✨🍀✨#پیامبر_اکرم صل الله علیه وآله وسلم
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه ، غریبانه ، غریبانه گذشت
چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم
ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو
او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد
روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد
اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد
شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد
یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت
آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد
بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد
در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد
تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند
دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در
حسن لطفی
🌿✨▪️#پیامبر_اکرم صلوات الله علیه
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه،غریبانه،غریبانه گذشت
چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم
ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظهی تشییع بگو
او غریبانه ترین لحظهی رفتن دارد
روضهی رفتن او گفتن و گفتن دارد
اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد
شهر در مَکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد
یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت
آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد
بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد
در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد
تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند
دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در
حسن لطفی
🥀✨🍃#پیامبر_اکرم صل الله علیه واله وسلم
به ذکر یاعلی،جان میدهم عالیِ اعلا را
بخوان خود یاعلی،بالا سرم این نام زیبا را
علیاً یاعلی،ذکر عروج و ذکر معراجم
صدای دلنشین تو مصفا میکند ما را
بمان پیشم، مرو یک لحظه حتی از کنار من
تویی روح و روان من، تویی معنا مسیحا را
به عمرم بهترین روزم همان روزیکه در کعبه
به إذنِ الله بنهادی به روی شانه ام پا را
سرم بر دامنت بگذار و دستت را روی قلبم
که جان آسان دهم، دستان پر مِهرِ تولا را
حسن را با حسین آرام روی سینه ام بگذار
که از سختیِ جان دادن رها سازند طاها را
بگو زهرا کنار بسترم یک لحظه بنشیند
و زینب وا کند بهر دعا، با اشک،لبها را
به غیر از پنج تن اینجا نماند هیچکس دیگر
ز حُجره دور سازید آن منافقهای بطحا را
مرا تهمت به هذیان میزند این فردِ نالایق
پس از این برحذر باشید این اصحاب شورا را
دگر می پاشد از هم جمعِ گرمِ اهلبیت من
به آتش میکشند این قوم، بیتِ وحیِ مولا را
اگر دست تو را بستند یاحیدر،صبوری کن
صبوری کن،خدا میبیند این ظلم و بدیها را
دگر صرف نظر کن از طلوعِ زهرۀ اَزهَر
علی؛دیگر نمیبینی پس از این،روی زهرا را
مبادا جای سیلی را ببینی بر رخ ماهش
مخواه از روی نیلی بعد از این،فیضِ تماشا را
اگر دیدی که مخفی میکند رخسارِخود از تو
نداری طاقت دیدار آن آزرده سیما را
به زودی همسر تو دست بر دیوار میگیرد
برای راه رفتن از حسن گیرد مدد پا را
تمام دنده های او تَرَک بردارد از ضربه
و اینجا پشتِ در،میخواند آن مظلومه، ماها را
اگر چه فاتح خیبر،شود خانه نشین اما
به زودی غرق خون بینند محرابِ مصلا را
حسن زهر جفا نوشد، حسینم رخت خون پوشد
اسیری میرود زینب،ببیند داغ عظما را
حدیث زینب و معجر، حدیث کشتۀ بی سر
حدیث ساقی لشگر، کند بیدار دنیا را
محمود ژولیده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🏴🥀#حسن شدم که خودم شاهد کتک باشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آهنگ بی کلام#مذهبی
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صلهي امام رضا عليه السلام به يك شاعر با اخلاص :
#کرامت امام رضا علیه السلام
✨✨🍂✨✨🍂✨✨
مرحوم حاج شيخ ابراهيم صاحب الزماني از مداحان مخلص و مرثيه خوانان باسوز اهل بيت عليه السلام بود او سالها پيش از شروع درس مرحوم آيه الله حائري بنيانگذار حوزهي علميهي قم ،دقايقي چند روضه ميخواند و آنگاه آيت الله حائري درس خويش را آغاز ميكرد .
او داستاني شنيدني دارد كه از حضرت رضا عليه السلام براي مدح خويش صله دريافت داشته است ! خود نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم . پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نميشناختم. از اين رو قصيدهاي در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم ؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيدهي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم .ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد . بيدرنگ گفتم :« سرورم ! اين كم است » ده توماني ديگر داد باز هم گفتم : « كم است » تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم .
كفشهاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود :« شيخ ابراهيم ! » گفتم : « بفرماييد آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريختهاي، برايش مدح ميگويي و صله ميگيريد. صله را به من بده » بيمعطلي پولها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان .(4)
اي كه بر خاك حريم تو ملائك زده بوس
رشك فردوس برين گشته ز تو خطه توس
هركه آيد به گدايي به در خانهي تو
حاش لله كه زدرگاه تو گردد مأيوس
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#شفاي عالمي وارسته توسط امام هشتم عليه السلام و اعطاي #كرامت به وي
#کرامت امام رضا علیه السلام
✨✨🍀✨✨🍀✨✨
آيه الله وحيد خراساني نقل كرد : مدت بيست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستي مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني - كه سالها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ايشان روزي به من فرمود :
« مدتي در تهران مريض و بستري شدم . روزي به جانب حضرت رضا عليه السلام رو كرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،سجدهي عبادت پهن كرده ،نماز شب و نوافل مي خواندم و بعد خدمت شما شرفياب مي گشتم حال كه بستري شدهام، به من عنايتي بفرماييد . ناگاه در همان حال بيداري ديدم در باغ و بستاني خدمت حضرت رضا عليه السلام قرار دارم ايشان از داخل باغ گلي چيده به دست من دادند من آن گل را بوييدم و حالم خوب شد جالبتر آن كه دستي كه حضرت رضا عليه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با بركت بود كه بر سر هر بيماري ميكشيدم، بيدرنگ شفا مييافت ! البته در همان روزهاي نخست با يك مرتبه دست كشيدن بيماريهاي صعب العلاج بهبود مي يافت، ولي بعد از مدتي كه با اين دست با مردم مصافحه كردم، آن بركت اوليه از دست رفت و اكنون بايد دعاهاي ديگري را نيز بر آن بيفزايم تا مريضي شفا يابد .»
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشهي چشمي به ما كنند؟
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1