#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
متن روضه
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
پیغمبر اکرم فرمودند:
أَلَا إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی
خانه ی فاطمه...
خانه منِ...
یعنی مردم بدونید...
خانه ی دخترم فاطمه احترام داره...
مبادا به این خانه و اهلش بی حرمتی کنید...
عرضه بداریم یا رسول الله...
نبودید ببینید با این خانه و اهلش چه کردند...
🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله
یا رسول الله
🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله
🔸پشت در پیرهن شعله وری گفت علـی
خونه ی زهرای مرضیه رو آتیش زدند...
اما به همین اکتفا نکردند...
دومی نامرد خودش میگه...
وقتی دیدم زهرای مرضیه...
پشت در ایستاده...
آنچنان به در کوبیدم...
صدای ناله دختر پیغمبر...
بین در و دیوار...
🔸لَگدی خورد به دَر، در که نه، دیوار شِکَست
🔸خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
🔸کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت
🔸پهلوی زخمی او با نوک مسمار شِکَست
نانجیب میگه...
دیدم فاطمه با همون حال...
اجازه نمیده کسی وارد بشه...
میگه دستم بردم بالا...
فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا
از روی مقنعه...
آنچنان سیلی زدم...
گوشواره شکست و به زمین افتاد...
ناله بزن یا زهرا...
🔸بابا ببین که مادر،خورده زمین پشت در
🔸پاشیده روی دیوار ،خون پهلوی مادر
🔸وقتی مادر راه میره بابا نیگاه کن ببین
🔸کنار پای مادر خون می چکه رو زمین
اگر اینجا مادر رو زدن...
کربلا هم دخترش زینب رو زدند...
کنارِ بدنِ بی سر برادر...
نانجیبها با تازیانه...
با غلاف شمشیر...
ناله بزن یا حسین...
🔸چون چاره نیست میرومُ میگذارمت
🔸ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
4_5774138029694257675.mp3
2.99M
#روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
متن روضه
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم
🔸زائر اون شکسته سینه باشم
🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم
🔸قبر غریب مادر و ببینم
ان شاءالله وعده منو و شما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
ایام عزای زهرای مرضیه...
بریم خانه امیرالمومنین...
بریم عیادت مادرمون زهرا...
مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه...
ان شاءالله هر كی مادر داره...
خدا براش نگه داره...
خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده...
اگه یه روزی بری خونه...
ببینی مادرت حالش خوب نیست...
دست و پات رو گم میكنی...
اگه یه روز ببینی مادرت...
به سختی داره نفس میکشه...
دست و پات رو گم میكنی...
انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد...
امروز بعد از چند ماه...
بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد...
بچه ها تا مادر رو دیدند...
خوشحال شدند...
الحمدلله...
مادر ما خوب شده...
🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم
🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم
کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی...
فرمود اسماء...
من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن...
اگه جواب ندادم اسماء...
بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم...
اسماء میگه...
دل نگران شدم...
ساعتی بعد صدا زدم...
عرضه داشتم... یا بنت رسول الله...
دیدم جواب نیومد...
خدایا ...چه خبر شده...
چرا بی بی جواب نمیده...
دوباره صدا زدم:
(یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ )
جواب نیومد...
وارد حجره شدم...
پوشیه صورت رو کنار زدم...
دیدم ای وای...
بی بی جان به جانان تسلیم کردند...
عرضه داشتم بی بی جان...
سلام منو به پیغمبر خدا برسونید...
خدایا...
حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم...
جواب بچه ها رو چی بگم...
حسنین وارد شدند...
تا اومدند فرمودند اسماء...
مادرمون زهرا کجاست...
دوان دوان وارد حجره شدند...
کنار بدن بی جان مادر نشستند...
حالا میخوای گریه کنی بسم الله...
امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...
این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر...
نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه...
امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر...
صدازد:
یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی
مادرجان من حسنم...
با من حرف بزن مادر...
الان روح از بدنم جدا میشه مادر...
ابی عبدالله اومد...
آی کربلایی ها...
آقاتون اومد...
صورت گذاشت کف پاهای مادر..
هی کف پاهای مادر رو میبوسه...
صدا میزنه...
يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ
مادر...
من حسینتم...
با من حرف بزن...
مادر...
اگه با من حرف نزنی میمیرم...
مادر... مادر...
🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر
اسماء اومد بچه ها رو با احترام...
از روی جنازه مادر بلند کرد...
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
اما...
لا یوم یومِک یا اباعبدالله
خوب شد اسماء تو بودی...
بچه ها زهرای مرضیه رو...
از کنار جنازه مادر بلند کردی...
اما کربلا...
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ
چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه...
کشان کشان...
دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند...
🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام
🔸من از کنار پیکر بابا نميروم
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
19. مدح زهرا س ، شور.mp3
2.96M
▪️🥀▪️#روضه_حضرت_زهراسلام الله علیها
#استاد حاج اسماعیلی
🔸#دستگاه_شور
▪️▪️💫▪️▪️💫▪️▪️
#مدح زهرا را
همین جمله کفایت می کند
چادرش حتی یهودی را
هدایت می کند
ظاهرا روی زمین آمد
و اِلا بین عرش
تکیه بر کرسی زده
بر ما حکومت می کند
نور زهرا
ابتدائا خلق عالم کرده است
عاقبت هم نور او
روزی قیامت می کند
گفت پیغمبر
که زهرا پارهی جان من است
این روایت بر همه
اتمام حجت می کند
روزه می گیرد سه روز
اما طعام خانه را
بین مسکین و یتیم و بنده
قسمت می کند
پای حیدر که وسط باشد
هزینه می دهد
هرچه دارد فاطمه
خرج ولایت می کند
ماجرای کوچه و مادر
بیانش مشکل است
بغض پنهانِ حسن
آن را روایت می کند
درد زهرا را
کمی مقداد می فهمد فقط
رو گرفتن هایش
از چیزی حکایت می کند
ضربه ای خورد و سرش
بدجور بر دیوار خورد
تنگیِ کوچه
بر این صحبت دلالت می کند
▪️▪️💫▪️▪️💫▪️▪️💫
#شاعر #محمد_جواد_شیرازی
سه شنبه 8 بهمن98
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#حضرت_زهرا علیها سلام
🍂▪️🍂🌾▪️🍂🌾▪️
خدا مادرم را کجا میبرند
گمانم برای شفا میبرند
من و خانه داری
من و سوگواری
مرو فاطمه
گل یاس حیدر کجا میروی
بگو بی من آخر کجا میروی
غمت حاصل من
ربودی دل من
ز جان خسته ام
غریب غریبم
بسویت حبیبم
نظر بسته ام
چرا چهره از من نهان میکنی
علی را زغم نیمه جان میکنی
تو که با وفایی
مگو از جدایی
بمن مونسم
تمام قرارم
ببین ای نگارم
که من بیکسم
بزخم دل من نمک میزدند
ترا بین کوچه کتک میزدند
من و دسته بسته
تو پهلو شکسته
گل پرپرم
چه گرددزمانی
بر من بمانی
مرو از برم
فلک کرده غارت همه هست من
گرفته تب و تابم از دست من
عدو ظالمانه
چه با تازیانه
نموده جفا
که گل شد ز غنچه جدا
بما بین کوچه ز شاخه جدا
امید علی شد دگر نا امید
دریغا زمان جدایی رسید
زجا خیز و بنگر
ز هجرانت اخر
شدم دل کباب
نه بر احترامم
که حتی سلامم
ندارد جواب
فلک با دل من چها کرده ای
گلم را زغنچه جدا کرده ای
تو با ضرب سیلی
زدی رنگ نیلی
به آمال من
مرا در فراقش
کشیدی به آتش
ببین حال من
خدا باشد آگه که تا زنده ام
ز روی کبود تو شرمنده ام
تو ای یادگارم
بمان در کنارم
گل یاس من
در این وادی غم
که پاچیده از هم
شد احساس من
شب سرد و تارم نداردبسی
گل و غنچه من زند بالو پر
خزان شد بهارم
سیه روزگارم
من دل غمین
خدایا گواهی
در این بی پناهی
شدم بی معین
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#حضرت_زهراسلام الله علیها
🥀▪️🍃🥀🌿▪️🍃🥀
اصلا بیا من مادرت باشم تو دختر!
شاید که خندیدی کمی با این بهانه
وقتی به دستت نای بالا آمدن نیست
من میزنم بر تار موهای تو شانه
بعدش برایت لقمه میگیرم عزیزم
هی ضعف کردی هی قرار از سینه بردی
زینب فدایت! آب رفتی بین بستر
یک چندوقتی هست که چیزی نخوردی
حالا برای بیشتر مثل تو بودن
از بقچه ات سر میکنم چادرنمازی
یک امشبی را قول دادی که بخندی
جان پدر گریه نکن هی بین بازی
مثل خودت من گَرد میگیرم ز خانه
بعدش غبار ذوالفقار پر ز هیبت...
جای حسن را پهن کردم خاطرت جمع
اینهم بفرما کاسه ی آب حسینت
مثل تو هرشب مینشینم رو به قبله
مثل همان شبها که سالم بود پهلوت
همسایه ها را هم دعاشان میکنم من
هرچند درب خانه را بستند بر روت
شیرین زبانی میکنم شاید بخندی
شاید نبینم لحظه ای محزونی ات را
از فضه (شستن) یاد میگیرم بزودی
تا که بشُویَم رختهای خونی ات را
اما خودمانیم، خیلی کار سختیست!
مادر شدن،جای تو بودن،غصه خوردن
با سن اندک خانه داری کار سختیست
زود است کار خانه را بر من سپردن
#محمد کابلی
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
🥀💫🌾🍂🥀💫🌾🍂🥀
سینه ی زخمیِ مسمار عواقب دارد
ضربه های در و دیوار عواقب دارد
بعد از آن کوچه ی باریک و قباله وقتی
می شود حادثه تکرار عواقب دارد
هیزم و شعله و دود و لگد وشش ماهه
مادر و حمله ی اغیار عواقب دارد
به زمین خوردن مجنون که امری عادیست
چون طرفداریِ از یار عواقب دارد
به زمین خورده و پا میشود از جا زهرا
خانه داریِ به ناچار عواقب دارد
قامتش خم شده حیدر به خدا حق بدهید
دیدن بستر بیمار عواقب دارد
مادری می رود اما به نظر سخت تر است
رفتن میر و علمدار عواقب دارد
بر سر عمه ی سادات همه سنگ زدند
زینب و کوچه و بازار عواقب دارد
#علی علی بیگی
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
🥀💫▪️🥀💫▪️🥀💫▪️
حرف از وصیت است!؟ چرا خوب می شوی
چشم و چراغ خانه ی ما خوب می شوی
نبضت اگر چه فاطمه جان کُند می زند!
جدی نگیر بغض مرا، خوب می شوی
جانِ حسن سفارش تابوت را نده!
کوری چشم عایشه ها خوب می شوی
کافور و سدر دست علی می دهی چرا!؟
عطرخوش بهشت خدا خوب می شوی
حرف مرا دو تا نکنی پیش بچه ها!
من قول داده ام که شما خوب می شوی
《اجل وفاتی》 تو غرور مرا شکست
در شهر گفته ام همه جا خوب می شوی
گفتم که کار می دهد این زخم دست ما!
گفتی که بی طبیب و دوا خوب می شوی
مویت اگر چه سوخت، عروس منی هنوز
افتاده ای به گریه چرا؟ خوب می شوی
غصه نخور جواب سلامم نمی دهند
با غربتم کنار بیا خوب می شوی
کمتر بگو حسین، صدایت گرفته است
ای روضه خوان خانه ی ما خوب می شوی
#وحید قاسمی
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1