eitaa logo
اشعار،نوحه وروضه امام علی ع وشبهای قدر
1.9هزار دنبال‌کننده
375 عکس
141 ویدیو
24 فایل
اختصاصی کانال روضه امام علی ع👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @roze_emam_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
چو سبوی می پرستان که شود خمارِ دستت بکشم مدام ساقی به سر،انتظارِ دستت به همان محل که شیشه ز تهی شدن عرق کرد ز چه سربلند گردم منِ شرمسارِ دستت چو سبو دو دستِ خود را زده ام به سر که شاید سحری،شبی، بیایم نفسی، به کارِ دستت تو چه تاک آفرینی که بدون خونِ انگور چه شراب ها که ریزد به لب از فشارِ دستت سر زلف خود گرفتی و نگفتی،این دل مست گذرد چگونه سالم ز دو آبشارِ دستت به غدیر دین کامل شود از کفت نمایان چه بگویم و نویسم من از ابتکار دستت............... تو به تیغ آبدارت قدمی بزن به صحرا که هزار لاله روید سحر از بهارِ دستت بگذار خار باشم که به دامنت بچسبم نه چو خاتمی كه از لطف رود از دیارِ دستت در مسجدی گدایم که تو در رکوع باشی به خرابه ای خرابم که رسد انارِ دستت سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی مگر آنکه بازجوید رهی از حصار دستت چه گشاد شد کلاهی که به سر نهاد جبریل که هزار شه پرِ او نکند مهارِ دستت دل ما که چشمِ مستت بنموده مستِ چشمت چه تلاش کرده ای که شده هوشیار دستت نه چو صوفی ام ولیکن ز شراب مدح نابت سر من برون نیاید چو مه از مدارِ دستت قلمی که دفتر دل بپذیرد عاشقانه به خدا که نیست الا سر ذولفقارِ دستت دل تاب خورده من نشود ز زانویت صاف مگر آنکه مثل تیغت بشود دچار دستت ز چه رو کمان گرفتی ز چه در کمین نشستی كه به شوق چشم نازت شده ام شکار دستت منم آنکه ایستاده ز غمت چو شمع سوزان نکنم طلب خموشی مگر از شرار دستت به دل و به دیده ی من اثری نماند الا دوسه یادگار پایت، دو سه یادگار دستت مپسند همچو میثم بشوم به نخل راضی خوشم آن زمان که رقصد سر من به دار دستت چو یتیم بی نوایی بنشسته ام به راهی که به کوی مویم افتد نفسی گذار دستت چه خوش است دیده ای که ز نیاز بی نیازی به دو پای لنگ مژگان شده رهسپار دستت ز همان محل که زهرا (س) به دو دست تو دهد دست سر عمر و درب خیبر نشد افتخار دستت به غدیر خم دو دستت شده یار پاک دستی که به دفن همسرت شد به دو دست، یار دستت ز چه تا ابد نپیچد به خودش طناب از غم که نموده عالمی را همه سوگوار دستت اگر از فراق زهرا کمرت شکست، والله نشنیده و نبیند کسی انکسار دستت تو به شانه ی (غریبت) بگذار دست خود را که زمین و آسمان ها نکشند بار دستت من از عار بی کلاهی ز تو شرمسار بودم که گذاشت منتش را به سرم دوباره دستت به خدا ردیف شعرم شده بود چشمت اما چه کنم كه طبع وحشی شد امیدوار دستت محسن قاسمی
دیوانگی در عشق اصلا دلبخواهی نیست پس در حقیقت های عالم اشتباهی نیست از پیچ و تاب گیسوانت خوب فهمیدم غیر از مسیر مستقیمت هیچ راهی نیست ما را گدایی ی سَرِ کوی تو آقا کرد هر تاج داری لایق این پادشاهی نیست چاهی که با آن درد و دل کردی یقین دارم حتی کبوترهای آن عرشی ست« چاهی» نیست در برکه ی روز غدیرت اهل دل دیدند غیر از جمال دل ربایت هیچ ماهی نیست آیا به جز حب تو در عالم ثوابی هست؟؟ وقتی به جز بغض تو در عالم گناهی نیست جایی که ابروی تو خود میزان اعمال است شیوا تر از لب های تیغت دادخواهی نیست علی اصغر یزدی
علیه السلام 🍃🍃🌾🍃🍃🌾 به حیرتم كه چه وصفی كنم به شان علی كه عرش و فرش بود جمله مدح خوان علی نه من كه طبع هزاران چو من فرو ماند ز برشمردن اوصاف بی كران علی علو قدر همین بس بود كه در دو جهان علیست آل محمد محمد آل علی اگر متاع دو عالم به دست من باشد فدای نام علی می كنم به جان علی به آستین سعادت كجا رسد دستش كسی كه چهره نساید بر آستان علی بساط گلشن جنت به دیگران بخشم اگر گلی به كف آرم ز بوستان علی به پادشاهی عالم فرو نیارد سر هر آن گدا كه بود ریزه خوار خوان علی ز نقد هر دو جهان تا كه بی نیاز شوی به جوی گوهری از گنج شایگان علی به راه علم و عمل پیشتاز امت بود كسی نبود درین عرصه همعنان علی بر آشیانه ی باغ جهان از آن ننشست كه بر فراز فلك بود آشیان علی جهان و جیفه ی او را به نیم جو نخرید كسی نداد طلاق جهان بسان علی دلا ز آتش دوزخ كسی بود ایمن كه دوستدار علی گشت و دودمان علی اگر تو نیز چو من بنده ی گنهكاری بجو شفاعت فردا ز خاندان علی علی كه آیت حق بود حق بود همه را فروغ و فخر فروشند پیروان علی چو نظمی ار همه عالم شود مدیحه سرای مدیحه یی نسراید كسی به شان علی نظمی تبریزی
علیه السلام 💫🍂🌱💫🌾💫🍂🌱 از کران تا بی کران مولا امیرالمومنین هر مکان تا هر زمان مولا امیرالمومنین در روایت سی هزار عالم خدا آورده است در روایت شد بر آن مولا امیرالمومنین چون خدای کعبه را جز کعبه بر او شان نیست شد امیر مومنان مولا امیرالمومنین درب علم است او و گشته در ورودیِ درش معتکف خرد و کلان مولا امیرالمومنین شد نماز ما قبول از برکت نام علی خورده مُهرش بر اذان مولا امیرالمومنین سجده بر صحن علی پای خدا بنوشته شد نور حق را شد عیان مولا امیرالمومنین صحبت ایوان اگر هر جا به هر مجلس شود گشته محور بر بیان مولا امیرالمومنین من گدایی را به عشق روی او بگزیده ام شد بهانه آب و نان مولا امیرالمومنین چون رود خاکسترم بر بادمی گوید به او تار و پودم با زبان مولا امیرالمومنین مهر او هم میکُشد هم زنده میگرداندم مهر او اکسیرِ جان مولا امیرالمومنین خوش به حال نسل من گر گوشه چشمی کند خط او خط امان مولا امیرالمومنین داده‌ زاهد وعدهٔ حورُ و پری اندر بهشت وعدهٔ ما در جنان مولا امیرالمومنین آقایی
علیه السلام 💫🍀🌾💫🍀🌾💫🍀🌾 اي سواد عنبرين فامت سويداي زمين مغز خاک از نهکت مشکين لباست خوشه چين موجه اي از ريگ صحرايت صراط المستقيم رشته اي از تار و پود جامه ات حبل المتين غنچه پژمرده اي از لاله زارت شمع طور قطره افسرده اي از زمزمت در ثمين در بيابان طلب يک العطش گوي تو خضر در حريم قدس يک پروانه ات روح الامين مصرع برجسته اي ديوان موجودات را از حجر اينک نشان انتخابت بر جبين ميهمانداري به الوانهاي نعمت خلق را چون خليل الله داري هر طرف صد خوشه چين طاق ابروي ترا تا دست قدرت نقش بست قامت افلاک خم شد، راست شد پشت زمين مردم چشم جهان بين سپهر اخضري جاي حيرت نيست گر باشد لباست عنبرين شش جهت چون خانه زنبور پرغوغاي توست کهکشان از نوشخند توست جوي انگبين عالم اسباب را از طاق دل افکنده اي نيست نقش بوريا در خانه ات مسندنشين تا به کف نگرفته بود از سايه ات رطل گران در کشاکش بود از خميازه رگهاي زمين با صفاي جبهه صاف تو از کم مايگي چون دروغ راست مانندست صبح راستين آب شوري در قدح داري و از جوش سخا مي کني تکليف خلق اولين و آخرين از ثبات مقدم خود عذرخواهي مي کني پاي عصيان هر که را لغزيد از اهل زمين روي عالم را ز برگ لاله داري سرختر گر چه خود چون داغ مي پوشي لباس عنبرين بوسه در ياقوت خوبان دارد آتش زير پا بر اميد آن که خدام ترا بوسد زمين گرد فانوس تو گشتن کار هر پروانه نيست نقش ديوارست اينجا شهپر روح الامين تا ز دامنگيريت کوته نماند هيچ دست مي کشي چون پرتو خورشيد دامن بر زمين هر گنهکاري که زد بر دامن پاک تو دست گرد عصيان پا کردي از رخش با آستين ساغر لبريز رحمت را تو زمزم کرده اي چون به رحمت ننگري در سينه هاي آتشين؟ تا به روي خاک تردامن نيفتد سايه ات پهن سازد هر سحر خورشيد دامن بر زمين تا شبستان فنا جايي ناستد چون شرر گر به روي آتش دوزخ فشاني آستين انبيا چندين چه مي کوشند در تعمير تو؟ گنج رحمت نيست گر در زير ديوارت دفين در هواي حسن شورانگيز آب زمزمت جمله از سر رفت ديگ مغزهاي آتشين نيستي گر مهردار رحمت پروردگار چون نگين بهر چه داري اين سياهي بر جبين؟ هست اسماعيل يک قرباني لاغر ترا کز نم خونش نکردي لاله گون روي زمين گر زبان ناودانت چون قلم مي داشت شق پاک مي شد از غبار معصيت روي زمين تا در تکليف بر روي جهان واکرده اي در پس درمانده است از شرم، فردوس برين در حريم جنت آساي تو اهل ديد را در نظر مي آيد از هر شمع جوي انگبين ناودان گوهر افشانت ز رحمت آيه اي است از حريم لطف نازل گشته در شان زمين گر نه اي روشنگر آيينه دلها، چرا جامه و دست و رخت پيوسته باشد عنبرين؟ ايمنند از آتش دوزخ پرستاران تو حق گزاري شيوه توست اي بهشت هشتمين غفلت و نسيان ندارد بر مقيمان تو دست برنچيند دانه اي بي ذکر مرغي از زمين هيچ کس ناخوانده نتواند به بزمت آمدن چون در رحمت نداري گر چه دربان در کمين مي زني يک ماه دامن بر ميان در عرض سال مي دهي سامان کار اولين و آخرين هيچ تعريفي ترا زين به نمي دانم که شد در تو پيدا گوهر پاک اميرالمؤمنين بهترين خلق بعد از بهترين انبيا ابن عم مصطفي داماد خيرالمرسلين تا ابد چون طفل بي مادر به خاک افتاده بود ذوالفقار او نمي بريد اگر ناف زمين خانه زنبور دل بي شهد ايمان مانده بود گر نمي شد باعث تعمير او يعسوب دين تا نگرداند نظر حيدر، نگردد آسمان تا نگويد يا علي، گردون نخيزد از زمين در زمان رحمت سرشار عصيان سوز تو مد آهي مي کشد گاهي کرام الکاتبين نقطه بسم اللهي فرقان موجودات را در سواد توست علم اولين و آخرين شهپر رحمت بود هر حرفي از نام علي اين دو شهپر برد عيسي را به چرخ چارمين سرفراز از اول نام تو عرش ذوالجلال روشن از خورشيد رويت نرگس عين اليقين چون لباس کعبه بر اندام بت، زيبنده نيست جز تو بر شخص دگر نام اميرالمؤمنين
علیه السلام ✨🥀🌱✨🥀🌱✨🥀🌱 قلبی که فقط خانه ی دلجوی امیر است مجنون شده ی طره ی گیسوی امیر است آن قبله که عشّاق بر آن سجده گذارند نوری ست که در طاق دو ابروی امیر است پرواز دَرِ قلعه ی خیبر به همه گفت این ذره ای از قدرت بازوی امیر است در معرکه از کفر مسلمان بتراشد این ویژگیِ چشم هنر جوی امیر ست غربال کند هر سره از ناسره مولا این معجزه ی نعره ی یاهوی امیر است انگور نجف نخل رطب داد به میثم بر دار سرش روی دو زانوی امیر است در روز جزا سنجش اعمال خلائق وابسته به میزان ترازوی امیر است اصغر یزدی
علیه السلام ✨🍁🌱✨🍁🌱 چه روی داده که عالم چنین طرب دارد؟ چه گشته، کعبه ی حق، خنده روی لب دارد؟ که آمده که چنین فخر بر عرب دارد؟ نگه به ماه رخش مزّه ی رطب دارد میان خانه ی کعبه که آمده دنیا؟! علیست آنکه شد‌ه خانه زاد بیت خدا خدا به گلشن توحید، گل پسر داده نخیل حضرت بنت الاسد ثمر داده ز لطف، هاشمیون را خدا گهر داده به روی دست محمد(ص) یک قمر داده علی به دست نبی "مومنون" تلاوت کرد شکوه نور رخش مکه را قیامت کرد قسم به خالق کعبه قسم به ذات خدا قسم به سعی و صفا و به مروه و به منا قسم به کون و مکان و قسم به ارض و سما قسم به سوره ی توحید و قدر و شمس و ضحی که حرمت حرم از حرمت علی جاریست و عزت حرم از عزت علی ساریست از آن زمان که زمانی نبود، علی بوده از آن زمان که مکانی نبود، علی بوده از آن زمان که بیانی نبود، علی بوده از آن زمان که نشانی نبود، علی بوده نبود "بود" که مولا، امیر و سرور بود نبود "هست" که هستی خلق حیدر بود ز نام عالی اعلی است نام پاک علی خدا گواست که کعبه است سینه چاک علی ابوتراب علی، شیعه است خاک علی ز عمرو و مرحب و هر پهلوان چه باک علی علیست آنکه ز بدو ولادتش یل بود به رزم، مرگ عدوی علی مسجّل بود خدا چو تیغ خودش را به دست دلبر داد هرآنکه رفت مصافش به پیش او سر داد خدا ز عرش دم "لافتی" چرا سر داد؟! گمان که فتح احد را به دست حیدر داد علیست شیر احد، شیر خندق و خیبر الا که فاتح هر معرکه بود حیدر علیست اول و آخر علیست عین الله علیست ظاهر و باطن علیست وجه الله ز روی ماذنه گو رو به.... گمراه محمد(ص) است رسول و علی ولی الله علیست نفس نفیس رسول و حبل متین به نصّ آیه ی قرآن بود امام مبین به شهر علم قسم که درش علی باشد؛ که احمد است صدف، گوهرش علی باشد خدا گواست که دین رهبرش علی باشد قسم که روز جزا کوثرش علی باشد هر آنکه تا دم مردن بماند حیدر دوست کنار چشمه ی کوثر سقایتش با اوست اگر علیست شه ذوالکرم، جهان سائل اگر علیست چو مشکل گشا، منم مشکل اگر علیست به دل ها امیر، ما بیدل اگر علیست بحر علوم نبی، همه جاهل فدای علم لدنّی آیت عظمی فدای حرف "سلونی" آیت عظمی کلید جنت و رضوان ولایت علی اَست الا که بخشش خاتم، فضلیت علی اَست اساس زهد و عدالت، حکومت علی اَست تمام خَلق، اسیر عبادت علی اَست علی امیر همه مومنان و جن و مَلَک "علی" است ذکر نوشته به روی طاق فَلَک امیر جود و کرم سائل عطای تو ام ببخش باز تو "انگشتری" گدای تو ام همیشه فخر من این است، خاک پای تو ام به یاد گنبد و ایوان با صفای تو ام به عشق توست که دُرّ نجف به کف دارم نمی، شکایتِ از دوری نجف دارم ز شور عشق علی سینه ام پر از غوغاست یقین که این ز دعاهای حضرت زهراست محبت علی از شیر پاک مادرهاست "حلال زاده رهش از حرام زاده جداست"* خوشم از آن که شدم "ذاکر" و غلام علی "هزار جان گرامی فدای نام علی"* * دو تضمین از سروده های استاد سازگار بیرقدار
علیه السلام 🍂✨🌱🥀🍂✨🌱🥀 کسی که رشته ی گیسوی او حبل المتین باشد پس از خلقش سراسر عرش، غرق آفرین باشد که حیدر آفرین حقا که خیرالخالقین باشد چه در هیبت چه در غیرت چه در عشق اولین باشد که بر انگشتر فضل و شرف همچون نگین باشد بروی خاتمش "للّه مُلکٌ" گشته حک اما بچرخد روی انگشت علی چرخ فلک اما علی غیر از خدا هرگز نمی خواهد کمک اما جهان عمریست درمانده ست در تردید و شک اما علی علم الیقین عین الیقین حق الیقین باشد تمام اولیا را در دبستان علی دیدم که هشیاران عالم جمله مستان علی دیدم و جنت را گیاهی در گلستان علی دیدم من از فتح در خیبر به دستان علی دیدم که او دست توانمند خدا در آستین باشد همان شاهی که می زد وصله کفش وصله دارش را ز میدان برنگشتند عبدودها کارزارش را ببین اشک یتیمی می برد این سان قرارش را سر در چاه را باور کنم یا ذوالفقارش را که گاهی آنچنان بوده ست و گاهی این چنین باشد چه باشد جلوه ی دنیا؟ به جز مردار در چشمش شبیه استخوان خوک بی مقدار در چشمش ملائک مشق بنویسند از اسرار در چشمش بگو از استخوان در گلو از خار در چشمش که داغ از خطبه های ناتمام آتشین باشد نبیند فضل او را هرکسی باشد به قرآن کور که بر خورشید می گردد نگاه شب پرستان کور به آنها که از اول کور بودند و کماکان کور، بگو چشم نبی روشن بگو چشم حسودان کور برای فاطمه تنها علی باید قرین باشد بدا بر حال آنان که خلایق را از او راندند خوشا اجداد ما آنها که پای عشق او ماندند که ما را مادران با نام حیدر شیر نوشاندند از آن روزی که چشمم باز شد در گوش من خواندند علی تا لحظه ی آخر امیرالمؤمنین باشد تاج محمدی
علیه السلام 🥀🍃🍁🥀🍃🍁 عشق و شور و شوق اگر در آستین داریم شُکر حال اگر با های و هویی آتشین داریم شُکر قبله‌ای عین‌ُالیقین حقُ‌الیقین داریم شُکر در نجف هفت آسمان را در زمین داریم شُکر از دو عالم ما همین تنها همین داریم شُکر از دو عالم  یک امیرالمؤمنین داریم شُکر ماهِ نو با یادِ تیغِ آبدارش کج شده آسمان اصلا به عشقِ ذوالفقارش کج شده ذوالفقارش کج شده عالم مدارش کج شده و زمین در زیر پای شهریارش کج شده از کجیِ ابرویش محرابِ دین داریم شُکر هرچه داریم از امیرالمؤمنین داریم شُکر قبل از اینها که فقط تنها خدا بود و خدا قبل‌تر - از قبل از اینها - مرتضا بود و خدا گفت در معراج دیدم هرکجا بود و خدا هرکجا رفتم علی در انتها بود و خدا نَفسِ احمد نَفسِ زهرا را یقین داریم شُکر یک نَفَس گوییم امیرالمؤمنین داریم شُکر عقل حیران است مدحش را شجاعت خوانده است عشق در بُهت است و وصفش را قیامت خوانده است پیشِ او جبریل عمری درسِ حیرت خوانده است با علی گویا خدا عقدِ اُخوت خوانده است نقشِ  ایوانِ طلا را بر نگین داریم شُکر ذکر مولانا امیرالمؤمنین داریم شُکر در دل آتش زده شوقش نهان داریم ما در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما* بر سر این سفره تنها ، آب و نان داریم ما ما علی داریم و دیگر هیچ ، آن داریم ما از پدر نان حلالی دلنشین داریم شُکر آی مردم ما امیرالمؤمنین  داریم شُکر رمزِ اَنزَلنا علی و سِرِّ اَرسلنا علی کعبه‌ی احمد علی و قبله‌ی زهرا علی باعلی رفته است تا حق هرکه رفته تا علی لا هوَ الا هوَ یا لاعلی الاعلی از میان خوبرویان دست چین داریم شُکر یازده نور از امیرالمؤمنین داریم شُکر ذوالفقارِ خم ببین ، سر پشت سر انداخته صد سپاه اینجا سر و تیغ و سپر انداخته آنقدر از جنگویان  آنقدر انداخته باز عزرائیل را در دردسر انداخته مدح او را بِینِ میدان بیش از این داریم شُکر مرد مردان و امیرالمؤمنین داریم شُکر هرکه صید چشم او شد تیر می‌خواهد چکار کشته‌ی عشق علی شمشیر می‌خواهد چکار حق بده دیوانه‌اش زنجیر می‌خواهد چکار با مریض او بگو تدبیر می‌خواهد چکار نسخه‌ای از دست جبریل امین داریم شُکر بینِ غمها یاامیرالمؤمنین داریم شُکر حال ما وقتی گرفته یک زیارت کافی است مستِ ایوان نجف را یک اشارت کافی است برگ کاهیم و فقط یک لحظه غارت کافی است از خوشی‌ها گوشه‌ی دنج اسارت کافی است حسرت خاک حرم را بر جبین داریم شُکر چشم بر لطفِ امیرالمؤمنین داریم شُکر با جزامی‌ها نشست و پیششان خرما گذاشت لقمه‌ها را دردهانِ مردِ نابینا گذاشت ظرف شیری را به دست کودکی تنها گذاشت مرکب طفلان شد و بر روی دنیا پا گذاشت  دست اگر خالی  ولی حبل‌ُالمَتین داریم شُکر ما کرم را از  امیرالمؤمنین داریم شُکر اینکه شبها می‌برد بر دوش ، خرما را علیست اینکه دارد می‌کشد غمهای زهرا را علیست آنکه با خود می‌برد اندوهِ دنیا را علیست آنکه روشن می‌کند تکلیفِ فردا را علیست مردمی دلداده در این سرزمین داریم شُکر کهنه عهدی با امیرالمؤمنین داریم شُکر شیعه یعنی ذوالفقار و راه حیدر مانده است شیعه یعنی که علی آنسوی معبر مانده است شیعه یعنی فتح ما یعنی که خیبر مانده است شیعه یعنی جای پای مالک اشتر مانده است پیش رو  مردی از آفاق یقین داریم شکر شُکر فرزند امیرالمؤمنین داریم شُکر حسن لطفی
علیه السلام 🌾🔸🥀🌾🔸🥀 من همیشه عشق را در زندگی سرمایه پندارم خدا داند به جز این نیست اصلاً فکر و انگارم و این سرمایه را وقف همه عالم نباید کرد که والا گوهری را خرج اهریمن نشاید کرد نمودم خرج عشقم را فقط از بهر یک دلبر وآن دلبر، بود حیدر، بود حیدر، بود حیدر کسی که می گذارد پای در دنیا به بیت الله همانکه بوده قبل از این جهان شهره به عین الله کسی که مادرش او را همیشه "حیدره" خواند* همانکه نام او بر دشمنانش لرزه اندازد کسی که عالِم سرّ است و بر هفت آسمان اعلم همانکه مقتدائی می کند بر عالم و آدم کسی که گفت بر منبر لب پاکش "سلونی" را همانکه داشت در قلبش همه علم لدنّی را کسی که اول است و آخر است و ظاهر و باطن همانکه عصمت محض است و بوده اولین مومن کسی که بوده! حتی قبل از آنکه عالمی باشد همانکه یار بوده قبل از آنکه همدمی باشد کسی که هست استادِ تمامِ حضرت جبریل همانکه محو زیبائی صوتش گشته اسرافیل کسی که در کَفَش بوده است اصلاً جان عزرائیل همانکه افتخار خدمتش را داشت میکائیل کسی که حرمت حِلّ و حرم از حرمتش باشد همانکه عزت دین خدا از عزتش باشد کسی که خوانده در قرآن خدایش نفس پیغمبر همانکه هست بعد از مصطفی مولا، بود رهبر کسی که وقف کرده بهر دینش خنجر خود را همانکه در رکوعش هدیه کرد انگشتر خود را کسی که هست صدّیق و بود فاروق و وجه الله همانکه هست امیرالمؤمنین و هست سیف الله کسی که سوره ی "نور" است تفسیر جمال او همانکه سوره ی "توبه" است تفسیر جلال او کسی که کل قرآن است یک جلوه ز سیمایش همانکه علت پیدایش دنیاست زهرایش کسی که انبیا هستند محتاج نگاه او همانکه شیعیان هستند در ذیل پناه او کسی که هیچ کس نشناخت او را در همه عالم به جز باریتعالی، فاطمه، پیغمبر خاتم نمی فهمیم ما اصلاً مقام و رتبه ی او را کجا یک قطره را باشد توان صحبت از دریا؟! تمام افتخارم هست اینکه عاشق اویم ز لطفش "ذاکر" اویم، برایش شعر می گویم *بحارالانوار، ج۴۱، ص ۷۵ بیرقدار
علیه السلام 🥀🌾🥀 دیگر کتاب عمر من زار بسته است راه نفس کشیدنم انگار بسته است تا آن زمان که سفره ی دیدار بسته است کامم برای سفره افطار بسته است از روزگار گندم و خرما نخواستم چیزی به غیر دیدن زهرا نخواستم امشب ستارگان به نگاهم چه میکنند با گریه های گاه به گاهم چه میکنند مرغان خانگی سرراهم چه میکنند چیزی بغیر مرگ نخواهم چه میکنند راهی مسجدم که دوباره اذان دهم راحت بگویم اشهد خود را و جان دهم قد قامت الصلاه علی را رها کنید دینی که مانده گردنتان را ادا کنید دروقت سجده فرق سرم را دوتا کنید جسم مرا دم در مسجد رها کنید شمشیر نه!که عمر علی را دری گرفت مسمار لعنتی ز علی همسری گرفت در کوچه ها به قامت خم راه میروم خون لخته بسته است سرم راه میروم با یاری حسن دو قدم راه میروم نزدیک خانه است خودم راه میروم زینب نشسته تا که بحالم نظر کند ای وای اگر نگاه به این زخم سر کند زن را توان دیدن این زخمها که نیست با اضطراب و دلهره ها آشنا که نیست در قلب او تحمل هول و ولا که نیست پس حق زینبم سفر کربلا که نیست دلشوره دارم از روی تل نیمه جان شود همراه زخمهای حسینش کمان شود یک تن غریب مانده و دورش هزارهاست از تیر و نیزه دوربه دورش حصارهاست از یک طرف محاصره ی نیزه دارهاست از یکطرف معذب سم سوارهاست اسلام را دومرتبه بر نیزه میزنند سر را که میبرند به سر نیزه میزند هاشمی
علیه السلام 🍂🍂🍂🍂 گشته به ماه رخ عیان اشگ دو دیدۀ علی بوی جدائی آید از رنگ پریدۀ علی دل شده چاه کوفه و گشته به دیده ام عیان صورت خون گرفته و قدّ خمیدۀ علی یاد ز تربتش کنم گریه به غربتش کنم می چکد از دو دیده ام خونِ چکیدۀ علی اشک و سکوت زینبش حمل جنازه در شبش خاطره ای ز غربت یار شهیدۀ علی ناله به چاه می زند شعله به ماه می زند نیمه شب از درون دل آه کشیدۀ علی وجه خداست لاله گون چشم حسین پر ز خون اشک حسن چکیده بر فرق دریدۀ علی شدّت قهر را ببین پستی دهر را ببین فاطمه را عدو زند پیش دو دیدۀ علی زهر رسیده بر دلش شیر دهد به قاتلش بوده به خصم، دوستی مکتب و ایدۀ علی فاطمۀ شهیده کو تا نگرد که همچو او خم شده سرو قامت دخت رشیدۀ علی سوز کلام «میثمش» بوده ز آتش غمش نالۀ اوست از دل درد کشیدۀ علی حاج غلامرضا سازگار
علیه السلام 🍁🍁🍁🍁 چارده قرن است از قتل عدالت رد شدی از کنار خون او، دنیا! چه راحت رد شدی فکر کردی، بی‌ علی هم اهل ایمانی، ولی بی‌ ولی، در امتحان بیع و بیعت، رد شدی از «قسیم النار و الجنة»، جدایی تا به کی؟ از بهشت سرنوشتت، با چه قیمت رد شدی؟ با چه رویی، چشم بستی روی «اکملت لکم»؟ با لگد از پهلوی آیات عصمت رد شدی؟ پای بر اوراق مصحف، می‌گذاری می‌روی ای که از آیات قرآن، بی ولایت رد شدی! فکر می‌کردی که بی‌حُجّت، شود حَجّت قبول با فروعت، از اصول و از اصالت رد شدی «باز باش ای باب رحمت تا ابد»، را خوانده‌ای؟ چیست جز لعنت، اگر از باب رحمت رد شدی؟ گر چه تقدیر خلایق، هر چه لایق می‌شود حیف از این نعمت، که از آن بی‌لیاقت رد شدی چارده قرن است، تقدیرت به جز حسرت نبود تا که از درد علی، بی‌درد و حسرت رد شدی عدل او دیگر مزاحم نیست، پس راحت بخواب ای که از خون علی، اینقدر راحت رد شدی! صرافان
علیه السلام 🌿🍂🌿🍂🌿🍂 حیدر که رفت بودن او در حصار بود اوراق درد و غربت او بیشمار بود وقتی دگر نفس نکشید و به خواب رفت یخ زد زمین چرا که دَمِ او بهار بود فرقش شکست و عرش خدا هم شکسته شد آیینه‌ی شکسته و آیینه دار بود حیف از دو دست او که کفن پوش خاک شد دستی که دست خالق این روزگار بود عالم تمام دست به دامان دست اوست دستی که بهر دین خدا افتخار بود صدها فرشته بوسه برآن دست میزدند دستی که حلّ هر گره در هشت و چاربود یکروز دست او به نوازش سر یتیم یکروز دست او پُره پینه زکار بود یکروزدست او به گدا میدهد نگین شبها به دست و شانهء او کوله بار بود یکروز دست او به سر دست مصطفی یکروز بهر فاطمه دستش انار بود مانند بید لرزه به تن دشمنان همه وقتی که دست او به تن ذوالفقار بود دستش هرآنزمان که به شمشیر میرسید آوای دشمن از همه سو الفرار بود دست کسی به پای رکابش نمیرسید لشکر به دست حیدری اش تارومار بود یکروز دست خیبری اش شد طناب پیج روزیکه تیره تر شده از شام تار بود دستی بلند بود و علی دست بسته بود آنروز علی زهمسر خود شرمسار بود کاری زدستهای علی برنیامد و دشمن لگد به در زد و فکر شکار بود این دستها به علقمه رفت و زتن فتاد عباس یک تن و صف دشمن هزار بود دریای کوچکی وسط مشک بر لبش چشم رباب بود که چشم انتظار بود از تیرها که پشت سر هم به او رسید سرتا به پا تمام تنش استتار بود تیری به چشم خورد و به عمق سرش رسید امّا هنوز قامت او استوار بود خم شد که تیر را بکشد بی کُلاه شد دستی نداشت زخمی وبی اختیار بود ضرب عمود آمد و زد آنچنان که بعد بر روی نیزه کج سر او رهسپار بود صمدی شهاب
علیه السلام 🥀🥀🥀🥀🥀 کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدرپدر نکنید توان دیدن اشک یتیم درمن نیست نثار خَرمن جان علی، شرر نکنید اگرچه قاتل من کرده سخت بی‌مهری به چشم خشم،به مهمان من نظر نکنید اگرچه بال و پر کودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید ازآن خرابه که شب‌ها گذرگه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی زمرگ من او را شما خبر نکنید ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان تمام عمر شما هم چو من گذر نکنید انسانی
علیه السلام 🍂🌱🍂🌱🍂🌱 رها ز درد و غم و رنج بی شمار شدم قسم به خالق کعبه که رستگار شدم همین که خون سرم ریخت روی سجّاده برای دیدن زهرا امیدوار شدم همه جوانی من ختم شد به یک مصرع گل خزان زده در موسم بهار شدم به روزگار من آن شد در این دو روزه ی عمر که تا قیامت، مظلوم روزگار شدم به پیش اشک یتیمان از آن تنم لرزید که خود به فصل جوانی یتیم دار شدم به چاه گفتم ای چاه گریه کن بر من که من به کینه یاران خود دچار شدم چه سال ها که ز عمرم گذشت بی زهرا خدا گواست که آب از فراق یار شدم به نخل میثم خود ثبت کن بگو «میثم» که من اسیر ستمهای بی شمار شدم حاج غلامرضا سازگار
علیه السلام 🍁🍀🍁🍀🍁🍀🍁 اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت علی جراحت سر را همیشه در دل داشت نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز دلی به سینه چنان مرغ نیم بسمل داشت دمی که آینهٔ آب چاه را می‌دید هزار حنجره فریاد در مقابل داشت بلند دست کریمش ز دیده پنهان بود چو بوته‌ای که در آغوش خاک حاصل داشت به نخل عاطفه اش دست هیچ کس نرسید به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت اگر شبانه به اطعام سائلان می‌رفت -به جان فاطمه- شرم از نگاه سائل داشت پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود همیشه در دل خود انتظار قاتل داشت شکوهی
علیه السلام✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 صاحب اسرار «سُبْحان الَّذی اسری» علی است مقصد سیر رسول از مسجد الاقصی علی است طاق جفت ابروانش "قاب قوسین" رسول آیت حق در مقام قرب "اَو اَدْنی" علی است شاهد ما بر علوّش آیه های بَیّنه بین آیات الهی آیت کبری علی است «قُلْ هُوَ الله احد» تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکتای بی همتا علی است حافظ جان علی «فَالله خَیْرٌ حافظا» حافظ قرآن به «اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا» علی است آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن "عُروةُ الوُثقی" علی است شرح آن را از «اَلَمْ نَشْرَح لَکَ صَدْرَک» بپرس آنکه شرح صدر می افزود بر طاها علی است سیرْ در «ما فی السَّموات وَ ما فیِ الارض» کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی است با حدیث طِیر، تا اوج خدا پرواز کن آنکه با این بال ما را می برد بالا علی است «اُدْخُلوُها بسلامٍ ذلِکَ یَوْمُ الْخُلوُد» در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی است از «اَلَمْ اَعْهَد اِلَیْکم یا بنی آدم» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی است آسمان «رَبَّنا اَنْزِل عَلَیْنا مائده» سفره دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی است نور علمش"علم الانسان ما لم یعلم" است "علم القرآن"علی و علم الاسما علی است لوح محفوظ خدا، "من عنده علم الکتاب" در دو عالم "یعلم الجهر و ما یخفی" علی است در طریقت، رایت «اِنّا هَدَیْناه السَّبیل» رهنمای «اَلَّذینَ جاهدوا فینا» علی است اختر تابندهء «ان علینا للهدی» ماه ظلمت سوز «واللیل اذا یغشی» علی است در مقام صدق، سلطان نصیر مصطفی مالک الملکی که دارد تاج"کرمنا" علی است نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او باء «بِسْمِ اللَّـهِ مَجْریهَا وَمُرْ‌سَیهَا» علی است روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر صاحب قدر و معارج، شاهد اسری علی است عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی است "یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم" یا الهی مظهر اسمائک الحسنی علی است یاد او "تنهی عن الفحشاء و المنکر کند" در نماز قرب "ذکرالله اکبر" یاعلی است سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد رازدار «سبح اسم ربک الاعلی» علی است بشنو از احمد حدیث حیثما دار علی تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی است ذوالفقار اثبات حق و نفی باطل می کند بی گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی است تیغش «انزلنا الحدید» و ضربتش «بأسٌ شدید» بهترین توصیف فتحش "لا فتی الا علی" است خشم او "صب علیهم ربک سوط عذاب" "و یقول الکافر یا لیتنی کنت تراب" يعقوبی آل
علیه السلام ✨🍀✨🍀✨🍀✨🍀 دلبسته ی مرام کسی جز علی نباش در زندگی غلام کسی جز علی نباش گفتم به دل:اگر پیِ مستیِ دائمی ِمنْ بعد مست جام کسی جز علی نباش حتی به وقتِ نامگذاریِ طفل خود اصلا به فکر نام کسی جز علی نباش دنیا پدید آمد و پروردگار گفت: دنیا!مطیع و رام کسی جز علی نباش تنها نصیحت پدرم این کلام بود: در زندگی غلام کسی جز علی نباش نرگسی
علیه السلام ✨🌱✨🌱✨🌱✨ هر کسی لطف تو را دیده ست ، سائل می شود بی ولای تو نماز و روزه باطل می شود کعبه ی سیاری و هر جای عالم می روی قبله و قبله نما سوی تو مایل می شود شک ندارم بند می آید زبان جبرئیل تا که با ایوان طلای تو مقابل می شود باطن کعبه تویی ....هر کس به پابوست رسید یک نمازش با هزاران حج معادل می شود در مقام تو نه...در شرح مقام قنبرت تا قیامت آیه پشت آیه نازل می شود روز محشر پشت جنت فاطمه می ایستد "یاعلی" می گوید و آنگاه داخل می شود نرگسی
علیه السلام ✨🌾✨🌾✨🌾✨🌾 دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد بردن نام تو هم حکم عبادت دارد در مقام تو همین نکته کفایت دارد که خدا نیز به نام تو ارادت دارد حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم کوهی از عشق نه، اما پر کاهی دارد سینه ای کز غم دوری تو آهی دارد نوکر شاه نجف منصب شاهی دارد دل ما نیز به ایوان تو راهی دارد ما گرفتار تو هستیم ولی آبادیم پای ایوان طلای نجفت افتادیم ما که هستیم گدای تو و فرزندانت پشت ما هست دعای تو و فرزندانت مقصد ماست خدای تو و فرزندانت جان عالم به فدای تو و فرزندانت ای دو عالم نخی از تار عبایت حیدر خلق عالم شده یک کار عبایت حیدر ما که هستیم فقط بنده ی سلطان نجف اعتکاف دل ما هست به ایوان نجف زنده شد خاک زمین با نم باران نجف حسرت ماست فقط آب نجف نان نجف ما خدا را وسط صحن تو پیدا کردیم چِقَدَر در حرمت گریه به زهرا کردیم از نفس های تو هر لحظه خدا می ریزد از قنوت سحرت عطر دعا می ریزد از قدم های تو هم گرد شفا می ریزد از دو دست کرمت آب بقا می ریزد بس که اوصاف تو هم جلوه ی پیغمبر داشت جبرئیل آب وضویت به تبرک برداشت شاه، هم سفره ی پیران و فقیران بشود؟ مرکب بازی اولاد شهیدان بشود؟ رازق نیمه شب خان یتیمان بشود؟ این فقط با هنر دست کریمان بشود عالمی مست از این شیوه ی سلطانی توست ما همه مور و جهان ملک سلیمانی توست قنبرت باشم اگر ملک سلیمانم چیست؟ نوکرت باشم اگر بوذر و سلمانم چیست؟ غیر نام تو مگر ذکر فراوانم چیست؟ غیر این عشق مگر برکت ایمانم چیست؟ تا ابد ذکر لب این دل آگاهم باش اشهد ان علیا ولی الله ام باش غیر تو کیست کسی جان پیمبر بشود یا که با حضرت صدیقه برابر بشود یا که نامش همه جا زینت منبر بشود ابداَ هیچ کسی حضرت حیدر بشود تو فقط آمده ای ساقی کوثر باشی جانشین نبی از بعد پیمبر باشی قصد اگر وصل تو، هجران وطن می چسبد گر چه شیرینی اسمت به دهن می چسبد ذکر این جمله به دل ها عملاً می چسبد: بعد نام تو فقط ذکر حسن می چسبد بعد از این قافیه حیران حسن خواهد شد عین ایوان تو ایوان حسن خواهد شد حرم و گنبد و باران! چقدر رویایی گوشه ی خلوت ایوان! چقدر رویایی وسط صحن، چراغان! چقدر رویایی گفتن ذکر حسن جان! چقدر رویایی می رسد آنکه امید تو و من خواهد بود او همان بانی ایوان حسن خواهد بود محمدی
علیه السلام ✨🥀✨🥀✨🥀✨ علی شدی، به دل کعبه هم نشان باشی غلامتان بشویم و اماممان باشی  علی شدی که خدا رحمتش عیان بشود برای اهل زمین خدا امان باشی  علی شدی و گرفتی به دوش کیسه ی شب برای سفره ی ایتام آب و نان باشی علی شدی و گرفتی به دست تیغ دو دم فرشته ی اجل کفر و کافران باشی  به شانه های محمد هم از همان اول نوشته بود، که باید تو میهمان باشی تو از سر همه ی این زمین زیادی، پس بناست نور مسیری به آسمان باشی هزار مرتبه من مرگ شوق می طلبم «فمن یمت یرنی» را اگر ضمان باشی محمدی
علیه السلام ✨🍁✨🍁✨🍁✨ خوشم با حب حیدر قد کشیدم دلم را از همه عالم بریدم به غیر از مرتضی چیزی ندارم به غیر از مرتضی چیزی ندیدم چه شوری در دلم افکنده عشقش پر از عشقم، پر از از خوف و امیدم خوشم حلقه به گوش این سرایم به هر محفل ثنایش را شنیدم حیاتش ساده تر از بندگان بود عجب شاه و امیری برگزیدم گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه صد و ده بار ذکر هو گرفتم از این دنیا و اهلش رو گرفتم مگر عقلم کم است از او نخوانم مگر کم آبرو از او گرفتم دل من زیر و رو شد از شبی که به دستم در حرم جارو گرفتم خراسان و نجف، این آبرو را هم از این سو، هم از آن سو گرفتم علی گفتم کمی زهرا بخندد چه پاداشی از این بانو گرفتم گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه خدا رو کرد با او گوهرش را تجلی صفات و مظهرش را زمان وحی نور قل هو الله میان کعبه خوانده مادرش را نبی هم در شب تاریک فتنه به حیدر می سپارد بسترش را میان اوج پرواز نمازش به سائل می دهد انگشترش را همه بی تاب بر سجده می افتند اگر افشا نماید قنبرش را گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه نجاتم داده استغفارهایش دلم را برده با رفتارهایش شده سرتاسر نهج البلاغه نَمی از باطن پندارهایش ملائک از شعف هو می کشیدند همیشه لحظه ی پیکارهایش نبی دلگرم بازوی علی بود به جای تک تک سردارهایش چنان از قلعه در را مرتضی کند ترک برداشت تا تالارهایش گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه رها کردن مرامِ پیر من نیست به دست دیگران زنجیر من نیست مرا دیوانه می خوانند مردم اگر مجنون شدم تقصیر من نیست اگر از مرتضی کمتر بخوانم اثر بر ناله ی شبگیر من نیست بدون گوهر حب ولایت به غیر از معصیت تکبیر من نیست گره خورده دلم با حب حیدر به جز این عشق در تقدیر من نیست گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه ازل از جام خود بر ما چشانده همین باده دل ما را کشانده زمان خلقت آب و گل ما کمی خاک عبایش را تکانده کسی که روی دوش مصطفی رفت یتیمان را سر دوشش نشانده خدا هم از زبان مرتضایش پیمبر را شب معراج خوانده به شوق وعده ی " یا حارَ هَمْدان..." برایم طاقت و صبری نمانده ¹ گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه برای مؤمنین یعسوب دین است خداوند کرم روی زمین است عبای وصله دار کهنه ی او تجلی همان حِصن حصین است نشستن زیر ایوان طلایش برایم بهتر از خلد برین است اگرچه منکرانش هم نفهمند فقط حیدر امیرالمومنین است به یمن شیر پاک مادر خود تمام عمر، حرفم این چنین است گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه شیرازی
علیه السلام ✨🌿✨🌿✨🌿🌿 با سر به خاطر تو سرِ دار می‌روم آخر به شوقِ وعده‌ی دیدار می‌روم ! حالا که شاهراه رسیدن به تو یکی‌ست دنبالِ راهِ میثم تمّار می‌روم یک بار اگر قدم بگذاری به چشم من قربانِ خاک پای تو صدبار می‌روم مستم؛ نوازشم نکنی گریه می‌کنم ! با سر میانِ دامنِ دیوار می‌روم ! نوکر قبول کن؛ بخرم؛ مُفت هم بخر دارم به شوقِ سود، به بازار می‌روم بین غلام‌های تو یوسف نشسته است باشد قبول !، من تهِ انبار می‌روم تو کعبه‌ای و قبله‌نما ردّ پای توست وقتی به طوف قبله‌ی سیّار می‌روم در سایه‌سار هیبتِ ایوان‌ْطلای تو قربانِ دست و پنجه‌ی معمار می‌روم سوی بهشت، از حرمت کوچ می‌کنم راه گریز نیست، به اجبار می‌روم جنت برای مزدِ گدایان تو کم است حالا که چاره نیست، به اصرار می‌روم ! قاسمی
علیه السلام ✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸 ای هست من ز هست تو یامرتضی علی دست خداست دست تو یا مرتضی علی چشم كسی ندیده به هنگام کارزار یك بار هم شكست تو یا مرتضی علی اوج تمام بال و پر هر پرنده ای باشد همیشه پست تو یا مرتضی علی بیچاره دشمنت که به تیغت دو نیم شد به به؛به ضرب شصت تو یا مرتضی علی مشكل گشای خلقی و حل میشود فقط كار همه به دست تو یا مرتضی علی ساقی كوثری و دو دستت پیاله است هستم خراب و مست تو یا مرتضی علی حسن بیات لو
علیه السلام 💫🌱💫🌱💫🌱💫🌱 اگر تو را نداشتم، بدان خدا نداشتم آری خدا نداشتم، اگر تو را نداشتم نبود اگر کرامتت، نبود اگر طبابتت هزار درد داشتم ولی دوا نداشتم به نام تو خدا صفا به زندگیم داده است بدون نام تو در این جهان صفا نداشتم نوای من علی‌علی،صدای من علی‌علی بدون این علی‌علی،خداخدا نداشتم سنگ‌ شدم طلا شدم،شاه شدم گدا شدم چه میشدم اگر علی مرتضی نداشتم اگر نبود زادگاه تو قسم به فاطمه این همه سمت کعبه هم برو بیا نداشتم من اسمه دوا علی و ذکره شفا علی کمیل تو اگر نبود به لب دعا نداشتم نبودی یاعلی اگر، حسن نبود و هم حسین بدون تو مدینه و کرب و بلا نداشتم اکبر لطیفیان
علیه السلام 🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿 بهتر از این حرم پناهی نیست از نجف تا بهشت راهی نیست به بلندای آسمان سوگند مثلِ این قرصِ ماه، ماهی نیست در تمامِ سطورِ این دفتر شک نکن نقطه‌ی سیاهی نیست برو در راهِ مستقیمی که هیچ‌کس بر سرِ دوراهی نیست آی مردم! برای پیغمبر مثلِ او هیچ تکیه‌گاهی نیست این که خوابیده جای پیغمبر خودِ طاهاست، اشتباهی نیست فاطمه اولین مدافعِ اوست پس دگر در پیِ سپاهی نیست عادل حسین قربان
علیه السلام علی کیست ، ذوالفَضلِ وَالاِمتنان علی کیست ، ذوالحِکمةِ وَالبَیان علی کیست ،آیینة ذوالجلال علی کیست ،ذوالرَأفةِ و اَلامان علی کیست ،گو : اَحسنُ الخالقین به او نام داده چنین ، مستعان علی کیست ، معنای توحیدِ محض علی کیست ،مسجودِ روح و روان علی کیست ،اَسماءِ حُسنای حق علی کیست ،الله را ترجمان علی کیست ،از « وَجهُ رَبِک » بپرس همه فانی اَند و علی جاودان علی کیست ،دانای لوح و قلم علی کیست ،اَسرارِ گَنجِ نهان علی کیست ،فرماندهِ اَنبیاء علی کیست ،با اَنبیا همزبان علی کیست ،عبد خدای کریم علی کیست ،سلطان جان و جهان علی کیست ،کعبه ،علی کیست ،رُکن علی کیست ،زمزم ،صفا، سَعی ،هان... علی کیست،صوت رسای خدا علی کیست ،رازِ مگویِ زبان علی کیست ، آن خِلقتِ بی نظیر که هرگز نگُنجد به وصف و بیان علی کیست ذکرِ کُلونِ بهشت علی کیست ،سرمایة جَنَتان علی کیست ،حج و جهاد و زکات علی کیست ،احکام دین را نشان علی کیست ،همتای زهرا علیست علی کیست ،بر مصطفی روح و جان علی کیست ،سالار خُم غدیر علی کیست ،رهبر به پیر و جوان علی کیست ،آقای هر مُتَقی علی کیست ،مولای ما مؤمنان علی کیست ،خورشید دستِ نبی ستون زمین ،لنگرِآسمان علی کیست ،میزان اعمالِ ما علی ، آن قسیمِ جحیم و جنان علی کیست ،رمز حیات و ممات علی کیست ،سِرِ صَلات و اَذان علی کیست ،آنکه به اَمرِ خداست به یک شب چهل جا عیان، همزمان علی کیست ،دل رحم ،با دوستان علی کیست ،دل سخت، با دشمنان علی کیست ،مَرد قنوتِ سحر علی کیست ،محراب را ارمغان علی کیست ،بخشنده ، وقت رکوع علی کیست ،در سجده ، فارغ ز جان علی کیست ،گریان ز اشک یتیم علی کیست ،الحق کسِ بی کسان علی کیست ،پشت و پناه ضعیف علی کیست ،حامیِ مستضعفان علی کیست ،آن سفره دارِ فلک بحق ، عالمی را علی میزبان علی صاحبِ سفرة مجتباست کریمانِ عالم بر او میهمان علی کیست ،بابای زینب ،حسین حسن، اُمِ کلثوم ، ما شیعیان علی کیست ،شیر خدا و رسول علی کیست ،سرمایة کُن فَکان علی کیست ،خشم خدا در عِقاب علی کیست ،چشم خدا در عَیان علی کیست ،خیبر شکن، بت شکن علی کیست ،بر مصطفی جانفِشان علی کیست ، هشیارِ صَفِین ها علی کیست ، بیدار در نهروان علی کیست ،فیروزِ جنگ جَمل علی کیست ،درپیری اَش پهلوان علی کیست ،شایستة ذوالفقار ولی بی سپر،بی زِره، بی کمان علی کیست ،مظلوم،تنها، غریب علی کیست ،با چاهها همزبان علی کیست ،هر کس که پرسد بگو: علی را تو در شقشقیه بخوان علی کیست ،آرامش)ِ فاطمه علی کیست ،همدردِ یارِ جوان علی کیست ،با دستِ بسته صبور علی کیست ،پیروزِ هر امتحان علی دست بسته نگردد ولی برای خدا می شود آنچنان علی را اگر میشناسی دلا خودت را مُریدِ مَرامش بدان علی بر همه بی پناهان ، پناه علی بر سرِ بی کسان ، سایبان علی نَه فقط هست بابای ما علی دین ما هست و ایمانمان و تا حوض کوثر علی ، راهبَر علی ساغر و ساقی و ساربان علی کیست ،بابای ارباب ما علی کیست ،مولای صاحب زمان رسد انتقام غدیرِ علی به دستانِ آن رهبرِ اِنس و جان و مهدی ، مسیرِ علی میرود امامت همین و ولایت همان ولیِ زمان را که دریافتی همان بیعت است و همین آرمان و آنان که پَرپَر در این رَه شدند همه کربلایی ، همه قهرمان محمود ژولیده 🌿🍂🍀🌿🍂🍀🌿🍂🍀
باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست بعد از خدا و بعدِ رسول خدا، علی ساقی است گر شراب نداری بیا که هست گیرم که با علی دل ما نیست آشنا اما دل علی به غریب آشنا که هست مشکل گشا علی است و لشکرگشا علی فرمانروا که بود و شه لافتی که هست ما سائل رکوع علی نیستیم اگر او إنّما ولیّکم اللهِ ما که هست محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست ای عاشقان هجوم نیارید، جا که هست! عاشق گناهکار اگر شد در آتش است اما حسابش از همه عالم جدا که هست... آن بی نشانه ای که نشان داشت از علی دل بی قرار یافتنش، هرکجا که هست مهدی جهاندار گروه عاشقان کربلا( یاثارالله )
بشنوید ای عاشقان احمد روایت میکند هر که میگوید علی دارد عبادت میکند یا علی ، شد بر تو نازل روح همراه ملک مطلع فجر  از جبین تو روایت میکند لیله ی قدر است افضل از هزاران ماه اگر قدر ، از زهرای تو کسب فضیلت میکند پاک میگردد دو گوشی کز ثنایت بشنود پاک میگردد زبانی کز تو صحبت میکند گر که خلقت جمع گردد بر تولایت ، خدا شعله های نار را   سرد و سلامت  میکند دوستش دارد خدا و دوستش دارد رسول هر که بر آل تو ابراز محبت میکند خیر هر کس را که میخواهد خداوند علیم دوستیِ تو به قلب او عنایت میکند آیه ی اکملت بر دوش نبی تکلیف بود دین به تایید تو تکمیل رسالت میکند سه هزار و سه ملک بر تو سلام آورده اند در شبی که مشک آب تو سقایت میکند می شود فهمید که از بعد "منذر" ، "هاد" کیست هر کس آیات برائت را قرائت میکند نان و خرما روی دوش و سنگ بستن بر شکم بین خلق و خود ، علی اینگونه قسمت میکند طشت رسواییِ باطل از سر بام اوفتاد چون علی در مسجد کوفه قضاوت میکند هر قدم یک حج و در برگشت دو حج میشود آن مثال کعبه را هر کس زیارت میکند تا نجف را دید آدم روی خاکش سجده کرد در بهشت آمد دوباره شکر نعمت میکند ** در عزایش قامت محراب ها از غم خمید در رثایش منبر از ناله قیات میکند همچو خورشیدی شفق گون گشت در مغرب نهان آنکه با ایمای او خورشید رجعت میکند نوحه خوانش جبرییل است و میان آسمان نوحه از ویرانیِ رکن هدایت میکند ای مسلمانان به مسجد حرمت قرآن شکست گریه ها ختم رسل بر این مصیبت میکند بر روی سجاده اش گلبرگ های لاله ریخت مسجد از خون خدا کسب طهارت میکند میثم مؤمنی نژاد