکرِ کُلونِ بهشت علی کیست ،سرمایة جَنَتان علی کیست ،حج و جهاد و زکات علی کیست ،احکام دین را نشان علی کیست ،همتای زهرا علیست علی کیست ،بر مصطفی روح و جان علی کیست ،سالار خُم غدیر علی کیست ،رهبر به پیر و جوان علی کیست ،آقای هر مُتَقی علی کیست ،مولای ما مؤمنان علی کیست ،خورشید دستِ نبی ستون زمین ،لنگرِآسمان علی کیست ،میزان اعمالِ ما علی ، آن قسیمِ جحیم و جنان علی کیست ،رمز حیات و ممات علی کیست ،سِرِ صَلات و اَذان علی کیست ،آنکه به اَمرِ خداست به یک شب چهل جا عیان، همزمان علی کیست ،دل رحم ،با دوستان علی کیست ،دل سخت، با دشمنان علی کیست ،مَرد قنوتِ سحر علی کیست ،محراب را ارمغان علی کیست ،بخشنده ، وقت رکوع علی کیست ،در سجده ، فارغ ز جان علی کیست ،گریان ز اشک یتیم علی کیست ،الحق کسِ بی کسان علی کیست ،پشت و پناه ضعیف علی کیست ،حامیِ مستضعفان علی کیست ،آن سفره دارِ فلک بحق ، عالمی را علی میزبان علی صاحبِ سفرة مجتباست کریمانِ عالم بر او میهمان علی کیست ،بابای زینب ،حسین حسن، اُمِ کلثوم ، ما شیعیان علی کیست ،شیر خدا و رسول علی کیست ،سرمایة کُن فَکان علی کیست ،خشم خدا در عِقاب علی کیست ،چشم خدا در عَیان علی کیست ،خیبر شکن، بت شکن علی کیست ،بر مصطفی جانفِشان علی کیست ، هشیارِ صَفِین ها علی کیست ، بیدار در نهروان علی کیست ،فیروزِ جنگ جَمل علی کیست ،درپیری اَش پهلوان علی کیست ،شایستة ذوالفقار ولی بی سپر،بی زِره، بی کمان علی کیست ،مظلوم،تنها، غریب علی کیست ،با چاهها همزبان علی کیست ،هر کس که پرسد بگو: علی را تو در شقشقیه بخوان علی کیست ،آرامش)ِ فاطمه علی کیست ،همدردِ یارِ جوان علی کیست ،با دستِ بسته صبور علی کیست ،پیروزِ هر امتحان علی دست بسته نگردد ولی برای خدا می شود آنچنان علی را اگر میشناسی دلا خودت را مُریدِ مَرامش بدان علی بر همه بی پناهان ، پناه علی بر سرِ بی کسان ، سایبان علی نَه فقط هست بابای ما علی دین ما هست و ایمانمان و تا حوض کوثر علی ، راهبَر علی ساغر و ساقی و ساربان علی کیست ،بابای ارباب ما علی کیست ،مولای صاحب زمان رسد انتقام غدیرِ علی به دستانِ آن رهبرِ اِنس و جان و مهدی ، مسیرِ علی میرود امامت همین و ولایت همان ولیِ زمان را که دریافتی همان بیعت است و همین آرمان و آنان که پَرپَر در این رَه شدند همه کربلایی ، همه قهرمان محمود ژولیده 🌿🌸🌿🌺🌿🌹🌿🌷🌿🌼🌿💐
بهتر از این حرم پناهی نیست از نجف تا بهشت راهی نیست به بلندای آسمان سوگند مثلِ این قرصِ ماه، ماهی نیست در تمامِ سطورِ این دفتر شک نکن نقطه‌ی سیاهی نیست برو در راهِ مستقیمی که هیچ‌کس بر سرِ دوراهی نیست آی مردم! برای پیغمبر مثلِ او هیچ تکیه‌گاهی نیست این که خوابیده جای پیغمبر خودِ طاهاست، اشتباهی نیست فاطمه اولین مدافعِ اوست پس دگر در پیِ سپاهی نیست عادل حسین قربان 🍃🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴
علیه السلام✨✨✨✨✨✨ حال بی سامان من از عشق تو سامان گرفت این گدا از دست تو هر روز آب و نان گرفت مثل یک مردار بودم گوشه ای از عزلتم تا که نامت را شنیدم پیکر من جان گرفت ذکر یا حیدر بود شیرینی اش در کام من احتیاجم را دگر از قند و از قندان گرفت شاه آمد در نجف ، کشکول در دستش گرفت در عوض سائل که آمد منصب سلطان گرفت بسکه ایوان طلایت مات و مبهوتم نمود ... گاه گاهی این زبانم ، ذکر " یا ایوان " گرفت یک عروس حیدری دیدم که از صحن نجف خاک را برداشت و با آن حنابندان گرفت تک تک آیات قرآن وصف شاه لافتاست از شما مضمون خود را سوره ی انسان گرفت بادهای موسمی از یک دم تو می وزد از تکان ذواالفقارت دفعتا طوفان گرفت هر کسی عشق تو را دارد خودش درمان بود هر کسی دور از تو شد هم ، درد بی درمان گرفت جایگاه دشمنت باشد به قعر چاه وَیْل تازه خیلی هم خدا بر حالشان آسان گرفت مسجدی که " اَشْهَدُ اَنَّ عَلی " را قطع کرد از ستون باید شکست و سردرش سیمان گرفت داریوش و کوروش و این داستانها ... بیخیال کشور ما اعتبار از حضرت سلمان گرفت رضا قاسمی
عشق یعنی تا نَفَس باقی ست مثل شهریار روز وشب نام علی را می برم با افتخار گفته در وصفِ شکوهِ او خود پروردگار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار در تمام زندگی حصن حصینم حیدر است دلخوشم تنها امیر المومنینم حیدر است شاه هم بودی ، گدای حیدر کرار باش عبد بی چون و چرای حیدر کرار باش تا ابد زیر لوای حیدر کرار باش هر که هستی خاک پای حیدر کرار باش جان سپردن در حرم رویای هر سینه زن است سجده بر ایوان طلایش کار هر روزِ من است عشق او عمری ست مرز بین حق و باطل است در حقیقت دین ما با حب حیدر کامل است بی گمان جبریل هم وقت رکوعش سائل است کعبه هم با آن شکوهش سوی حیدر مایل است عاجزم از درک نامش...فوق باورها علی ست در صف محشر جلودار پیمبر ها علی ست احسان نرگسی
هر آن مجنون که مُهر مِهر حیدر خورده تقدیرش نخ چادر نماز حضرت زهراست زنجیرش فرستاده کتابی را در آن مدح علی گوید خدا با إِنَّما و هَل أتیٰ و تین و تطهیرش به حکم "لافتی إلا علی..." دیگر جهان هرگز نه می بیند شبیهش را، نه حتی مثل شمشیرش فقط با نان جو سر کرد آنکه فتح خیبر کرد کجا آن قوت و این قوّت، ملائک مات تکبیرش دعا بر جان مادر می کند هرکس محب اوست رسید از دامن مادر به قلب طفل تأثیرش چنان از نام او مستم، گرفته یاء آن دستم علی نامش چنین کرده، چه خواهد کرد تصویرش کند صید دل این صیاد قابل با شمایل هم که خالش دانه، مو لشکر، کمان ابرو، مژه تیرش برای کوی او رفتن، گرسنه مانده ترجیحاً به جز او را نمی خواهد گدای چشم و دل سیرش علی هرجا رود بالا، شود حجت تمام آنجا چه باشد شیر میدان و چه باشد طفل بی شیرش مرضیه نعیم امینی
عقل در مانده در روایاتش جهل منکر شدست از بنیاد در خدایی خویش هم بنده ست جُمِعَتْ فی صِفاتهٕ اضداد فکر نان شب یتیمان بود حاتمی که گرسنه می خوابید گرچه راه جنون به ما آموخت بیشتر درس عقل را می داد زور و زر را طلاق داد علی سودِ او را همه ضرر دیدند پیش قومی که کور و کر بودند در سکوت ست معنی فریاد قعر زندان علی علی می گفت بر روی دار هم علی می گفت میثم اینگونه در دل هر «بند» با علی بود سر خوش و «آزاد» ابر و باد و مه و درختان را خاک و خورشید و حور و انسان را کُلِّ مخلوق های یزدان را چه کسی غیر او کُند امداد ما اسیران کوی او هستیم جام قالو بَلا به جان زده ایم وطن ما اگر نجف باشد قلب ما می شود علی آباد باده ی ناب کوثری مارا غرق در موج عشق او کرده مانده ام در زلالی این جام از چه رو شیخ می کند ایراد کوه ایمان علی ست از این رو عاشق او شدن چه «شیرین» است هر کسی در طواف او باشد در ره عشق می شود فرهاد دست افتادگان غم را جز لطف مولا کسی نمی گیرد پای عشق علی و اولادش تا دلم شد خراب شد آباد علی اصغر یزدی
عشق و شور و شوق اگر در آستین داریم شُکر حال اگر با های و هویی آتشین داریم شُکر قبله‌ای عین‌ُالیقین حقُ‌الیقین داریم شُکر در نجف هفت آسمان را در زمین داریم شُکر از دو عالم ما همین تنها همین داریم شُکر از دو عالم  یک امیرالمؤمنین داریم شُکر ماهِ نو با یادِ تیغِ آبدارش کج شده آسمان اصلا به عشقِ ذوالفقارش کج شده و زمین در زیر پایِ شهریارش کج شده آنقدر سنگین شده که در مدارش کج شده از کجیِ ابرویش محرابِ دین داریم شُکر هرچه داریم از امیرالمؤمنین داریم شُکر قبل از اینها که فقط تنها خدا بود و خدا قبل‌تر - از قبل از اینها - مرتضا بود و خدا گفت در معراج دیدم هرکجا بود و خدا هرکجا رفتم علی در انتها بود و خدا نَفسِ احمد نَفسِ زهرا را یقین داریم شُکر یک نَفَس گوییم امیرالمؤمنین داریم شُکر عقل حیران است مدحش را شجاعت خوانده است عشق در بُهت است و وصفش را قیامت خوانده است پیشِ او جبریل عمری درسِ حیرت خوانده است با علی گویا خدا عقدِ اُخوت خوانده است نقشِ  ایوانِ طلا را بر نگین داریم شُکر ذکر مولانا امیرالمؤمنین داریم شُکر در دل آتش زده شوقش نهان داریم ما در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما* بر سر این سفره تنها ، آب و نان داریم ما ما علی داریم و دیگر هیچ ، آن داریم ما از پدر نان حلالی دلنشین داریم شُکر آی مردم ما امیرالمؤمنین  داریم شُکر رمزِ اَنزَلنا علی و سِرِّ اَرسلنا علی کعبه‌ی احمد علی و قبله‌ی زهرا علی باعلی رفته است تا حق هرکه رفته تا علی لا هوَ الا هوَ یا لاعلی الاعلی از میان خوبرویان دست چین داریم شُکر یازده نور از امیرالمؤمنین داریم شُکر ذوالفقارِ خم ببین ، سر پشت سر انداخته صد سپاه اینجا سر و تیغ و سپر انداخته آنقدر از جنگویان  آنقدر انداخته باز عزرائیل را در دردسر انداخته مدح او را بِینِ میدان بیش از این داریم شُکر مرد مردان و امیرالمؤمنین داریم شُکر هرکه صید چشم او شد تیر می‌خواهد چکار کشته‌ی عشق علی شمشیر می‌خواهد چکار حق بده دیوانه‌اش زنجیر می‌خواهد چکار با مریض او بگو تدبیر می‌خواهد چکار نسخه‌ای از دست جبریل امین داریم شُکر بینِ غمها یاامیرالمؤمنین داریم شُکر حال ما وقتی گرفته یک زیارت کافی است مستِ ایوان نجف را یک اشارت کافی است برگ کاهیم و فقط یک لحظه غارت کافی است از خوشی‌ها گوشه‌ی دنج اسارت کافی است حسرت خاک حرم را بر جبین داریم شُکر چشم بر لطفِ امیرالمؤمنین داریم شُکر با جزامی‌ها نشست و پیششان خرما گذاشت لقمه‌ها را دردهانِ مردِ نابینا گذاشت ظرف شیری را به دست کودکی تنها گذاشت مرکب طفلان شد و بر روی دنیا پا گذاشت  دست اگر خالی  ولی حبل‌ُالمَتین داریم شُکر ما کرم را از  امیرالمؤمنین داریم شُکر اینکه شبها می‌برد بر دوش ، خرما را علیست اینکه دارد می‌کشد غمهای زهرا را علیست آنکه با خود می‌برد اندوهِ دنیا را علیست آنکه روشن می‌کند تکلیفِ فردا را علیست مردمی دلداده در این سرزمین داریم شُکر کهنه عهدی با امیرالمؤمنین داریم شُکر شیعه یعنی ذوالفقار و راه حیدر مانده است شیعه یعنی که علی آنسوی معبر مانده است شیعه یعنی فتح ما یعنی که خیبر مانده است شیعه یعنی جای پای مالک اشتر مانده است پیش رو  مردی از آفاق یقین داریم شکر شُکر فرزند امیرالمؤمنین داریم شُکر *صائب‌تبریزی حسن لطفی
ستاره خاک نشینِ درِ سرای علی ست ستاره هیچ، که عالم به زیر پای علی ست ملائکه همه انگشت بر دهان دارند در آن زمان که صدای خدا صدای علی ست قنوت نافله هایش ستون عرش خداست که عرش محو تمنای ربنای علی ست عدالتی که پس از او به زیر خاک افتاد به دست صاحب الامر ست، او به جای علی ست تمام آن چه که آورده حضرت احمد فقط به نام علی و فقط برای علی ست خدا به وقت شهادت حرم برایش ساخت تمام خاک نجف، خاک کربلای علی ست علیِّ عالی اعلاست حضرت حیدر بهشت گوشه ای از صحن با صفای علی ست قسم به حق که خدا خون بهای کرب و بلاست امام کرب و بلا، خون و خون بهای علی ست اَلا محب علی پیرو ولایت باش که پای رهبرمان روی جای پای علی ست تمام قافیه هایم فدای نامش باد که بیت آخر این شعر، ابتدای علی ست  (اسیر) هر چه که گفتی اگر چه تکراری ست تمام، ذره ای از قوس حرف یای علی ست حمید رمی
كار وقتي در بلا بر باده و ساغر كشيد جور ما را شاه مردان ساقي كوثر كشيد اقتدا سلمان به حيدر كرد در روز الست جام مي را مخفي از چشمان زاهد سر كشيد لافتي الا علي،شاعر كمي نقاش شد نقش شمشير علي را گوشه ي دفتر كشيد اختياري نيست،از لطف اميرالمومنين مرغ دل تا گوشه ي ايوان طلايش پر كشيد لحظه ي بخشيدن خاتم به هنگام ركوع نعره ي ياهو برايش مسجد و منبر كشيد مرتضي درد محبان خودش بر جان خريد كار بر آنچه نبايد مي كشيد آخر كشيد جاي بيعت با علي شد هتك حرمت بر علي هر چه مولايم كشيد از ضربه ي آن در كشيد مي گذارد دست خود بر شانه ي چاه آن غريب بار سنگين غم صديقه را حيدر كشيد محسن صرامی
ای نگاهت منبع بی انتهای تاک ها ای دلیل سُکْر بی اندازه‌ی ادراک ها جَذبه ات، کابوس نامردان و ذکر نام تو … قوّت قلب تمام مردها، بی باک ها! از جهان دیوانه‌خانه ساختی با غمزه‌ات ای نماد عشق سوزانت گریبان چاکها "لن ترانی" بر لبم، زیر گلویم حاضرست در دل خود جا دهید این مست را ای خاک ها! یا علی و یا خدا و یا خدا و یا خدا … یک به یک کافر شدند از عشق تو پژواک‌ها هر کسی بغض تو را دارد، ندارد آبرو حب تو معیار پاکیِ تمام پاک ها نام زیبایت شکوه "نسخ و نستعلیق و ثلث" بُرده ای دل از خطوط و سنگها، حکاک ها در خدا شک کرده عقل عده ای تکلیف چیست؟ یاعلی تقصیر فضل توست یا شکاک ها؟! فرزاد نظافتی
برای جنت و دوزخ نمی کنم اصرار بهشت بی تو عذابی ست تحت الانهار مسیح زنده کند مرده را ،تعجب نیست!! چرا که مدح تو هر خفته را کند بیدار خدا به شکل تو خود را به خلق ظاهر کرد خدایی تو ازین رو نمی شود انکار بیا نشان بده تا خصم زهره آب کند شتاب تیغ خودت را به لحظه ی پیکار چگونه؟ کَنده ای آن درب خیبری را که در استواری خود کم ندارد از دیوار کسی که منکر اعجاز رد شمس تو شد چه ساده رد شده از این مقوله ی دشوار چه سجده ها که نکردم به سمت ایوانت همیشه ذره کند عجز خویش را اظهار کمی غبار نجف را به عاشقان برسان که در هوای تو باشد جنون مان بسیار شراب عشق تو را خوردم و به زاهد ها تقیّه کردم و گفتم نمی کنم تکرار به لطف چشم تو امید دارم ای ساقی اگرچه کرده دلم بر گناه خود اصرار ز شیرِ پاک گرفتم زَر ولایت را به اختیار کشیدی مرا درین اجبار بیا و خرده کلاف مرا بخر اقا که شرمگین نشود عاشقت سر بازار به روی دارِعلی رند گونه باید رفت شبیه اشک پر از شوق میثم تمار تولدِ منِ دیوانه لحظه ی مرگ است فمن یمت یرنی علتی برین گفتار علی اصغر یزدی
تنها امید این دل دیوانه ام هستی مانند شمعی در دِلِ ویرانه ام هستی وقتی که از تاک ضریحت بوسه می گیرم یعنی که قطعا ساقی میخانه ام هستی من نام مولا را به هر جا جار خواهم زد بی شک دلیل نعره ی مستانه ام هستی وقتی که تصویری از ایوان در اتاقم هست یعنی شما نوری درون خانه ام هستی هَستم کلاغی که به لطف تو کبوتر شد تنها امام رازق فرزانه ام هستی از راه تو خواندم خداوند جهانم را تو در مسیر خواهش رندانه ام هستی علی اصغر یزدی